eitaa logo
آوای ققنوس
7.7هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
695 ویدیو
31 فایل
حال خوب با شعر و ادبیات 🌺 ⛔️ لطفا پست‌ها رو برای تولید محتوا کپی نکنید. راضی نیستم ⛔️ ادمین: @m_ava_82 تبلیغات مجموعه آفتاب 👇 https://eitaa.com/M_TABLIGHAT_AFTAB تبلیغات آوای ققنوس👇 https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📌 ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﮐﻔﺶ ﻗﺸﻨﮓ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯﺵ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﻢ ﺍﻭﻣﺪ، ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﺗﻨﮓ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺎﻣﻮ ﻣﯽ ﺯﺩ ﺧﺮﯾﺪﻣﺶ !! ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺵ، ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ. ﻣﺪﺗﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ. ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ می گفتم ﺗﻮ ﻣﺴﯿﺮﺍﯼ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﻤﺶ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯﻡ ﺍﺫﯾﺘﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﺎﻫﺎﻣﻮ ﺯﺧﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ، ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺷﺘﻢ... ﺗﺎ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ، ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺭﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ! ﺍﻣﯿﺪ ﻣﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺑﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﻮﺩ چون ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺳﺎﯾﺰ ﭘﺎﯼ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ. ﺩﺭﺳﺘﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻤﺶ، ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺭﺩ! ﺧﻼﺻﻪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﻫﯿﭽﯽ ﻭﺍﺳﻢ ﻧﻤﻮﻧﺪ ﺟﺰ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﭘﺎﻫﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ... ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭﻧﺪ! ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﺸﻮﻥ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺳﺎﯾﺰ قلبتون ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﻥ ﺣﺎﻻ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘشون ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎشی ﺁﺧﺮﺵ ﻓﻘﻂ ﺯﺧﻤﺎﺷﻮﻥ به جا ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ....‎‎‌ ✨ @avayeqoqnus
. 🌾 شخصی برای اولین بار یک کلم دید. اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و ... 🍀 با خودش گفت: حتما یه چیز مهمیه که اینجوری کادوپیچش کردن ...! 🌾 اما وقتی به تهش رسید و برگ‌ها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگ‌ها پنهان نشده بود، بلکه کلم مجموعه‌ای از این برگهاست ... 🍀 حکایت زندگی هم این چنین است ما روزهای زندگی رو تند تند ورق می‌زنیم و فکر می‌کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، 🌾 درحالیکه همین روزها آن چیزی ست که باید دریابیم و درکش کنیم... 🍀 و چقدر دیر می‌فهمیم که بیشتر غصه‌هایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود! 💢 زندگی، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش هستیم... 👌 @avayeqoqnus
. یک پسر و دختر کوچک مشغول بازی با یکدیگر بودند. پسر کوچولو یک سری تیله و دختر چندتایی شیرینی داشت. پسر گفت: "من همه تیله هامو بهت میدم و تو هم همه شیرینی هاتو به من بده،" دختر قبول کرد... پسر بزرگترین و زیباترین تیله را یواشکی برداشت و بقیه را به دختر داد؛ اما دختر کوچولو همانطور که قول داده بود تمام شیرینی هایش را به پسرک داد. آن شب دختر کوچولو خوابید و تمام شب خواب بازی با تیله های رنگارنگ را دید... اما پسر کوچولو تمام شب نتوانست بخوابد به این فکر می‌کرد که حتما دخترک هم مقداری از شیرینی هایش را قایم کرده و همه را به او نداده است... عذاب، مال کسی است که صادق نیست؛ و آرامش، از آن کسانی است که صادقند. 👈لذت دنیا مال کسی نیست که با افراد صادق زندگی می‌کند، از آن کسانی است که با وجدان صادق زندگی می‌کنند. @avayeqoqnus
اگر به جای گفتن: دیوار موش دارد و موش گوش دارد بگوییم: "فرشته ها در حال نوشتن هستند" نسلی از ما متولد خواهد شد که به جای مراقبت مردم ”مراقبت خدا“ را در نظر دارد! قصه از جایی تلخ شد که در گوش یکدیگر با عصبانیت خواندیم: بچه را ول کردی به امان خدا ! ماشین را ول کردی به امان خدا ! خانه را ول کردی به امان خدا ! واینطور شد که "امان خدا" شد؛ مظهر ناامنی! ای کاش می‌دانستیم امن ترین جای عالم، امانِ خداست... 👏💜 @avayeqoqnus
🌸🍃🌸🍃 روزی در جايی می‌خواندم كه شيطان، حضرت مسيح را به بالای برج اورشليم برد و گفت: اگر تو وابسته و عزيز خدايی، از اين بالا بپر تا خدای تو، تو را نجات دهد! مسيح آرام آرام شروع به پايين آمدن از برج كرد. شيطان پرسيد، چه شد؟ به خدايت اعتماد نداری؟! مسيح پاسخ گفت: مكتوب است كه تا زمانی که ميتواني از طريق عقلت عاقبت کاری را بفهمی، خدايت را امتحان نكن! تا آنجا كه می‌توانیم برای هر كاری سر به آسمان نگيریم و استمداد نطلبیم چون او بزرگترين یاری‌اش را كه عقلانيت است، قبلا به ما هديه داده است. 👌 نکته جالب متن فوق اینجاست که بزرگترین موهبت الهی که عقل است را نمی‌بینیم و باز دنبال معجزات دیگر هستیم 👌 @avayeqoqnus
* ﭼﻪ ﺍﻳﺪه ﺑﺪی ﺑﻮﺩه ایده‌ی ﺩﺍﻳﺮه‌ﺍی ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺎﻋﺖ... ﺍﺣﺴﺎﺱ می‌کنی ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻫﺴﺖ؛ اما ﺳﺎﻋﺖ ﺩﺭﻭﻍ می گوید... ﺯﻣﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﻳﮏ ﺩﺍﻳﺮه نمیﭼﺮﺧﺪ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮ ﺭﻭی خطی ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ می‌ﺩﻭﺩ ﻭ ﻫﻴﭽﮕﺎه ﺑﺎﺯ نمی‌گرﺩﺩ... ﺍﻳﺪه ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺩﺍﻳﺮه ﺍﻳﺪه ﻓﺮﻳﺒﮑﺎﺭانه‌ای ﺑﻮﺩه ﺍﺳﺖ‌... ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮﺏ، ساعت شنی ﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻳﺎﺩﺁﻭﺭی می‌کند ﮐﻪ ﺩﺍﻧﻪ‌ﺍی ﮐﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎﺯ نمی‌ﮔﺮﺩﺩ ... 💫 @avayeqoqnus 💫
🌸🌹🌸 📌 خوشبختی چیست؟ خانمی پیش دکتر رفت و گفت: نمی‌دانم چرا افسرده‌ام و خود را زنی بدبخت می‌دانم. دکتر گفت: باید پنج نفر از خوشبخت‌ترین مردم شهر را بشناسی و از زبان آنها بشنوی که خوشبختند. زن رفت و پس از چند هفته برگشت، اما اینبار اصلاً افسرده نبود! به دکتر گفت: برای پیدا کردن آن پنج نفر، به سراغ پنجاه نفر که فکر می کردم خوشبخت ترین‌هایند رفتم، اما وقتی شرح زندگیشان را شنیدم، فهمیدم که خودم از همه خوشبخت ترم! خوشبختی یک احساس است و لزوما با ثروت به دست نمی آید. شاید هم خوشبختی ، رضایت از زندگی و سپاسگزاری برای داشته هاست، نه افسوس برای نداشته ها. 👌🌸 @avayeqoqnus
وقتی سرمایه ات خوبی باشد آنوقت دیگر ثروتت پول نیست ثروتت همان کمکی است که به مستمندی می‌کنی یا آبیست که به تشنه ای می‌دهی یا همان تکه نانی است که به گرسنه ای می‌دهی و یا حتی دانه ای است که به پرنده‌ای می‌دهی... @avayeqoqnus
* 📌 هر کس به طریقی بالا می‌آید، یکی پایش را بر سر دیگری می‌گذارد، یکی دستش ‌را در جیب دیگری... دیگری دستش را بر زانوی خود می‌گذارد، یکی هم پایش را بر روی تمام احساسات یا وجدانش... در آخر کسی در جای خود نمی‌ماند، همه بالا می‌روند... مهم این است وقتی به آن بالا رسیدیم دریابیم چه‌چیزی را به دست آوردیم، روی چه چیزی پاگذاشته ایم و چه چیز را به چه قیمت از دست داده‌ایم... @avayeqoqnus
. 📚 روایتی از بزرگ منشی خواجه نصیرالدین توسی خواجه نصیرالدین توسی در ابتدای وزارت خویش بود که تعدادی از نزدیکان به او گفتند: "ایران مدیری همچون شما نداشته و تاریخ همچون شما کمتر به یاد دارد." یکی از آن‌ها گفت: "نام همشهری شما خواجه نظام الملک توسی هم به اندازه نام شما بلند نبود." خواجه نصیر سر به زیر افکنده و گفت: "خواجه نظام الملک باعث فخر و شکوه ایران بود. آموخته های من برآیند تلاشهای انسانهای والا مقامی همچون اوست." حرف خواجه به جماعت فهماند که او اهل مبالغه و پذیرش حرف بی پایه و اساس نیست. شایستگان، بالندگی و رشد خود را در نابودی چهره دیگران نمی بینند. 👌 @avayeqoqnus
* 📌 رنج، نباید غمگینمان کند؛ این همان‌ جایی است که اغلب مردم اشتباه می‌کنند. رنج قرار است ما را هوشیارتر کند به اینکه زندگی‌مان نیاز به تغییر دارد. چون انسان‌ها زمانی هوشیارتر می‌شوند که زخمی شوند. رنج را تحمل نکنیم، رنج را درک کنیم! این فرصتی است برای بیداری... 👌 @avayeqoqnus
‏. پرسيدند : خشم چيست ؟! پاسخ زيبايى داد : خشم مجازاتىست که ما به خودمان مي‌دهيم به خاطر اشتباه يک نفر ديگر... ! ✨@avayeqoqnus