هدایت شده از نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
ملاطفت های آیت الله حائری شیرازی با حیوانات
قسمت اول: #موش 🐀
🔸 غلط کرده! پشیمانه! او را به من ببخش! 🔸
🌸 اواخر دهه هشتاد بود. پدر به دعوت سپاه بندر عباس عازم این شهر بودند. تماس گرفتند و با لحن پدرانه گفتند: «در این سفر تنها هستم. راه به رفیق خوش است. با همسرت همراهم می آیی؟»
مشتاقانه پذیرفتم. بیش از ده ساعت در راه بودیم. وقتی رسیدیم ما را در مهمانسرایی خارج از شهر جای دادند. در طبقه سوم یک آپارتمان که آسانسور هم نداشت! یک واحد ما و پدر و واحد روبرو، محافظ و راننده.
آنچنان خسته و کوفته بودم که جلوی تلویزیون دراز افتادم و نای حرکت نداشتم که با جیغ و فریاد همسر چند گز پریدم هوا !!
🌸 بله؛ یک موش چند بند انگشتی سیاه و به غایت زبل که به ثانیه ای از این طرف اتاق به آن طرف می پرید، سر و کله اش پیدا شده بود. ما هم روی مبل ها در حال جیغ و فریاد و پدر هم آرام مشغول خواندن نماز بود. به زحمت با میزبان تماس گرفتم و با حال مضطرب، تقاضای چسب موش کردم. خیلی طولی نکشید که یک سرباز، یک چسب موش و تعدادی کارتن آورد. کارتن ها را خوب با چسب ها آغشته کردم و جلوی ورودی های متعدد قرار دادم.
🌸 پدر که گویا این روش صید را نمی دانست، به دقت به اعمال من نگاه می کرد. در کمتر از ده دقیقه، موش در چسب افتاد و من با خوشحالی فریاد پیروزی سردادم. پدر متوجه شد، نگاهی به موش کرد که با آن جثه کوچک چگونه جیغ می زند و در تقلای بیرون آمدن از چسب هاست. یک آن دیدم حالشان متحول شد و با اضطراب فریاد زدند «علی جان رحم کن! غلط کرده! پشیمانه! تنبیه شد. او را به من ببخش! گناه داره».
من حیرت زده شدم. خودشان کارتن چسب و موش را از من گرفتند و با پای برهنه سراسیمه سه طبقه را پایین رفتند و وارد محوطه اطراف شدند. با کاغذی سعی در جدا کردن موش از کارتن می کردند که البته کار ساده ای نبود.
🌸 در وقت برگشتن به ایشان گفتم چه شد؟ کمی با تندی گفتند: «او را زنده گرفتی. چگونه صدای جیغش را می شنیدی و بی تفاوت بودی؟! با اسیر اینگونه تا می کنند (رفتار می کنند) ؟
(خاطره ی دکتر علی حائری شیرازی از پدر)
#کشتار_جوجه_ها
#معدوم_سازی_جوجه_ها
@haerishirazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛 #هوای_نفس
🔻چوب الهی برای شیخ کبیر
آیت الله #کاشف_الغطاء
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
ادب حضور.pdf
1.12M
📤 دریافت کنید.
📗ادب حضور (دفتر سوم)
📌مجموعه سخنرانی های استاد فیاض بخش
▫️اسرار ماه مبارک رمضان
▫️مراقبات و مناسک ماه رمضان
▫️آداب انس با قرآن کریم
منبع: سایت رسمی استاد فیاض بخش
(جلوه نور علوی)
#رمضان
#استاد_فیاض_بخش
#قرآن
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 #هو_الاول_والآخر
💢 حضرت امام خمینی(رضوان الله علیه)
🍃 بشر از اول تا آخرش #هیچ است...
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
هدایت شده از ندای پاک فطرت
352-13890515.mp3
15.26M
🎙 | گوش کنید.
🎁#پیشنهاد_ویژه
🔰شرح دعاي آخر ماه شعبان و اول ماه رمضان
📅 این سخنرانی در تاریخ 1389/05/15 ایراد شده است.
⏰ مدت: یک ساعت
#رمضان
#شعبان
#شرح_دعا
🌐کانال ندای پاک فطرت
🆔 @nedayepakefetrat
🌺 متن دعای امام صادق علیه السلام در شب آخر #شعبان و شب اول #رمضان
🖋 اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الشَّهْرَ الْمُبَارَكَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ
وَ جُعِلَ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ قَدْ حَضَرَ
فَسَلِّمْنَا فِيهِ وَ سَلِّمْهُ لَنَا وَ تَسَلَّمْهُ مِنَّا فِي يُسْرٍ مِنْكَ وَ عَافِيَةٍ
يَا مَنْ أَخَذَ الْقَلِيلَ وَ شَكَرَ الْكَثِيرَ اقْبَلْ مِنِّي الْيَسِيرَ
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَجْعَلَ لِي إِلَى كُلِّ خَيْرٍ سَبِيلاً وَ مِنْ كُلِّ مَا لاَ تُحِبُّ مَانِعاً يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
يَا مَنْ عَفَا عَنِّي وَ عَمَّا خَلَوْتُ بِهِ مِنَ السَّيِّئَاتِ
يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْنِي بِارْتِكَابِ الْمَعَاصِي عَفْوَكَ عَفْوَكَ عَفْوَكَ يَا كَرِيمُ
إِلَهِي وَعَظْتَنِي فَلَمْ أَتَّعِظْ وَ زَجَرْتَنِي عَنْ مَحَارِمِكَ فَلَمْ أَنْزَجِرْ فَمَا عُذْرِي فَاعْفُ عَنِّي يَا كَرِيمُ عَفْوَكَ عَفْوَكَ
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ
عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ التَّجَاوُزُ مِنْ عِنْدِكَ
يَا أَهْلَ التَّقْوَى وَ يَا أَهْلَ الْمَغْفِرَةِ عَفْوَكَ عَفْوَكَ
اللَّهُمَّ إِنِّي عَبْدُكَ ابْنُ عَبْدِكَ وَ ابْنُ أَمَتِكَ ضَعِيفٌ فَقِيرٌ إِلَى رَحْمَتِكَ
وَ أَنْتَ مُنْزِلُ الْغِنَى وَ الْبَرَكَةِ عَلَى الْعِبَادِ قَاهِرٌ مُقْتَدِرٌ أَحْصَيْتَ أَعْمَالَهُمْ وَ قَسَمْتَ أَرْزَاقَهُمْ
وَ جَعَلْتَهُمْ مُخْتَلِفَةً أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَلْوَانُهُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ
وَ لاَ يَعْلَمُ الْعِبَادُ عِلْمَكَ وَ لاَ يَقْدِرُ الْعِبَادُ قَدْرَكَ وَ كُلُّنَا فَقِيرٌ إِلَى رَحْمَتِكَ فَلاَ تَصْرِفْ عَنِّي وَجْهَكَ
وَ اجْعَلْنِي مِنْ صَالِحِي خَلْقِكَ فِي الْعَمَلِ وَ الْأَمَلِ وَ الْقَضَاءِ وَ الْقَدَرِ
اللَّهُمَّ أَبْقِنِي خَيْرَ الْبَقَاءِ وَ أَفْنِنِي خَيْرَ الْفَنَاءِ عَلَى مُوَالاَةِ أَوْلِيَائِكَ وَ مُعَادَاةِ أَعْدَائِكَ وَ الرَّغْبَةِ إِلَيْكَ
وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ وَ الْخُشُوعِ وَ الْوَفَاءِ وَ التَّسْلِيمِ لَكَ وَ التَّصْدِيقِ بِكِتَابِكَ وَ اتِّبَاعِ سُنَّةِ رَسُولِكَ
اللَّهُمَّ مَا كَانَ فِي قَلْبِي مِنْ شَكٍّ أَوْ رِيبَةٍ أَوْ جُحُودٍ أَوْ قُنُوطٍ أَوْ فَرَحٍ أَوْ بَذَخٍ أَوْ بَطَرٍ أَوْ خُيَلاَءَ
أَوْ رِيَاءٍ أَوْ سُمْعَةٍ أَوْ شِقَاقٍ أَوْ نِفَاقٍ أَوْ كُفْرٍ أَوْ فُسُوقٍ أَوْ عِصْيَانٍ أَوْ عَظَمَةٍ أَوْ شَيْءٍ لاَ تُحِبُ
فَأَسْأَلُكَ يَا رَبِّ أَنْ تُبَدِّلَنِي مَكَانَهُ إِيمَاناً بِوَعْدِكَ وَ وَفَاءً بِعَهْدِكَ وَ رِضًا بِقَضَائِكَ
وَ زُهْداً فِي الدُّنْيَا وَ رَغْبَةً فِيمَا عِنْدَكَ وَ أَثَرَةً وَ طُمَأْنِينَةً وَ تَوْبَةً نَصُوحاً أَسْأَلُكَ ذَلِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ
إِلَهِي أَنْتَ مِنْ حِلْمِكَ تُعْصَى وَ مِنْ كَرَمِكَ وَ جُودِكَ تُطَاعُ فَكَأَنَّكَ لَمْ تُعْصَ (تَرَ)
وَ أَنَا وَ مَنْ لَمْ يَعْصِكَ سُكَّانُ أَرْضِكَ فَكُنْ عَلَيْنَا بِالْفَضْلِ جَوَاداً وَ بِالْخَيْرِ عَوَّاداً يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلاَةً دَائِمَةً لاَ تُحْصَى وَ لاَ تُعَدُّ وَ لاَ يَقْدِرُ قَدْرَهَا غَيْرُكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
🔥 #داغی_صحرای_محشر
🍃 روزی پیامبر اکرم(ص) یک درهم به سلمان و یک درهم به ابوذر داد. سلمان درهم خود را انفاق کرد و به بینوایی بخشید، ولی ابوذر با آن لوازمی خرید.
🔴↩️ روز بعد پیامبر (ص) دستور داد آتشی افروختند. سنگی نیز روی آن گذاشتند. همین که سنگ گرم شد و حرارت و شعلههای آتش در سنگ اثر کرد، سلمان و ابوذر را فراخواند و فرمود: «هر کدام باید بالای این سنگ بروید و حساب درهم دیروز را پس بدهید.» سلمان بدون درنگ و ترس، پای بر سنگ گذاشت و گفت: «در راه خدا انفاق کردم» و پایین آمد.
🔴↩️ وقتی که نوبت به ابوذر رسید، ترس او را فراگرفت. از اینکه پای برهنه روی سنگ داغ بگذارد و خرید خود را شرح دهد، وحشت داشت. پیامبر فرمود: « از تو گذشتم؛ زیرا حسابت به طول میانجامد، ولی بدان که صحرای محشر از این سنگ داغتر است».
📚آشنایی با اسوه ها، سلمان فارسی
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
💥 #ویژه
🍃باسمه تعالی
🔺خاطره ای شیرین از مرحوم دکتر زرین کوب
✅روزنامه اطلاعات؛ شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۸
🔻مقدمه:
دکترعبدالحسین زرینکوب (زاده ۲۷ اسفند ۱۳۰۱ – متوفی به ۲۴ شهریور ۱۳۷۸) ادیب، تاریخنگار، منتقد ادبی، نویسنده، و مترجم ایران معاصر است.
🔶«روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی. نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشهای نشستم، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم میگشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند، برای همین نمیخواستم فعلاً کسی متوجه حضورم بشود، هر چه بیشتر فکر میکردم کمتر به نتیجه میرسیدم، ذهنم واقعاً مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد:
🔻ببخشید شما استاد زرین کوب هستید؟
گفتم: استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم.
🍃خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند. همینطور که صحبت میکرد، دقیق نگاهش میکردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی با چهرهای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین و باوقار. میگفت مکتب رفته و عم جزء خوانده، و در اوقات بیکاری یا قرآن میخواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه، و چه زیبا غزل حافظ را میخواند.
👈 پرسیدم: حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟ گفت: سوالی داشتم. گفتم: بفرما.
پرسید: شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟ گفتم: خب بله، صددرصد. گفت: ولی من اعتقاد ندارم.
🔻پرسیدم: من چه کاری میتوانم انجام بدهم؟ از من چه خدمتی بر میآید؟ (عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت میبردم)
🔶گفت: خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من میکشید؟ گفتم: اگر از دستم بر بیاید، حتماً، چرا که نه؟
گفت: یک فال برایم بگیرید. گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم. بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: بفرما.
مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید. فاتحهای زیر لب خواند و گفت: برای خودم نمیخواهم، میخواهم ببینم حافظ در مورد امروز (روز عاشورا) چه میگوید؟ برای لحظهای کپ کردم و مردد در گرفتن فال. حافظ، عاشورا!؟ اگر جواب نداد چه؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چه میشود؟ با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد.
👈 متوجه تردیدم شد، گفت: چه شد استاد؟ گفتم: هیچ، الان، در خدمتتان هستم. چشمانم را بستم و فاتحهای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحهای را باز کردم:
🍃زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
🍃بیمزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بیعنایت
🍃رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
🍃در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بیجرم و بیجنایت...
❤️ خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین (علیهالسلام)و وقایع روز و شب یازدهم محرم نباشد، پس چه میتواند باشد؟! سالها خود را حافظ پژوه میدانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل، ویژه برای همین مناسبت سروده شده.
🔻بیت اولش را خواندم، از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه با من کرد و از حفظ با من همخوانی میکرد و گریه میکرد. طوری که چهار ستون بدنش میلرزید، انگار داشتم روضه میخواندم و او هم پای روضه من بود. متوجه شدم عدهای دارند ما را تماشا میکنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده، حالا دیگر میدانستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم. بلند شدم، دستم را گرفت. میخواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ادب بوسیدم. گفت معتقد شدم استاد. معتقد بودم استاد، ایمان پیدا کردم استاد. گریه امانش نمیداد....
👈 آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که پای هیچ روضهای به قول خودشان گریه نکرده بودند. پیشنهاد میکنم هر وقت حال خوشی داشتید، وقایع روز عاشورا و شب یازدهم را در ذهن خود مرور کنید و بعد، این غزل را بخوانید.»
📌کانال معرفتی آوای ملکوت
✅ @avayemalakut
هدایت شده از اطلاعرسانی و نشر آثار استاد وکیلی
معرفی کتاب جذبۀ عشق_1.mp3
19.84M
📙معرفی کتاب «جذبۀ عشق» اثر آیة الله حاج سیدمحمد صادق حسینی طهرانی حفظهالله، توسط استاد وکیلی
🔹موضوع: راهکارهای تحصیل عشق خداوند
🌸برترین لذت و سعادت، بیرون آمدن از تنگنای محدودیتها و غرق شدن در وصال خداوند هست.
🌺 بندگی یعنی در بند بودن، باید همه این بندها را برید و از هر چیزی غیر از خدا دل کند.
🌼 هر چقدر انسان به خدا نزدیک شود و از غیر او ببرد سبکتر شده و بهتر به پرواز در میآید.
🌹 انسان باید کم کم از همه چیز جدا شود حتی از دلبستگی به خودیت خود. عاشق باید خود را فانی کرده و در خداوند محو نماید. وقتی خودش از میان برخاست آنگاه وجودش خدائی شده و از او پُر میشود.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠پایگاه رسمی اطلاع رسانی حجة الاسلام و المسلمین محمدحسنوکیلی
🆔 @mhva_ir
🌐 www.mhva.ir
هدایت شده از نورمجرّد
جذبۀ عشق.pdf
2.19M
🔸برای تهیۀ نسخۀ چاپی کتاب از راههای زیر اقدام فرمایید:
١. مراجعه به پایگاه فروشگاه اینترنتی نور به نشانی: http://nashrenoor.ir
٢. تماس با انتشارات علّامۀ طباطبائی با شمارۀ: ٠۵١٣۵۵٩٢١٢۵
🆔 @nooremojarrad_com
هدایت شده از ندای پاک فطرت
1064-13990204.mp3
11.27M
🎧 | گوش کنید.
🎙سخنرانی حاج آقا علیپور
(که به صورت زنده از کانال نُمو در آپارات پخش شده بود)
📌موضوع:
ادامه رابطه استغفار با توبه
📅 زمان:
پنجشنبه 1399/02/04
#استغفار
#توبه
#رحمت
#سیر_منطقی_دعا
#صوت_کامل
🌐کانال ندای پاک فطرت
🆔 @nedayepakefetrat