eitaa logo
آوای ملکوت
169 دنبال‌کننده
997 عکس
708 ویدیو
99 فایل
گزیده های ناب از آیات و روایات و سخنان بزرگان در سیر و سلوک الی الله و بصیرت و جهاد انقلابی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از برگی از دفتر معرفت
⁉️وقتی خداوند یک می‌فرماید، چه مادی و چه معنوی، شما در وجودتان چه احساس می‌کنید؟ ⁉️اگر کسی با شما یک بکند، یک سلامی بکند، آیا شما احساس می‌کنید که باید پاسخش را بدهید یا نه؟ اگر یک احترامی بکند ولو خیلی کم باشد؟ ⁉️شما از مسیری عبور می‌کنید، یک نفر به شما سلام می‌کند، اگر متوجه بشوید، آیا وجداناً و انصافاً می‌توانید باشید؟ ✅دلتان می‌خواهد به بهترین وجه پاسخش را بدهید، این احساسی است که خدا به همه داده و باید هم باشد وقتی کسی به شما محبتی کرد، حتماً خودتان را می‌دانید. 🚨روی سخنم بیشتر هستند که قلب پاک‌تری دارند، زمینه آماده‌تری دارند،جوان عزیز! خداوند هر لحظه به تو چه عنایتی می‌فرماید؟ می‌توانی حساب کنی؟ ⁉️همان جا که نشستی، هر که می‌کشی، هر نگاه که می‌کنی، هر صدایی که می‌شنوی، این فضا، این جمادات، حیوانات، آب، آسمان، زمین، .... این بهره‌هایی که هر لحظه می‌بریم، از چه کسی است؟ ⁉️خودمان هر چه نعمت داریم، مال چه کسی است؟ ⁉️از غیر خداست؟ غیری در کار هست؟ آن کیست؟ ✅حالا ما اسمش را خدا می‌گذاریم، شما اسمش را هرچه می‌خواهی بگذار، آن که با همه هست، در همه آنات هست، فطرت شماست، باطن شماست، قیّوم شماست که شما را حفظ می‌کند، شما را سلامتی می‌دهد. ⁉️وقتی نفس می‌کشید، وقتی از این همه نعمت‌های خداوند استفاده می‌کنید، آیا این پاسخ مثبت ندارد؟ تشکر ندارد؟ ⁉️در دل خود، حداقل درون ما، احساسی بدهی به این خدا نمی‌کنیم؟ ⁉️اگر ما باشیم و وجدانمان و انصاف بدهیم و هیچ صحبتی هم کسی با ما نکند، هیچ‌کسی هم نگوید آقا نماز بخوان، احساس نمی‌کنیم از درون، که ما باید ادای دین کنیم؟ باید پاسخ بدهیم این همه لطف و محبت را؟ ⁉️اگر انبیا علیهم‌السلام نبودند، اگر دین نبود، ، شریعت اسلام نبود، ما چه کار می‌کردیم؟ چطور می‌توانستیم این همه لطف و کرامت را جواب بدهیم؟ 🔻لذا عده‌ای به افتادند و دین برای خود ساختند... 🍃نشر مطالب ، بلامانع است https://eitaa.com/daftaremarefat https://sapp.ir/bargiazdaftaremarefat
📝زمان تقریبی مطالعه:ارزش مطالعه: 👈این داستان را به نقل از یکی از معاصر (آدرس، پایان یادداشت) برایتان نقل می‌کنم، ولی باید تا آخر داستان بخوانید تا از نکات این واقعه، آگاه شوید: 📚🌿 این اندیشمند می‌گوید: شخصی مورد اطمینان و وثوق برایم نقل کرد که در مشهد و در منزل یکی از دوستان با دو دانشجوی آمریکایی که زن و شوهر بودند ملاقات کردم. برای آن دو، ‌داستان شگفت‌آوری رخ داده بود که به تقاضای میزبان، آن داستان را برای ما نقل کردند: 1️⃣ جوان آمریکایی گفت: وقتی که ما در یکی از دانشگاه‌های آمریکا مشغول تحصیل بودیم، پیوسته در خود احساس خلأ می‌کردیم. با اشاره به سینه‌اش گفت: احساس می‌کردم که اینجا خالی است. سپس خیال کردم که این خلأ و کمبود ناشی از است و با ازدواج و انتخاب همسر، آن خلأ پر می‌گردد. از این رو، هر دو تصمیم گرفتیم که با همدیگر ازدواج کنیم؛ اما پس از ازدواج نیز آن خلأ پر نشد و کماکان آن کمبود و خلأ را در خود احساس می‌کردیم. از این امر سخت ناراحت گشتم و با این که به همسرم علاقه داشتم، در ظاهر تمایلی به او نشان نمی‌دادم و گاهی حتّی حوصله صحبت کردن با او را هم نداشتم. 2️⃣ روزی برای عذرخواهی به او گفتم: خیال نکنید که علاقه‌ای به شما ندارم بلکه این و احساس خلأ از دوران دانشجویی در من بوده و تاکنون رفع نشده است و هر از چند گاه بدان مبتلا می‌گردم. همسرم گفت: اتفاقاً من نیز چنین حالتی دارم. پس از آن گفتگو، پی بردم احساس خلأ درونی درک مشترک هر دوی ماست، و در نتیجه تصمیم گرفتیم که برای رفع آن چاره‌ای بیندیشیم. در آغاز، بنا گذاشتیم که بیشتر به کلیسا رفت و آمد داشته باشیم و به مسائل معنوی بپردازیم، شاید آن خلأ برطرف گردد. ارتباطمان را با کلیسا گسترش دادیم و در آن زمینه، کتابهایی را نیز مطالعه کردیم؛ اما آن خلأ و عطش معنوی رفع نشد. 3️⃣ چون شنیده بودیم که در کشورهای شرقی، به خصوص چین و هندوستان، مذاهبی وجود دارند که مردم را به ریاضت و انجام تمرین‌های ویژه‌ای برای رسیدن به حقیقت دعوت می‌کنند، تصمیم گرفتیم که به آن کشورها سفر کنیم؛ و چون چین، از دیگر کشورهای شرقی به آمریکا نزدیک‌تر است ابتدا به چین سفر کردیم. 4️⃣ در چین، از مسوولان سفارت آمریکا درخواست کردیم کسانی را که در آن کشور در زمینه مسائل معنوی و ریاضت کشی سرآمدند به ما معرفی کنند و آنها شخصی را به ما معرفی کردند که گفته می‌شد رهبر روحانیون مذهبی چین و بزرگترین شخصیت معنوی آن کشور است. با کمک سفارت، موفق شدیم نزد او برویم و با راهنمایی و کمک او مدّتی به ریاضت مشغول شدیم؛ اما کمبود معنوی و خلأ درونی مان برطرف نگردید. 5️⃣ از چین به تبّت رفتیم و در آنجا و در دامنه‌های کوه هیمالیا معبدهایی بود که عده‌ای در آنها به ریاضت می‌پرداختند. به ما اجازه دادند که به یکی از معبدها راه یابیم و مدّتی را به ریاضت بپردازیم. ریاضت‌هایی که آنجا متحمل می‌شدیم بسیار سخت بود. از جمله چهل شب روی تختی که روی آن میخ‌های تیزی کوبیده بودند، می‌خوابیدیم. پس از گذراندن مدتی در آنجا و انجام ریاضت‌ها و عبادت، باز احساس کردیم ما رفع نگردیده است! 6️⃣ از آنجا به هندوستان سفر کردیم و با مرتاضان زیادی تماس گرفتیم و مدّتی در آنجا به ریاضت پرداختیم، اما نتیجه نگرفتیم و مأیوس گردیدیم. بالاخره این تصور در ما پدید آمد که اصلاً در عالَم نیست که بتواند خلأ درونی انسان را اشباع کند. 7️⃣ ناامیدانه تصمیم گرفتیم که از طریق خاورمیانه به اروپا و سپس امریکا رهسپار گردیم. از هندوستان به پاکستان و از طریق افغانستان به آمدیم و ابتدا وارد شهر بزرگ شدیم و آن را شهر عجیبی یافتیم که نمونه آن را تاکنون مشاهده نکرده بودیم. در وسط شهر، ساختمان جالب و باشکوه با گنبد و گلدسته‌های طلا که پیوسته انبوهی از مردم به آن رفت و آمد داشتند، ما را به خود جلب کرد. ادامه داستان👇👇 📌کانال معرفتی آوای ملکوت ✅ @avayemalakut