منجی
یک چله از برای شما ناله سر دهم؛
تا در مُحَرمت بشوم مَحْرَمت حسین(ع)
التماسِ دعا از شما خوبان🌿
#روز_چهاردهم
#چله_زیارت_عاشورا
#امام_زمان
#کربلا
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}
منجی
نمی دانست چه گونه حرفش را بزند. از هرکس پرسیده بود نشان حسین ابن علی را داده بودند ! _بخشنده ترین ای
سر به زیر آمد مقابل حسین علیه السّلام که نشست ، آرام گفت :
- ضمانت کسی را کرده ام و حالا به اندازه ی یک دیه ی کامل بدهکارم !
از ناراحتی دیگر نتوانست ادامه دهد . امام علیه السّلام فرمود :
- سه سوال می پرسم . هرکدام را که جواب دهی ، یک سوم نیازت را برطرف می سازم .
مرد امیدوارانه گردن راست کرد . میدانست امام علم مطلق است . کلامی اگر میگوید ، در پیش منفعتی است ، آرام سرش را تکان داد . امام لبخندی زد و پرسید :
- برترین اعمال ؟
مرد مطمئن گفت :
- ایمان به خدا
امام لبخند عمیقتری زدند و ادامه دادند :
- زینت آدمی ؟
مرد جواب داد :
- علم و دانشی که با صبوری همراه باشد .
نگاه امام به مرد قوت میداد :
- اگر نداشت ؟
مرد کمی فکر کرد و گفت :
- ثروتی که با جوانمردی همراه باشد .
- اگر این را هم نداشت ؟
- فقری که با شکیبایی همراه باشد .
- اگر این را هم نداشت ؟
مرد ساکت شد و به فکر فرو رفت ؛ کسی که خدا را ندارد ، جاهل است و تکبر دارد ، ثروتش را در راه خدا نمیدهد ... سری تکان داد و زیر لب گفت :
- بهتر است صاعقهای از آسمان بیاید و چنین انسانی را نابود کند .
امام به پهنای صورت خندید . مرد محو صورت حسین بود که شنید :
- انگشتر عقیقی که دست میکنم به همراه ۵۰۰ سکه ، به این مرد بدهید .
مرد شادمان از خانه بیرون آمد . دستش را چرخاند و نگاهی به انگشتر کرد . هنوز صدای امام در گوشش بود :
- از رسول خدا شنیدم که میگفت :(( به هر کس به اندازه معرفتش ببخشید ... ))
🖤
حسین در راه خدا فدا کرده بود همه داراییاش را !
اندازه معرفت حسین این بود !
همه را از خدا داشت ... همه را در راه خدا داد !
خدا به اندازه معرفت حسین نامش را بلند کرد !
آب هم که مینوشی یاد حسین میکنی !
قیام قائم با نام حسین ، نامی میشود !
از آدم تا آخر دنیا امتی هست که برای حسین آن گونه گریه میکند که برای داغ فرزند خودش !
اسمی است که قفلهای بسته را باز میکند. حسین را که داشته باشی ، همه چیز داری .
#کتاب_امیر_من
#پارت_سیزدهم
#محرم
#کربلا
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}
منجی
یک چله از برای شما ناله سر دهم؛ تا در مُحَرمت بشوم مَحْرَمت حسین(ع) التماسِ دعا از شما خوبان🌿 #ر
یک چله از برای شما ناله سر دهم؛
تا در مُحَرمت بشوم مَحْرَمت حسین(ع)
التماسِ دعا از شما خوبان🌿
#روز_پانزدهم
#چله_زیارت_عاشورا
#امام_زمان
#کربلا
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}
منجی
سر به زیر آمد مقابل حسین علیه السّلام که نشست ، آرام گفت : - ضمانت کسی را کرده ام و حالا به اندازه
خطا کرده بود ، امام دیدش .
خجالت کشید و رنگ از صورتش پرید .
غلام حسین بود و میدانست که مقصر است .
امیدوارانه نگاهی به سمت امام انداخت . خوب میدانست که با اهل کرم طرف است . همانطور که نگاهش را به چهره امام دوخته بود گفت :
- والکاظمین الغیظ .
امام آرام سرش را بالا آورد و فرمود :
- رهایش کنید .
مرد که از تنبیه نجات یافته بود امیدوارانه گفت :
- والعافین عن ناس !
- از گناهت گذشتم .
غلام صدایش را بلندتر کرد :
- والله یحب المحسنین
امام نگاهی به غلام انداخت . چشم انتظار جواب بود :
- تو را آزاد کردم . با دو برابر حقوق گذشته ات !
غلام باورش همین بود ؛ بخشش ، خصلت این خانواده است .
بحارالانوار،ج۴۴،ص۱۹۵
🖤
راه را بر حسین ، او بست .
دل زینب را ، او لرزاند .
اما باز هم آمد . صبح عاشورا آمد کنار خیمه حسین .
حر بن یزید ریاحی ...
حسین و علی اکبر فرمود :
- عمویت را دریاب ...
حر فکرش همراه حسین شده بود ... و ارادهاش عمل به امر خدا ...
پس عزم پیوستن به لشکر حسین کرد... حسین صاحب عزمهای آزادگان جهان و همراه اندیشههای جزم عارفان است .
((یا من یبدل السیئات بالحسنات )) یا حسین...
#کتاب_امیر_من
#پارت_چهاردهم
#محرم
#کربلا
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}
منجی
یک چله از برای شما ناله سر دهم؛
تا در مُحَرمت بشوم مَحْرَمت حسین(ع)
التماسِ دعا از شما خوبان🌿
#روز_شانزدهم
#چله_زیارت_عاشورا
#امام_زمان
#کربلا
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}
منجی
خطا کرده بود ، امام دیدش . خجالت کشید و رنگ از صورتش پرید . غلام حسین بود و میدانست که مقصر است . ام
حکومتی که خدا گفت ، پیامبر تشکیل داد و نظام مندش کرد و امیرالمومنین هم مثل پیامبر ادامه دادند .
این حکومت ادامه پیدا میکرد ، نتیجه میشد انسانهای صالح و فرشته گون ، از بین رفتن ظلم و فساد و اختلاف و فقر و جهل ...
به خاطر یاری نکردن مردم افتاد دست نامحرمان !
مردم که کوتاهی کردند ، فاسد شدند ، حکومتها هم فاسد شدند ؛ از آدمهای فاسد دین داری راست و درست دیده نمیشود !
قرآن را تحریف میکنند ، حقایق را هم ، جای خوب و بد را هم عوض میکنند ...
حسین علیه السلام به پا خاست ! در زمان مناسب ، قیام کرد
انحراف را فریاد زد ... دلها را بیدار کرد ... حاکم ظالم را شناساند ... این کار اما تضمین کننده زنده شدن اسلام بود ، حسین میدانست قیامش ، نتیجه میدهد ... حتی اگر پر از خطر باشد ؛ ما ندا و پیام حسین به گوش همه میرسد ... همه تاریخ .
هرچند به شهادت ایشان انجامید .
همان حرکت را ، نسخه کوچکش را ، در زمان ما امام خمینی انجام دادند !
رسید به حکومت !
هدف امام خمینی با امام حسین یکی بود . هر دو هم به هدف رسیدند !
هدف :
- قیام برای بیدار کردن مردم
- و بازگرداندن جامعه اسلامی به خط صحیح!
وظیفه من و شما :
ادامه راه با استقامت و خستگیناپذیری تا ظهور !
که اگر غیر از این عمل کنیم مثل کوفیان خواهیم بود !
در این راه تنبلی معنا ندارد ،
خسته شدن و غر زدن جایی ندارد ،
کنار گرفتن و ناامید شدن نباید باشد ،
بیانگیزه شدن و به سمت دنیا رفتن وسوسه شیطان است !
و مدعی همراهی حسین در کربلا ، باید خودش را بسازد ،
تا جامعه را بسازد ،
و تا ظهور را محقق کند!
(انسان ۲۵۰ ساله،فصل شش)
#کتاب_امیر_من
#پارت_پانزدهم
#محرم
#کربلا
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}
منجی
یک چله از برای شما ناله سر دهم؛
تا در مُحَرمت بشوم مَحْرَمت حسین(ع)
التماسِ دعا از شما خوبان🌿
#روز_هفدهم
#چله_زیارت_عاشورا
#امام_زمان
#کربلا
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}
منجی
حکومتی که خدا گفت ، پیامبر تشکیل داد و نظام مندش کرد و امیرالمومنین هم مثل پیامبر ادامه دادند . این
دستور معاویه بود ؛ هیچ کس حق ندارد نام علی را به زبان بیاورد مگر برای لعن .
حسین علیه السّلام نام هر سه پسرش را گذاشت علی ...
علی اکبر
علی اوسط
علی اصغر
انقلاب عاشورا،ص۱۰۲
🖤
حسین اهل تکلیف است؛
در میانه ی راه کربلا ؛ فرمودند :
- اگر کسی دید حاکمی ظلم میکند ، حرام خدا را حلال می داند ،
حلال خدا را حرام
حکم الهی را کنار می زند و طبق فایده خودش کار می کند،
میان مردم با گناه و دشمنی کار میکند ،
اما با زبان و عمل ، علیه او بلند نشود ؛
خدای متعال ، این ساکتِ بیتفاوتِ بیعمل را هم به سرنوشتی دچار میکند که آن ظالم را !
حسین علیه السلام ایستاده بود در عرصه کربلا ،
علی اصغر را بر دست گرفته بود ،
شیعتی ... لیت کن فی یوم عاشورا جمیعا تنظرونی
کیف استسقی لطفلی و ابا ان یرحمونی شیعیان من کاش بودید در روز عاشورا همه میدیدید حال من را
که چگونه طفل من از تشنگی ...
آبش ندادند ! و
حسین جان ! کاش بودی در عاشورا و
تو را با عمل و زبان یاری میکردیم ...
نه که میماندیم و عطش و اشک تو را ...
#کتاب_امیر_من
#پارت_شانزدهم
#محرم
#کربلا
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}
منجی
یک چله از برای شما ناله سر دهم؛
تا در مُحَرمت بشوم مَحْرَمت حسین(ع)
التماسِ دعا از شما خوبان🌿
#روز_هجدهم
#چله_زیارت_عاشورا
#امام_زمان
#کربلا
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}
منجی
دستور معاویه بود ؛ هیچ کس حق ندارد نام علی را به زبان بیاورد مگر برای لعن . حسین علیه السّلام نام هر
حسین علیه السلام را که دید صبر نکرد و با صدای بلند گفت :
- آقا ! شما را به خدا کمکم کنید . دستم تنگ است و آبرویم در خطر .
ایستادند و نگاهی به چهرهاش انداختند . مرد از خجالت سرش را پایین انداخت .
- درخواست مال شایسته نیست ؛ مگر در سه حالت ؛
برای پرداخت هزینه بسیار ضروری ،
فقری به خاک نشاننده ،
انجام تعهدی ناگزیر .
مرد نگاهش را به زمین دوخته بود . زیر لب گفت :
- به یکی از این دلایل !
امام تأمل نکردند ، کمک کردند !
🖤
گناهت زیاد است و کارهای نیکت کم ،
دوری از امام دل و جان را به خاک مذلت نشانده ...
عهد کرده بودی و عهد شکستهای ...
خرابتر از حال و قال تو ...
میدانی چه چیزی مهم است ؟
یک پشتیبان مهربان !
اگر عزم بر آبادی روح و جانت داشته باشی ،
اگر آرامش دنیا را بخواهی و رضایت خدا را ؛
کربلا خوب وعده گاهی و حسین خوب میزبانی است ...
تو را دارم چه غم دارم ... حسین جانم حسین جانم
#کتاب_امیر_من
#پارت_هفدهم
#محرم
#کربلا
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}
منجی
یک چله از برای شما ناله سر دهم؛
تا در مُحَرمت بشوم مَحْرَمت حسین(ع)
التماسِ دعا از شما خوبان🌿
#روز_نوزدهم
#چله_زیارت_عاشورا
#امام_زمان
#کربلا
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}
منجی
حسین علیه السلام را که دید صبر نکرد و با صدای بلند گفت : - آقا ! شما را به خدا کمکم کنید . دستم تنگ
مرد از شام آمده بود مدینه ! دیار پیامبر اسلام .
حسین بن علی را میان مسجد دید . زیاد شنیده بود که همه ی بلاها و اتفاقات نامطلوب جامعه ی مسلمین تقصیر او است !
رفت مقابل اباعبدالله ایستاد . چشم بست و دهان باز کرد ؛ هرچه می توانست ناسزا گفت .
امام صبورانه گوش دادند تا مرد همه حرفهایش را زد .
دهان که بست ، فرمود :
- اهل شامی ؟
مرد فکر نمیکرد که با این برخورد روبرو شود . به علی و حسین گفته بود منافق ... لعن شان کرده بود ... تمام بدبختیها را از آنها دانسته بود و حالا انتظار نداشت این آرامش را و این مدارا را :
- بله از شام آمدهام !
- میدانم . شامیها اینطوری هستند . بیا مهمان خانه ما باش !
نگاه و آرامش کلام حسین علیه السّلام برای دل مرد مثل نسیم بود و برای ذهن پر از شبهه و ما و اگرش مثل پتک :
- مهمان ما باش . غذایی بخور ... استراحتی بکن !
خانه ی حسین را که دید ، محبتش را که چشید ، زندگی ساده و عبادتش را که نگاه کرد تازه فهمید دستگاه تبلیغاتی معاویه چقدر وسیع و بالاتر از آن چقدر خائن است .
هرچه از علی و از حسن بد گفته بودند ، هرچه بر علیه حسین فریاد زده بودند همه دروغ بود و تزویر !
خودش که بعداً میگفت :
- آن روز دلم میخواست زمین دهان باز کند و من را ببلعد !
منتهی الامال،ج ۱،ص ۲۰
🖤
زینب علیه السّلام بود و رباب علیه السّلام ... رقیه علیه السّلام و بچههای دیگر ...
فرزندان حسین علیه السّلام که دست بسته و گرسنه و تشنه به دنبال کاروان سرها میبردند به سمت شام !
در شهرها به همه گفته بودند کاروان غیر مسلمانها را دارند میآورند ...
و زینب نه کافر بود و نه مرتد و نه مسیحی ...
اسیر جنگ روم نبود ، بلکه دختر پیامبر بود !به خاطر تبلیغات دشمن ، و معرفت کم مردم ،
یاری نکردن مدعیان دینداری ؛ یزید حاکم شد و حسین سر بر نی !
مردم اگر عوامانه گوششان را در اختیار هر گوینده و هر شبکه و هر کانال بگذارند ...
میشود همین ...
ناسزا گفتن به رهبر جامعه خندههای مستانه ی یزیدیها !
تبلیغ ، دلهای ساده لوحان بیمعرفت را با خودش همراه میکند ؛ میماند ، حسین ... تنها !
#کتاب_امیر_من
#پارت_هجدهم
#محرم
#کربلا
🆔 °•| @avanolmonji |•° {✨🏴🌱}