دو خوانش از غزل شماره ۲.m4a
4.71M
غزل شمارهٔ ۲
صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا
ببین تفاوتِ ره کز کجاست تا بکجا
دلم ز صومعه بگرفت و خِرقِهٔ سالوس
کجاست دیرِ مُغان و شرابِ ناب کجا
چه نسبت است به رندی صَلاح و تقوا را
سماعِ وعظ کجا، نغمهٔ رباب کجا
ز رویِ دوست دلِ دشمنان چه دریابد
چراغِ مرده کجا، شمعِ آفتاب کجا
چو کُحلِ بینشِ ما خاکِ آستانِ شماست
کجا رویم؟، بفرما، ازین جناب کجا
مبین به سیبِ زَنَخدان که چاه در راه است
کجا همی روی ای دل بدین شتاب کجا
بشد، که یاد خوشش باد، روزگارِ وصال
خود آن کرشمه کجا رفت و آن عِتاب کجا
قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست؟ صبوری کدام و خواب کجا؟
#خوانش
#ژاله_صادقیان
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست♡•°°•
آه از این درد که جز مرگ منش درمان نیست♡•°•
#_هوشنگ_ابتهاج
او رفتــ و با خود برد یادم را !
من مــــانده ام با بی ڪســـــــــی هایم .....
#علیرضا_آذر
من یکی را از خودم دیوانه تر می خواستم
سر نمی پیچید اگر یک روز سر می خواستم
اهل عشق و عاشقی اهل تمنّا اهل درد
این چنین دیوانه ای را همسفر می خواستم
می نشستم روبه رویش، روبه رویم می نشست
لحظه های عاشقی از او نظر می خواستم
او قدح در دست و من جامِ تمنّایم به کف
هرچه او می داد من هم بیشتر می خواستم
من کجا در می زدن سودای خیامی کجا
من پیِ جامی دگر جامی دگر می خواستم
هر زمان هرجا که می افتادم از مستی به خاک
تکیه می کردم به مِی از خاک بر می خاستم
بارها فرموده: روزی خواستی از من بخواه
من تورا می خواستم روزی اگر می خواستم
گوشه ای دنج و تو و یک جام مِی قدری گناه
از خدا چیز زیادی را مگر می خواستم؟
#محمد_سلمانی
هرچند که دلتنگ تر از تنگ بلورم
با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم
اندوه من انبوه تر از دامن الوند
بشکوه تر از کوه دماوند غرورم
یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم
ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش
تو قاف قرار من و من عین عبورم
بگذار به بالای بلند توببالم
کز تیره ی نیلوفرم و تشنه ی نورم....
#قیصر_امین_پور
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بیآبی
ولی با منت و خواری پی شبنم نمیگردم
#محسن_نظری