eitaa logo
آوای دل
198 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
714 ویدیو
13 فایل
بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشیم مستیم اگر ساکن میخانه نباشیم سرگشتۀ محضیم و در این وادیِ حیرت عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
مشاهده در ایتا
دانلود
شبی که گفت جدائیست مصلحت، گفتم که استخاره برای گناه جایز نیست ...
روزها با فڪر او دیوانه ام ، شب بیشتر🥀 هر دو دلتنگ همیم ،اما من اغلب بیشتر🥀
: هَـر جـا هَـوا مُـطابِـقِ مِیلَـت نَـشُـد بـرو فَرقِ تو با دِرَخت هَمین پایِ رَفتَن است
به خاطر داشتی من را، شبیه بیتی از حافظ که ترتیب دقیق واژگانش را نمی‌دانی
شهر وقتی با تو باشم از خبر پر میشود کوچه و بازار از اهل نظر پر میشود بس کبوترها به شوقت بیقراری میکنند تا تو می ‌آیی حیاط از بال و پَر پُر میشود در دلم جایی برای هیچکس غیر از تو نیست گاه یک دنیا فقط با یک نفر پر میشود کاسه‌ ی صبر من از شب گریه‌ هایم سر نرفت ظرف من دریاست؛ با باران مگر پر میشود در قناعت، بزم ما از دیگران رنگین ‌تر است سفره‌ی ما کوچک است و ساده‌تر پر میشود خنده ‌ات یک روز احیا میکند این عشق را روزگاری این نمکدان از شکر پر میشود
شهر وقتی با تو باشم از خبر پر میشود کوچه و بازار از اهل نظر پر میشود بس کبوترها به شوقت بیقراری میکنند تا تو می ‌آیی حیاط از بال و پَر پُر میشود در دلم جایی برای هیچکس غیر از تو نیست گاه یک دنیا فقط با یک نفر پر میشود کاسه‌ ی صبر من از شب گریه‌ هایم سر نرفت ظرف من دریاست؛ با باران مگر پر میشود در قناعت، بزم ما از دیگران رنگین ‌تر است سفره‌ی ما کوچک است و ساده‌تر پر میشود خنده ‌ات یک روز احیا میکند این عشق را روزگاری این نمکدان از شکر پر میشود
نه لیلا میشوی باور کنی حد جنونم را نه شیرین میشوی بر هم بریزی قند خونم را 🌾🌸🌾
شهر وقتی با تو باشم از خبر پر میشود کوچه و بازار از اهل نظر پر میشود بس کبوترها به شوقت بیقراری میکنند تا تو می ‌آیی حیاط از بال و پَر پُر میشود در دلم جایی برای هیچکس غیر از تو نیست گاه یک دنیا فقط با یک نفر پر میشود کاسه‌ ی صبر من از شب گریه‌ هایم سر نرفت ظرف من دریاست؛ با باران مگر پر میشود در قناعت، بزم ما از دیگران رنگین ‌تر است سفره‌ی ما کوچک است و ساده‌تر پر میشود خنده ‌ات یک روز احیا میکند این عشق را روزگاری این نمکدان از شکر پر میشود
گُفتی چِرا اینقدر اشعارَت سیاه است ؟ خَندیدَم و دَستی به موهایَت کِشیدَم
تَلخ باش امّا خودَت باش این صِداقَـت بِهتَر است تُـرش رویــــی از دو رویـــــی بی‌نَهایَت بِهتَر است
مَرا از حَبسِ آغوشَت چه اصراری به آزادی بَـرایِ مـاهـیـانِ تُــنــگ آزادی گِرِفـتاری‌ست
چه می رسد به من از عشق، غیر حسرت آن گرسنگی ست و بوی غذای همسایه ...