خانه های آن کسانی، می خورد در بیشتر
که به سائل می دهند از هرچه بهتر، بیشتر
عرض حاجت می کنم آنجا، که صاحب خانه اش
پاسخ «یک» می دهد با «ده برابر» بیشتر
گاه گاهی که به درگاه کریمی می روم
راه می پویم نه با پا، بلکه با سر بیشتر
زیر دین چهارده معصومم، امّا گردنم
زیر دین «حضرت موسی بن جعفر» بیشتر
گردنم در زیر دین آن امامی هست که
داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر
آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است
با سلامش می کند قم را معطّر، بیشتر
قم، همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین
همچنین از آسمان دارد «چل اختر» بیشتر
قصد این بار قصیده، از برادر گفتن است
ورنه می گفتم از این معصومه خواهر بیشتر
در مقامش مصرعی می گویم و رد می شوم
لطف باباهاست معمولا به دختر بیشتر
عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم
بودنت را می کنم اینگونه باور بیشتر
مرقدت ضرب المثل های مرا تغییر داد
هر که بامش بیش، برفش نه! کبوتر بیشتر
چارفصل مشهد از عطر گلاب آکنده است
اینچنین یعنی، سه فصل از شهر قمصر بیشتر
پیش تو شاه و گدا یکسان ترند از هرکجا
این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر
ای که را انداختی امروز و فردای مرا
چشم بر راه تو هستم روز آخر، بیشتر
از غلامان شما هم می شود دنیا گرفت
من نیازت دارم آقا «روز محشر» بیشتر
بر تمام اهل بیت خویش حسّاسی ولی
جان زهرا ـ چون شنیدم که به مادر بیشترـ
#حسین_رستمی