.
گاهی باید سکوت کنی
تا اصالت به جای تو حرف بزنه
نگذار هر کس از راه رسید
با ساز دلت تمرین نوازندگی کنه
دل تو قداست دارد
دل تو حرمت دارد
اگر که ساز دلت را
به هر کس بسپاری
روحت میرنجه و ناکوک میزنه
تجربه نشون داده تو هر طور باشی،
مردم طور دیگهای فکر می کنن
پس خودت باش
دنیا اصالت رو ستایش میکنه...
#دلنوشته
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
برخیز که صبح، روشن از امید است
شب رفته و خط نور، بیتردید است
از پستچی پنجره تحویل بگیر
در پاکتِ اَبر، نامه خورشید است
صبح زیباتون بخیر و بمهر رفقا 🌞🪴
نور و امید همراه همیشگیِ
لحظه هاتون 🙏🌼
#شهراد_میدری
✨ @avayeqoqnus ✨
🍁
خدایا به من بیاموز که
لحظه ها درگذرند
و در تمام لحظه ها
تو کنار منی
از رگ گردن نزدیکتر.
آمین 🙏🪴
#خدا
#مناجات
✨ @avayeqoqnus ✨
📜 حکایتی آموزنده از شاه عباس و شیخ بهایی:
روزی در شهر اصفهان، شاه عباس به
دیدار شیخ بهایی رفته و بعد از سلام و
احوالپرسی، از ایشان پرسید:
در برخورد با افراد جامعه، اصالت ذاتی
شان ارجحیت دارد یا تربیت خانوادگی
آنها؟
شیخ گفت: از نظر من، اصالت ذاتی
ارجحیت دارد.
شاه عباس اما برعکس شیخ بهایی گفت:
شک نکنید که تربیت خانوادگی مهمتر
است.
بحث میان شاه و شیخ بالا گرفت و هیچ
کدام نتوانست دیگری را قانع کند.
بالاجبار، شاه برای اثبات حرف خود، شیخ
بهایی را به کاخ دعوت کرد تا در آنجا
حقانیت سخن خود را اثبات کند.
غروب فردای آن روز، شیخ به کاخ رسید و
بعد از انجام تشریفات اولیه، در زمان پهن
کردن سفره شام، هیچ چراغی در
مهمانخانه نبود و محیط بسیار تاریک بود.
در همین لحظه، شاه دستی بر هم زد و با
اشاره دست او، چهار گربه شمع به دست
در مهمانخانه حاضر شدند و محیط روشن شد.
در همین حال، شاه عباس دستی به
پشت شیخ زد و گفت: دیدی گفتم تربیت
بر اصالت ارجحیت دارد.
ما این گربهها را رام کردیم و این حاصل
تربیت و اهمیت آن است.
شیخ که متعجب شده بود گفت: من تنها
در صورتی حرف شما را میپذیرم که فردا
هم گربهها کار امروزشان را تکرار کنند.
ادامه داستان در پست بعدی...
🖇 ادامه داستان شاه عباس و شیخ بهایی:
شاه عباس با تعجب از حرف شیخ بهایی
پاسخ داد: این چه حرفی است، فردا هم
مثل امروز و امروز هم مثل دیروز.
این عمل گربهها اکتسابی بوده و در
نتیجه تربیت و ممارست زیاد بدست آمده
است.
اما شیخ نپذیرفت و تا جایی پیش رفت که
شاه را مجبور کرد تا همین کار را فردا نیز
تکرار کند.
لذا شیخ متفکرانه به خانه رفت و بعد از
رسیدن به خانه، به سرعت چهار جوراب
برداشته و چهار موش را درون آنها قرار
داد.
فردای آن روز، طبق قرار شاه عباس و
شیخ بهایی، همان سفره پهن شد و
گربههای بازیگر نیز وارد شدند.
شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز را
میدید و صحت حرفهای خود را باور
داشت، زیر لب برای شیخ رجزخوانی
میکرد.
در همین زمان، شیخ موشها را رها کرد و
با این کار، هر یک از گربهها به طرفی
دویدند.
در همین حین، شیخ دستی به پشت شاه
زد و گفت: ای شاه بزرگ؛ به یاد داشته
باش که اصالت گربه، شکار موش است.
گرچه تربیت اهمیت زیادی دارد ولی
اصالت ذاتی از آن مهمتر خواهد بود.
درست است که با تربیت میتوان یک
گربه را اهلی و رام کرد ولی زمانی که
گربه، موش را که ببیند، به اصل و اصالت
خود باز میگردد.
#حکایت
✨@avayeqoqnus✨
سینه از آتش دل،
در غمِ جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه
که کاشانه بسوخت
#حافظ
✨@avayeqoqnus✨
همه آن چیزهای پنهان و آشکاری که
زن و شوی را به هم میبندند، از میان
مَرگان و سُلوچ برخاسته بود.
نه کار بود و نه سفره. هیچکدام.
بی کار؛ سفره نیست و بی سفره، عشق.
بی عشق، سخن نیست و سخن که نبود
فریاد و دعوا نیست، خنده و شوخی
نیست؛
زبان و دل کهنه میشود، تَناس بر لبها
میبندد، روح در چهره و نگاه در چشمها
میخشکد.
📚 جای خالی سلوچ
🖌 محمود دولت آبادی
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
سرنوشت من سرودن است!
تکیه دادهام به باد
با عصای استواییام
روی ریسمان آسمان...
ایستادهام
بر لب دو پرتگاه ناگهان
ناگهانی از صدا
ناگهانی از سکوت...
زیر پای من
دهانِ درهی سقوط
باز مانده است...
ناگزیر
با صدایی از سکوت
تا همیشه
روی برزخ دو پرتگاه
راه می روم
سرنوشت من سرودن است!
#قیصر_امین_پور
✨@avayeqoqnus✨
هدایت شده از آوای ققنوس
🌼🍀🌼🍀
یکی از دوستام و خانمش میخواستن
از هم جدا بشن.
یه روز تو یه مهمونی بودیم ازش پرسیدم خانومت چه مشکلی داره که میخوای
طلاقش بدی؟
گفت: یه مرد هیچ وقت عیب زنشو
به کسی نمیگه...
بعد از چند ماه از هم جدا شدن
و سالِ بعد خانومش با یکی دیگه
ازدواج کرد...
یه روز ازش پرسیدم خب حالا بگو
چرا طلاقش دادی؟
گفت: یه مرد هیچوقت پشت سر زنِ
مردم حرف نمیزنه...
پستترین انسان کسی است که راز
دوران دوستی را به وقت دشمنی فاش کند.
#تلنگر
✨@avayeqoqnus✨
بایزید بسطامی را گفتند:
چرا مدح گرسنگی می گویی؟
گفت: اگر فرعون گرسنه بودی
هرگز «انا ربکم الا علی» نگفتی.
🔻 برگرفته از تذکرة الاولیا عطار
نیشابوری
#عطار
✨@avayeqoqnus✨