شب عاشورا را با حسین صبح کرده بودند.
حسین با نماز و آنها با حسین!
خندیده بودند از شوق کربلایی شدن.
گریسته بودند از غربت حسین!
سر بر شانه هم زمزمه کرده بودند: غریبم وا غریبم وا حسینا...
راه رفته بودند و دنبال ره گشته بودند برای بچههای حسین... رفته بودند و از دور حال عباس را دیده بودند... زهیر علم برده بود نزد عباس و یادش آورده بود کلام علی را در یاری حسین... ابوالفضل لحظه شهادت امیرالمومنین بر وفای با حسین عهد بسته بود، حال خودش کوه غم بود، و کوه را آتش زده بود ظهیر...
علمدار ایستاده بود برای پاسداری از خیمههای حسین... پناه اهل حرم بود و قوت قلب امام...
زمزمه لبهایش: خدایا اگر دو دستم را این نامردان قطع کنند من هستم ، من پای حسین هستم...
خورشید روز عاشورا با درد تابید...
طبل جنگ نواخته شد...
حر رفت به میدان،
مسلم بن عوسجه هم رفت،
حبیب راهی شد،
پسر حر یا حسین گفت و رفت...
در جنگ تن به تن کسی حریفشان نبود...
هجوم جمعی آوردند،
مسلم از اسب به زمین افتاد... اباعبدالله آمد کنارش:
- رحمت خدا بر تو ای مسلم ابن عوسجه. تو به سوی بهشت پرواز کردی و ما نیز میآییم.
حبیب کنار مسلم زانو زد. مسلم اشاره کرد به امام و رو به حبیب گفت:
- جانت را فدایش کن حبیب... حبیب، حسین!
این داستان ادامه دارد...
#کتاب_امیر_من
#پارت_سی_وهشت
#محرم
#کربلا
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}
حر و پسرش با بدنی پر زخم به زمین افتادند... در جنگ تن به تن بیش از ۳۰۰ نفر را کشته بودند. تیربارانش کردند و... اول پسرش را دید که شهید شد:
- الحمدلله که خدا تو را فدایی حسین کرد و جاهل از دنیا نرفتی!
و اباعبدالله در شهادت حر فرمود :
- مادرت اسم نیکویی برایت گذاشت؛ حر... آزاده... آزادهای در دنیا و آخرت!
و اشک بود و صورت حسین ... باران بود و چشمان حسین... زمزمه بود و لبهای حسین...!
بحارالأنوارج۴۴و۴۵.ص۳۱۹و۱۴
🖤
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه
حسین با شهادت هر یک از یارانش قطره قطره آب میشد...
عده ی ایشان کم بود و هرگاه یکی از یاران میافتاد... نقص در لشکر اباعبدالله به چشم میآمد
اما عباس بود. همه جا چشم حسین به عباس روشن میشد .
کار هرجا سخت میشد ،محاصره که تنگ میشد ک هجوم عباس محاصره را میشکست و گشایش میشد ...
اما عطش... و آب... و گرما... سنگینی زره... و بار غم تنها شدن حسین، همه را بیتابتر کرده بود که ؛
- خدایا من هم بروم حسین تنهاتر میشود !
- خدایا این قوم با حسین چه میکنند؟
- خدایا هزار جان بده، هزار بار تکه تکه شوم اما گردی بر چهره حسین ننشیند!
- خدایا اشک حسین ما را بیچاره کرده است...
- خدایا...
#کتاب_امیر_من
#پارت_سی_وهشت
#محرم
#کربلا
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}