#فاضل_نظری
#ضد / #او
ای پاسخ بی چون و چرای همه ی ما
اکنون تویی و مساله های همه ی ما
▫️
کو آن که، در این خاک سفر کرده ندارد
سخت است فراق تو برای همه ی ما
▫️
ای گریه ی شب های مناجات من از تو
لبخند تو آیین دعای همه ی ما
▫️
تنها نه من از یاد تو در سوز و گدازم
پیچیده در این کوه صدای همه ی ما
▫️
ای ابر اگر از خانه ی آن یار گذشتی
با گریه بزن بوسه به جای همه ی ما
▫️
ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم
اما تو بکش خط به خطای همه ی ما
▫️
گر یاد تو جرم است غمی نیست که عشق است
جرمی که نوشتند به پای همه ی ما
▫️
در آتش عشق تو اگر مست نسوزیم
سوزانده شدن باد سزای همه ی ما
چه غم وقتی جهان از عشق نامی تازه می گیرد
از این بی آبرویی نام ما آوازه می گیرد
من از خوش باوری در پیله ی خود فکر می کردم
خدا دارد فقط صبر مرا اندازه می گیرد
به روی ما به شرط بندگی در می گشاید عشق
عجب داروغه ای! باج سر دروازه می گیرد
چرا ای مرگ می خندی؟ نه می خوانی، نه می بندی!
کتابی را که از خون جگر شیرازه می گیرد
ملال آورتر از تکرار رنجی نیست در عالم
نخستین روز خلقت غنچه را خمیازه می گیرد
#فاضل_نظری
#ضد / #دایره