🌙 انگار همین دیشب بود، شبی که پیکر پدرم را آورده بودند اصفهان ... پیکر، داخل آمبولانس خاکی رنگ سپاه بود که پوستر عکس شهید به پنجره هایش نصب شده بود ... و این صوتی بود که آن شب برای اولین بار می‌شنیدمش، ظاهراً صوت هم مربوط به همان شب قدر ۲۱ رمضان بود، همان شبی که پدرم در جوار حرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) جواز شهادتش امضا شده بود... صدا از بلندگوی ماشینی که جلوتر از آمبولانس حرکت می‌کرد، پخش می‌شد... ماهم در ماشین دیگری پشت سر آمبولانس در حرکت بودیم... به عزت و شرف لا اله الا الله... لا اله الا الله... انگار قلبم همنوا شده بود با این صوت... بی اختیار اشک هایم جاری بود، طوری که آمبولانس حامل شهید را از بین اشک ها به سختی میدیدم. و چه شب سنگینی بود آن شب... #سردار_مجاهد #شهید_زاهدی #شهید_القدس 🔹 سُرمِه چِشمِ ایران🇮🇷روستای قَشنگَم چِریانِ #رسانه_باشیم همراه با #آوای_چریان 👇 @avaycheryan