شب وقتی میخواست برود
با همه که آمده بودند برایِ بدرقهاش
تک به تک خداحافظی و دیده بوسی کرد
آخر از همه خم شد و کفِ دستهایم را گذاشت
رویِ صورتش و بوسیدشان
دستانم را حلقه کردم دورِ گردنش
و یک دلِ سیر بویش کردم
درِ گوشم گفت:
ننه..! دعا کن شهید برگردم..:)
#شهید_صادقعدالتاکبری