eitaa logo
آوای دل
198 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
714 ویدیو
13 فایل
بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشیم مستیم اگر ساکن میخانه نباشیم سرگشتۀ محضیم و در این وادیِ حیرت عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
مشاهده در ایتا
دانلود
دو خوانش از غزل شماره ۲.m4a
4.71M
غزل شمارهٔ ۲   صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا ببین تفاوتِ ره کز کجاست تا بکجا دلم ز صومعه بگرفت و خِرقِهٔ سالوس کجاست دیرِ مُغان و شرابِ ناب کجا چه نسبت است به رندی صَلاح و تقوا را سماعِ وعظ کجا، نغمهٔ رباب کجا ز رویِ دوست دلِ دشمنان چه دریابد چراغِ مرده کجا، شمعِ آفتاب کجا چو کُحلِ بینشِ ما خاکِ آستانِ شماست کجا رویم؟، بفرما، ازین جناب کجا مبین به سیبِ زَنَخدان که چاه در راه است کجا همی‌ روی ای دل بدین شتاب کجا بشد، که یاد خوشش باد، روزگارِ وصال خود آن کرشمه کجا رفت و آن عِتاب کجا قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست قرار چیست؟ صبوری کدام و خواب کجا؟  
دو خوانش غزل ۷ حافظ.m4a
4.42M
صوفی بیا که آینه صافیست جام را تا بنگری صفای می لعل‌فام را راز درون پرده ز رندان مست پرس کاین حال نیست زاهد عالی‌مقام را عَنقا شکار کَس نشود دام بازچین کآنجا همیشه باد به دست است، دام را در بزم دور، یک‌دو قدح درکش و برو یعنی طمع مدار وصال دوام را ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش پیرانه‌سر مکن هنری ننگ و نام را در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند آدمْ بهشتْ، روضهٔ دارُالسَلام را ما را بر آستان تو بس حق خدمت است ای خواجه بازبین به تَرَحُّم غلام را حافظ مرید جام می است ای صبا برو وز بنده بندگی برسان شیخ جام را
سه خوانش غزل ۸.m4a
6.63M
ساقیا برخیز و درده جام را خاک بر سر کن غم ایام را ساغر می بر کفم نه تا ز بر برکشم این دلق ازرق فام را گر چه بدنامیست نزد عاقلان ما نمی‌خواهیم ننگ نام را باده درده چند از این باد غرور خاک بر سر نفس نافرجام را دود آه سینهٔ نالان من سوخت این افسردگان خام را محرم راز دل شیدای خود کس نمی‌بینیم خاص و عام را با دلارامی مرا خاطر خوش است کز دلم یک باره برد آرام را ننگرد دیگر به سرو اندر چمن هر که دید آن سرو سیم اندام را صبر کن حافظ به سختی روز و شب عاقبت روزی بیابی کام را
سه خوانش غزل ۱۳ حافظ.m4a
5.61M
غزل شماره ۱۳ می‌دمد صبح و کله بست سحاب الصبوح الصبوح یا اصحاب می‌چکد ژاله بر رخ لاله المدام المدام یا احباب می‌وزد از چمن نسیم بهشت پس بنوشید دم به دم می ناب تخت زمرد زده است گل به چمن راح چون لعل آتشین دریاب در میخانه بسته‌اند دگر افتتح یا مفتح الابواب لب و دندانت را حقوق نمک هست بر جان و سینه‌های کباب در چنین موسمی عجب باشد که ببندند میکده به شتاب بر رخ ساقی پری پیکر همچو حافظ بنوش باده ناب
سه خوانش غزل ۱۴ حافظ.m4a
7.48M
صوتی غزل شماره ۱۴ گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب ای که در زنجیر زلفت جان چندین آشناست خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب می‌نماید عکس می در رنگ روی مهوشت همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب بس غریب افتاده است آن مور خطت گرد رخ گر چه نبود در نگارستان خط مشکین غریب گفتم ای شام غریبان طره شبرنگ تو در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند دور نبود گر نشیند خسته و غمگین غریب