eitaa logo
آوای معرفت
364 دنبال‌کننده
961 عکس
718 ویدیو
251 فایل
مباحثی معرفتی درباره خودشناسی و خودسازی، زمینه ساز تحقق بندگی برای فرج و ظهور و قیامت شخصی و ورود به بهشت لقای الهی ارتباط با ادمین @Elahi_alafv
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسیار جانسوز 🏴 بسیار سنگین از امام حسین علیه السلام 😭😭 🔸 در خلوت و با حال مناسب ببینید حاج محمود ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ @avaymarefat
🗓 پنجشنبه 28 مرداد ماه 1400 ✅ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره هر روز زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام می‌خواند و می‌فرمود: 🔹 «خدا چه برکتی به امام‌ حسین داده، به این دستگاه داده، به این راه داده که اگر کسی زیارت عاشورا را [هر روز] بخواند و مداومت کند، در روز قیامت محشور می‌شود درحالی‌که مُلَطَّخاً بِدَمِه(آغشته به خون امام‌حسین علیه‌السلام) است.» 🔹 با گفتن این جمله‌ها، حالش تغییر می‌کرد و اشک در چشمانش حلقه می‌زد. 📚 رحمت واسعه، ص22 🔻 🔹 عاشورای حسینی 🔹 درگذشت ام‌سلمه، همسر پیامبر اکرم(ص)؛ 62یا63ق. @avaymarefat
زیارت‌ناحیه‌مقدسه۩سماواتی2.mp3
17.16M
💠 زیارت ناحیه مقدسه 🎙 با نوای حاج مهدی سماواتی 🎧 صوت شماره 1️⃣ 😭 درد دل ها و ناله های جانسوز آقا صاحب الزمان (عجل الله) در وصف جد غریبش امام حسین (علیه السلام) @avaymarefat
زیارت‌ناحیه‌مقدسه۩سماواتی.mp3
15.99M
💠 زیارت ناحیه مقدسه 🎙 با نوای حاج مهدی سماواتی 🎧 صوت شماره 2️⃣ + روضه 😭 درد دل ها و ناله های جانسوز آقا صاحب الزمان (عجل الله) در وصف جد غریبش امام حسین (علیه السلام) @avaymarefat
🏴شب‌عاشورا،شب‌دعاوعبادت 🏴درپی درخواست حضرت/۳ 💠رهبرانقلاب ‼️در کتابهای مقتل نقل شده، در روز عاشورا، درآخرین لحظات هم امام حسین لبهای خشک و تشنه اش به هم میخورد و مناجات میكرد و با خدا حرف میزد، وقتی آن حضرت روی زمین افتاده بود و لحظاتی بیش از زندگی آن حضرت باقی نمانده بود، چند نفر هجوم آوردند؛ هر کدام میخواستند زودتر سر مبارک ابی عبدالله را از بدن قطع کنند و جایزه این کار را از اربابانشان بگیرند. شنیدند که حسین بن علی در آن لحظات آخر با خدای متعال حرف میزند پروردگارا! تو بزرگی، مقام کبریای تو بالاست، من بنده کوچک تو هستم؛ تو بر هر کاری که اراده کنی، قادری. خدایا! بر قضای تو، بر تقدیر تو، من صبر میكنم و تحمل میكنم و در راه دین تو مقاومت میكنم؛ ببینید چه حال معنوی و چه لحظه باشكوهی است آن لحظه ای که انسان با خدای متعال در چنین وضعی حرف میزند. این ندای قلب امام حسین است که در آن لحظات آخر بر زبانش جاری میشود؛ و این درسی است برای ما. دعا در تمام مراحل زندگی درس حسین بن علی است! ۶۴/۷/۵ @Jahade_tabeini
* ‌ ‌ 🔺حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری @avaymarefat
🌸.امام‌صادق علیه السلام : هیچ‌کس را به دوستی مشناس، مگر آنکه در سه چیز او را بیازمایی: او را به خشم آوری و ببینی که آیا این خشم او را از حق به باطل می‌کشاند؛ در درهم و دینار و در سفرکردن با او. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله: آوازدهنده‌ای در دوزخ فریاد می‌زند: مهربانا! بخشایشگرا! مرا از آتش رهایی ده. پس خداوند فرشته‌ای را فرمان می‌دهد که او را از آتش بیرون می‌آورد و در پیشگاه پروردگار می‌ایستد. خداوند به او می‌فرماید: آیا تو به گنجشکی رحم کردی؟ خداوند تنها به بندگان مهربان خود، رحم می‌کند. 🌷. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله: هرکه عاشق شود و عشق خود را بپوشاند و پاک‌دامنی ورزد و بدان‌سبب بمیرد، شهید است. 🌺. امام‌علی علیه السلام : اگر صبر کنی مقدرات الهی بر تو جاری می‌شود و مأجور خواهی بود و اگر بی‌تابی کنی باز هم مقدرات خداوند بر تو جاری می‌شود و گناهکار خواهی بود. 🌸. محمد‌بن‌عبدالله کوفی: چون مرگ اسماعیل فرزند امام‌صادق علیه السلام فرا رسید، حضرت سخت بیتابی کرد... اما همین‌که چشمان او را برهم نهاد، پیراهنی شسته یا نو طلبید و آن را پوشید و سپس بیرون آمد و به بیان اوامر و نواهی (الهی) پرداخت. یکی از اصحاب ایشان عرض کرد: فدایت شوم، وقتی آن بیتابی شما را دیدیم گمان بردیم که تا مدتی از شما بی‌بهره خواهیم ماند. حضرت فرمود: ما خاندانی هستیم که تا مصیبت فرود نیامده است، بیتابی می‌کنیم اما همین‌که نازل شد شکیبایی می‌ورزیم. 🌷. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله: هیچ‌کس نباید بیش از توانش خود را برای میهمان به زحمت اندازد. حارث اعور می‌گوید: امیرالمؤمنین علیه السلام نزد من آمد. من عرض کردم: یا امیرالمؤمنین به منزل من تشریف بیاورید. فرمود: به این شرط می‌آیم که حاضری خانه‌ات را از من دریغ ننمایی و از بیرون هم چیزی تهیه نکنی. 🌹. امام‌باقر علیه السلام : خداوند اطعام‌کردن و قربانی‌کردن را دوست دارد. 🌺. امام‌باقر علیه السلام : وقتی نوح علیه السلام قوم خود را به درگاه خدای عزوجل نفرین کرد، ابلیس، که لعنت خدا بر او باد، نزد وی آمد و گفت: یا نوح!... در سه جا به یاد من باش؛ زیرا، من در یکی از این سه جا بیش از هر زمانی به بنده نزدیکم: هرگاه خشمگین شدی، به یاد من باش، هرگاه میان دو نفر داوری کردی، به یاد من باش و هرگاه با زنی تنها بودی و هیچ‌کس با شما نبود، به یاد من باش. /نقل از نرم افزار/ @avaymarefat
صلی الله علی الباکین علی الحسین علیه السلام: *🏴🚩تقویم عاشورا 🏴🚩* طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاه‌شماری ایرانی»، واقعه کربلا به حساب گاه‌شماری شمسی ۲۱ مهر سال ۵۹ هجري شمسی می‌شود. تاریخ شمسی هم مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می‌شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ، حرف‌های مقتل‌نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند. *روز عاشورا چگونه گذشت؟* در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز ۲۱ مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر ۳-+ دقیقه اختلاف می‌تواند داشته باشد) را استخراج کرده‌ایم و روایات مقتل‌نگارها را با این ساعت‌ها تنظیم کرده‌ایم. *۵:۴۷ اذان صبح* امام(ع) بعداز نماز صبح، برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری» طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعداز نماز صبح، به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند. *حدود ساعت ۶:۰۰* امام حسین(ع) دستور دادند تا اطراف خیمه‌ها خندق بکنند و آن را با خار بوته ‌ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند. *طلوع آفتاب* کمی بعد از طلوع آفتاب، امام(ع) سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. رو به روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه‌ای خواند. صفات و فضایل خودش، پدر و برادرش را یادآوری فرمودند و اینکه کوفیان به امام(ع) نامه نوشته‌اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده‌اند؟ آنها انکار کردند! امام(ع) نامه‌هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده‌است. یکی از سران جبهه‌ی مقابل، از امام(ع) پرسید: چرا حکم ابن زیاد را نمی‌پذیرد و آنها را از جنگ مقابله با پسر پیامبر(ص) نمی‌رهاند؟ اینجا بود که امام(ع)، آن جمله معروف‌شان را فرمودند: «أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده! ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام(ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیده‌است. *حدود ساعت ۸:۰۰* بعد از سخنرانی امام(ع)، چند نفر از اصحاب آن حضرت، به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوان‌‌های کوفه بود _ الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان، سخنان مشابهی گفتند. بعداز سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر دادند. چند نفری دچار تردید شدند! از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند. *حدود ساعت ۹:۰۰* روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می‌کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله، شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعداز انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره‌ای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی‌دانیم. تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکر شده‌است.) @avaymarefat
*حدود ساعت ۱۰:۰۰* بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن، در ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده‌ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد. بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین(ع) حمله کرد اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام‌(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت. بعد‌ از عقب‌نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیرباران کردند که آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام(ع)، تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح، آن نفرات را ۵۰ نفر و ابن شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر کرده‌است. اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت. امام(ع) او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند. زهیر و ۱۰ نفر به آنها حمله کردند. *حدود ساعت ۱۱:۰۰* بعداز این حملات، امام‌(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده‌اند نگذارند که کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. بعضی «در مقابل نگاه امام‌(ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».  یک بار، هفت نفر از اصحاب امام‌(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد. *اذان ظهر* حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشته‌اند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند: یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمی‌شود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می‌گذارم.»  امام‌(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام‌(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟» *حدود ساعت ۱۳:۰۰* ۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر(س) بود. البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده‌است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.» *حدود ساعت ۱۴:۰۰*  عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. عباس(ع) اجازه میدان خواست، اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمه‌ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله(ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار، بعداز مرگ برادر عزیزش، گریه کرد و فرمود: «اکنون دیگر پشتم شکست.» @avaymarefat
*حدود ساعت ۱۵:۰۰* امام(ع) به طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی کند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره‌اش علی اصغر(س) را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد. امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. شمر و ۱۰ نفر به مقابله با امام(ع) آمدند. بعداز شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد. در مقاتل نوشته‌اند: زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود، کسی جرأت نمی‌کرد به سمت ایشان برود، اهل حرم از صدای اسب ایشان (ذوالجناح) متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!» *۱۶:۰۶ مقارن با اذان عصر* وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع‌نگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین(ع) کشته شود، شنیدم که می‌گفت: «به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.» گوید: آن‌گاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای بر شما! منتظر چیستید؟ مادرهای‌تان به عزای‌تان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد... *حدود ساعت ۱۷:۰۰* بعداز شهادت امام(ع)، عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت کردند که نوشته‌اند تمام این افراد، بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند. غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبان برای خیمه‌ها گذاشت. یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن‌مطاع بعد از شهادت امام(ع) به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام(ع) جنگید تا شهید شد. *نزدیک غروب آفتاب* سر امام(ع) را از بدن جدا می‌کنند و به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. آنگاه، به دستور عمر سعد، بر بدن مطهر امام(ع) و یارانش اسب می‌دوانند تا استخوان‌هایشان هم خرد شود. *۱۸:۴۹ مقارن با اذان مغرب* داستان روز غم‌انگیز عاشورا، این‌طور تمام می‌شود! در حالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را می‌داده، سنان بن انس بین مردم می‌تاخته و رجز می‌خوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید! چرا که من بهترین مردمان را کشته‌ام!» 🏴اللهم عجل لولیک الفرج🏴 @avaymarefat
📆۱۲ محرم الحرام سال ۹۵ق 🏴شهادت سیدناسیدالساجدین/۳ 💠رهبر انقلاب: ‼️مفهوم صبر در شمار مهمترین واژه‌های فرهنگ اسلامی است اما متاسفانه بلای تحریف که اغلب واژگان اسلامی را دچار کرده، این واژه را نیز بی‌نصیب نگذاشته و تا حد مسخ مفهوم آن پیش رفته؛ به طریقی که صبر، تحمل ناگواری‌ها معنا شده. لذا این واژه در یک جامعه ستم‌کِش و بی‌اراده و اسیر عوامل فقر و فساد و انحطاط، بزرگترین وسیله ستمگران و مفسدان برای عقب ماندگی خواهد شد و شربت تلخ مهلک آنان برای وضع نابسمان جامعه است. رواج چنین صبری فقط به سود ظالمان است در حالی که معنی و مفهوم واژه صبر در آیات و روایات ضد معنی رایج است بطوری که صبر تبدیل میشود به اهرمی که سنگین‌ترین موانع را باسهولت برطرف میکند و کلید خوشبختی‌ها می‌شود. صبر، عمل مجاهدانه است نه تحمل منفعلانه، به این خاطر است که صبر، آخرین توصیه انبیا و اولیا به جانشینان و پیروانشان است؛ ابوحمزه ثمالی که از پیروان خاص و از عناصر اصلی جبهه تشیع راستین است از امام و استاد و رهبر خود یعنی امام باقر روایت میکند که حضرت فرمود پدرم امام سیدالساجدین در هنگام شهادت مرا به سینه خود چسباند و فرمود: ای فرزندم تو را به چیزی وصیت میکنم که پدرم حسین بن علی در هنگام شهادت به من وصیت کرد و پدرش به او وصیت کرد که فرمود "اصبر علی الحق و ان کان مرّا" این کوتاه‌ترین و پرمغزترین جمله درباره صبر است؛ یعنی بر حق صبر کن گرچه تلخ باشد، یعنی در راه حق مردد مشو از موانع واهمه نکن راهت را با مجاهدت ادامه بده گرچه تلخ باشد، این وصیت سلسله امامت است! کتاب گفتاری در باب صبر ص۱تا۱۶ @Jahade_tabeini
* 🔻بايد دقيق تر و بازتر وارد قضيه عاشورا شد و اصناف مختلف مردم آن زمان را شناخت. واقعاً مردم آن زمان فقط دو گروه نيستند که يا طرف ابن سعد باشند يا طرفدار حضرت سید الشهداء علیه السلام؛ بلکه بین این دو دسته اصناف متعدد و مختلفی هستند. 🔸ما در یک تصورِ خيالي، يك ابن سعد درست مي‌كنيم و يك حضرت أباعبدالله؛ ولي اين بين، صد ها رتبه هست. این افراد و اصنافی که بین این دو رتبه هستند را هم با شرح صدر، بايد ديد. 🔹بله یک گروه بودند که برای یاری حضرت و شهادت در رکاب ایشان نصيب داشتند؛ امثال زهير بن قين که اين جمله را دارند كه اگر بارها كشته شويم باز دست از یاری حضرت بر نمی داریم. اين ها ديگر نهايت فداكاري را داشتند که حضرت درباره ایشان فرمودند اصحابي بهتر از اين ها نيست. 🔸منتهی اين ها یک گروه هستند امّا در آن زمان مردم اصناف و گروه هاي مختلفي داشتند که لازم است بررسی شوند. ادامه دارد... ‌ ‌ ‌
ادامه مطلب قبل... 🔻مثلا یک دسته از مردم کسانی هستند که بخل و جُبْن(ترس) بر ايشان حاكم است. حضرت سيدالشهداء و اقامة عدل را دوست دارند ولي اين كه پاي اقتضائات بعد آن هم ايستاده باشند، نه این طور نبودند... 🔸در بين راه كه حضرت اباعبد الله علیه السلام به سمت کوفه مي ‌آمدند بسياري از قبائل با حضرت همراه شدند؛ منتهی همین كه خبر شهادت حضرت مسلم سلام الله عليه به آقا سيد الشهداء عليه السلام رسيد و ورق برگشت، خيلي ها آرام آرام خودشان را کنار كشيدند. 🔹این ها براي اين آمده بودند كه يك حكومتي برپا بشود که حكومت عدل و خوب باشد و حضرت اباعبدالله علیه السلام هم بالای سرشان باشند و زندگيشان را ادامه بدهند و در آسايش بگذرانند ولي براي جهاد، شهادت و از خود گذشتن آمادگي نداشتند. 🔸باز از این نمونه هم بودند کسانی که حتی حاضر به جنگیدن برای حضرت بودند اما نه در حد شهادت. چنانچه در مورد ضحاک بن عبدالله مشرقی نقل شده که قبل از عاشورا خدمت حضرت آمد و عرض كرد كه آیا كشته شدن من از كشته شدن شما جلوگيري مي‌ کند؟ حضرت فرمودند نه. گفت پس من تا وقتی فایده داشته باشم می مانم و بعد می روم. 🔹روز عاشورا همین کار را هم کرد و در لحظات آخر فرار کرد که قضیه اش مفصل در منابع آمده است. اين هم يك رقم و یک صنف از مردم بود. حتي برای رفتن از حضرت اذن گرفت. حضرت هم فرمودند: اذن دادم برو. 🔸اينها بينابينی ‌ها هستند كه بايد بهتر آنها را شناخت. در سلوک هم اینجور آدم ها هستند. ادامه دارد... ‌ ‌
ادامه مطلب قبل... 🔻يك گروهي هم در كوفه بودند كه وقتي از ایشان پرسيدند چرا شما الآن در كوفه هستيد در حالی که حضرت اباعبد الله الان نیاز به یاری دارند؟! گفتند: إنّا لَنَجْتَهِدُ في الدُّعاء. یعنی ما براي پيروزي حضرت اباعبدالله زیاد دعا می کنیم اما اهل جهاد و شهادت نبودند. 🔸اگر خوب اصناف مختلف مردم شناخته شوند يك سري تحلیل ها و ریشه یابی های اخلاقي از بررسی انواع برخورد ها با قضیه عاشورا در مي‌آيد كه مردم چه نفوسي دارند؟! چرا اين جور مي ‌شوند؟ 🔹تفكيك انواع مردم لازم است و باعث شناسايي نفوس مي‌شود و معلوم می شود موانعشان چيست؟ چرا عاقبت کارشان چنين می شود؟ ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری 👉 @avaymarefat
* 🔻راجع به امام سجاد عليه السلام دارد که يکی از شیعیانشان گويا هر سال که براى حج از بلخ مى آمد به مدينه؛ خدمت امام سجاد عليه السلام مى آمد و چند روزی خدمت حضرت بود و هرسال يک سرى هدايا هم مى آورد. 🔸يک سال زنش به او گفت تو که هر سال سراغ اين آقا مى روى يک بار ايشان يک هديه به شما نداد؟ گفت اين حرف را نزن ايشان امام ماست و ما عقيده مان اين است که او الآن دارد حرف هاى تو را مى شنود و من ناراحت مى شوم تو راجع به ايشان این حرف را بزنى. ما داريم وظيفه خودمان را انجام مى دهيم. 🔹بعد دوباره يک خورده هدايا جمع کرد و مدينه خدمت امام آمد و هدايايش را گذاشت. حضرت فرمودند امروز ناهار پیش ما بمان. گفت باشد. ناهار ماند موقعی که غذایشان تمام شد، آب آوردند. حضرت ظرف آب را گرفتند تا دست مهمانشان را بشورند. قبول نکرد. گفت یا بن رسول الله! شما آب روی دست من بریزید؟ فرمودند: شما مهمان ما هستی چطور اجازه بدهم آب روی دست ما بریزی؟! عرض کرد: یابن رسول الله! من این کار را دوست دارم. حضرت به همین خاطر اجازه دادند، ظرف را گرفت و برای حضرت جلو برد تا حضرت دستشان را بشویند؛ 🔸یک تشت بزرگی بود یک مقداری آب روی دست حضرت ریختند، حضرت فرمودند: چه می بینی؟ عرض کرد: آب، فرمودند: نه این یاقوت احمر است. نگاه کرد دید همه آب ها یاقوت احمر شده، یک مقدار دیگر آب ریخت، حضرت فرمودند: حالا چه می بینی؟ عرض کرد: آب، فرمودند: زمرد سبز است. نگاه کرد دید زمرد سبز است، یک مقدار دیگر آب ریختند، فرمودند: چه می بینی؟ عرض کرد آب، فرمودند: این ها دُرّ است. نگاه کرد دید درّ بسیار عالی است! خلاصه ظرف پر از جواهرات شد. 🔹بعد حضرت فرمودند: شیخ! در نزد ما چیزی نبود تا در عوض هدیه ات به تو هدیه بدهیم، این ها را به خانمت بده و از او عذر خواهی کن. این قضیه ادامه جالبی دارد که خیلی زیباست. (بحارالأنوار ج: 46 ص: 47) ‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری 👉 @avaymarefat
* ‌ ‌ 🔺ذکری که باید در ایام محرّم، بسیار تکرار کرد.
(عاشورا) مستان همه افتاده و ساقی نمانده.mp3
1.93M
(عاشورا) مستان همه افتاده و ساقی نمانده /کریم خانی/ @avaymarefat
احادیثی نورانی از حضرت امام زین العابدین‏ (علیه السلام): 🌹. راضی بودن به سخت‌ترین مقدّرات الهی از عالی‌ترین مراتب ایمان و یقین خواهد بود.‏ 🌺. نزد خداوند متعال حالتی محبوب‌تر از یكی از این دو حالت نیست: حالت غضب و غیظی كه مۆمن با بردباری و حلم از آن بگذرد و دیگری حالت بلا و مصیبتی كه مۆمن آن را ‏با شكیبائی و صبر بگذراند.‏ 🌸. هركس مردم را عیب جوئی كند و عیوب آنان را بازگو نماید و سرزنش كند، دیگران او را متهّم به آنچه در او نیست ‏می‌كنند.‏ ‏ 🌷. دوستان و اولیاء خدا در فعالیّت‌های دنیوی خود را برای دنیا به زحمت نمی‌اندازند و خود را خسته نمی‌كنند ‏بلكه برای آخرت زحمت می‌كِشند.‏ 🌸. چنانچه مردم منافع و فضایل تحصیل علوم را می‌دانستند هر آینه آن را تحصیل می‌كردند گرچه با ریخته ‏شدن خونها و یا فرو رفتن زیر آب‌ها در گرداب‌های خطرناك باشد.‏ ‏ 🌺. بعد از معرفت به خداوند چیزی محبوب‌تر از عفت شكم و عورت نیست، و نیز محبوبترین كارها نزد خداوند درخواست نیازمندیها به درگاهش ‍ می‌باشد.‏ ‏ 🌹. تمام خیرات و خوبی‌های دنیا و آخرت را در چشم پوشی و قطع طَمَع از زندگی و اموال دیگران می‌بینم ‏‏(یعنی قناعت داشتن ).‏ ‏ 🌸. همانا معرفت و كمال دین مسلمان در گرو رها كردن سخنان و حرف‌هایی است كه به حالش ‏سودی ندارد. همچنین از ریاء و خودنمایی دوری جستن و در برابر مشكلات زندگی بردبار و شكیبا بودن و نیز دارای اخلاق ‏پسندیده و نیك سیرت بودن است.‏ @avaymarefat
الاذکار.pdf
1.37M
🌹معرفی اجمالی از هفت رساله استاد مصطفی نیک اقبال در سیر و سلوک در تبیین مکتب انبیاء و طریق الهی اهلبیت علیهم السلام در عرفان عملی و مقایسه آن با عرفان های صناعی بشری🌹 /این هفت رساله به آخر کتاب الاذکار ملحق شده/ @avaymarefat 👇👇👇
معرفی اجمالی از هفت رساله استاد مصطفی نیک اقبال در سیر و سلوک در تبیین مکتب انبیاء و طریق الهی اهلبیت علیهم السلام در عرفان عملی و مقایسه آن با عرفان های صناعی بشری: 🌹: اساس دین( توجه به خالق، خدمت به خلق). 🌸. : ۱- سه ملاک رشد در مکتب معصوم (توفیق بندگی و تقوی، جذبه ذکر، لذت تسلیم) به جای سه ملاک در مکتب صناعی بشری(کرامت، مکاشفه، مقامات) ۲-راه کارها(برنامه منظم ذکر، برنامه منظم محبت و خدمت به خلق، معاشرت مدام و هفتگی با اولیای خدا و مؤمنین، مطالعات منظم معنوی) 🌺: فهرستی از چیزهایی که از نظر قرآن و روایات برکت و نکبت می آورد. (اصل برکت یعنی معیّت با خدا و همنشینی و مجالست با حق) 🌷. : اشتراکات مکتب عرفانی اهلبیت علیهم السلام با عرفان های بشری و تفضیلاتش بر آنها ۱- فصل اول: جایگاه عرفان اهلبیت علیهم السلام در عالم عرفان(نقاط مشترک تمام عرفان مسلمان،یهودی،مسیحی،بودایی و هندو/اختصاصات عارفان مسلمان/اختصاصات عرفان شیعی) ۲-ارکان مکتب عرفانی اهلبیت علیهم السلام(انطباق طریقت بر شریعت/توجه و توسل به امام معصوم/تأکید بر عبادات شرعی/تأکید بر وظایف اجتماعی/تأکید بر تعلیم و تعلّم علم دین/منظومه اعتقادی مبتنی بر تعالیم شیعه و عدم وجود عناصر وارداتی در این منظومه/لزوم عمل در کنار نیّت و تعادل در عمل/سه گانه توفیق بندگی-جذبه ذکر-لذّت تسلیم به جای کرامت-مکاشفه-کرامات به عنوان ملاک رشد/عدم تشخّص و تمایز از جامعه شیعی/حضور علمای ربانی به عنوان نتایج و معلمین این مکتب و عدم وجود عنصری به نام مراد/عدم نیاز به سلسله طریقتی و سلوکی و جوشیدن مدام عارفان از بستر جامعه/تأکید بر اخلاق) 🌹. : شرایط استاد معنوی و بیان ویژگی های استاد نماها (صحت مشرب فکری، یکرنگی، سلوک شرعی، عدم تظاهر به کشف و کرامات، صدق، مشغول نکردن شاگردان به اباطیل و علوم بی فایده، داشتن شاگرد بارز، عدم دخالت در زندگی و امور شخصی و خصوصی شاگردان، دعوت به آخرت، حفظ الغیب، احترام به شاگرد، آزادی از شاگرد، استغنا، اندوخته معنوی شاگرد، دوری از اوهام، پیش نیفتادن از امام معصوم، سلامت عقل، خود را ندیدن، انکار نکردن ضروریات دین و تأویل نکردن دین، نسبت ندادن هدایت به خود) 🌺. : اثرات معنوی تغذیه(کم و کیف غذا خوردن، بررسی تفصیلی مواد غذایی در روایات) 💐. : لذت حضور و تسلیم ۱-(بررسی مراقبه صحیح و حضور) ۲-( موانع حضور:آرزوها/وابستگی به داشته ها/بیماری های ذهن مثل غرور،حسد،طمع../تأیید طلبی/میل به تغییر دیگران و کمک به آنها/شهوت کمال/معاشرت با اهل غفلت/مشکلات زندگی/مشغله/زندگی با ایدئولوژی غیر قابل اثبات/اسارت در علم/قضاوت بی جا) ۳-(عوامل حضور: توجه به خدا/محبت به خلق/مرگ و پایان زندگی دنیوی) @avaymarefat
Part16_آه ترجمه مقتل نفس المهموم.mp3
10.65M
خطبه های حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) @audio_ketab @avaymarefat
علامه شیخ محمد تقی بهلول(رحمت الله علیه): شیطان همیشه کارهایی که برای خدا باشد را در نظر انسان سخت و سنگین نشان می دهد مثلا نماز و سایر عبادات را خیلی سخت و طاقت فرسا نشان می دهد. من در هر شهر یا روستایی که وارد بشوم اگر حرم امام یا امام زاده داشته باشد  مثل قم و یا مشهد، اول به زیارت آنها می روم و بعد به جاهای دیگر . البته شیطان خیلی سخت جلوه می دهد مثلا می گوید: الان خسته ای یا حرفهای دیگر. @avaymarefat
Part17_آه ترجمه مقتل نفس المهموم.mp3
11.82M
قصه راهب و سر امام (ع)، ورود اسرا به دمشق @audio_ketab @avaymarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اسباب غضب خدا این کلیپ در پست بعدی خواهد آمد. "کلیپ سخنرانی دردمندانه جناب آقامیری" *نقل از کانال معرفی اساتید اخلاق و عرفان. @avaymarefat 👇👇👇👇👇👇
آوای معرفت
🔴 اسباب غضب خدا #نقد_جدی این کلیپ در پست بعدی خواهد آمد. "کلیپ سخنرانی دردمندانه جناب آقامیری" *ن
نکته ای در : ایشان اجمالا در سخنرانی خود می گویند عملکرد علما و فقها در نشر این دین ظاهری با همه احکام ظاهری آن، شبیه عملکرد عالمی مثل شمر است که به ظواهر دین خوب عمل می کرد حج را با همه مستحبات با پای پیاده 16 بار انجام داد. در کنار کعبه مناجات می خواند مردم پای مناجاتش می نشستند. جانباز جنگ صفین بود ولی عمل به این ظواهر در دل او رحمی ایجاد نکرد عاقبت قاتل امام شد. ولی حضرت حر با اینکه راه را بر امام حسین علیه السلام بست. مانع شد تا خیمه های امام نزدیک آب باشد. امام هم به او چیزی از ظواهر دین مثل نماز و روزه... نگفتند فقط رفتار امام با حر و لشکرش در آب دادن به انها حتی اسب هایشان، با بچه ها، با دیگران... در طول ده روز باعث شد حر تحت تأثیر قرار بگیرد و توبه کند و شهید شود. بعد می گوید ترویج این دین ظاهری توسط علما در این چهل سال انقلاب چه خروجی و ثمره ای داشته. در طول تاریخ به اندازه این چهل سال احکام گفته نشده، روضه و هیأت گرفته نشده، مردم کوفه مذمت نشده اند. نماز خوانده نشده. اما نتیجه اش این شده که از سر تا پای این مملکت کفر بیرون زده و نا مسلمانی آشکار شده. نقد: ۱-چرا از بین همه کسانی که از مدینه تا روز عاشورا، بلکه تا لحظه بازگشت اسرا به مدینه که با محوریت امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب علیهاالسلام انجام شد هیچ کس غیر از عده محدودی مثل یاران امام حسین علیه السلام و حضرت حُر، کس دیگری توبه نکرد و مثل حُر نشد مگر آنها رفتارهای خوب امام را ندیدند. ۲-چرا خود شمر، تحت تأثیر قرار نگرفت. مگر رفتارهای امام علی علیه السلام با امام حسین علیه السلام فرق می کرد؟ چرا شمر تحت تأثیر امام علی علیه السلام قرار نگرفت؟ چرا تحت تأثیر امام حسین علیه السلام قرار نگرفت آیا او شاهد عملکرد امام نبود؟ ۳-دوران 23 سال پیامبری پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به دوران چهل سال انقلاب اسلامی از جهاتی شباهت دارد. پیامبر در طول این 23 سال با گفتار و عملکردش دین واقعی را به مردم نشان داد. بیشترین عبادت، نماز، روزه، جهاد، انفاق، قرائت قرآن، گریه و عزاداری... در این 23سال با محوریت پیامبر انجام شد. بیشترین تأکید بر ولایت امیرالمؤمنین و حقانیت حضرت زهرا علیها السلام و معصوم بودن اهلبیت با محوریت آیه تطهیر در این 23 سال انجام شد. ولی با رحلت پیامبر کفر و نفاق و نامسلمانی و ظلم و دنیاخواهی از سرتاپای جامعه اسلامی بلند شد و هنوز بدن پیامبر دفن نشده که سقیفه تشکیل شد و ولایت غصب شد. بعد فدک غصب شد. بعد قضایای فاطمیه، بعد شهادت امیر المؤمنین، بعد شهادت امام حسن بعد حادثه عاشورا..... تا غیبت امام زمان علیه السلام. حضرت زهرا علیها السلام جلوی چشم امت اسلامی بین در و دیوار سوخت و شهید شد هیچ کس هم کاری نکرد. در روایات آمده که مردم بعد پیامبر مرتد شدند مگر سه چهار نفر. این است که ریشه این مسائل و مشکلات و کفر و نفاق ها در حکومت های دینی چیست؟ آیا مشکل در تبلیغ دین ظاهری توسط پیامبر است؟ آیا عملکرد پیامبر و اهلبیت مشکلی داشته؟ آیا پیامبر نتوانسته مثل امام حسین عمل کند تا مردم مثل حضرت حر توبه کنند؟ در قرآن آمده: در اول خلقت عالم و آدم و شیطان و ملائکه، وقتی ابلیس از سجده بر آدم و بنی آدم امتناع کرد و از درگاه قرب الهی رانده شد و از خدا مهلت گرفت. به خدا عرض کرد من تمام تلاش خود را می کنم و تمام بندگان تو از مسلمان و غیر مسلمان، شیعه و سنی، کافر و مؤمن... را اغوا و گمراه می کنم و به شرک و کفر و نفاق و ناخالصی دچار می کنم. مگر عده ی بسیار بسیار قلیل و نادری که خیلی خیلی خالص باشند. خداوند متعال هم کلام ابلیس را تأیید می کند و می فرماید بله، تو همه را گمراه می کنی من هم تو و همه آنها را به جهنم می فرستم. در سراسر قرآن آمده که عده ی بسیار بسیار ناچیزی از بندگانم شاکر هستند. متذکر می شوند. ایمان حقیقی می آورند. در مشکلات و امتحانات صبور هستند و ایمان خود را حفظ می کنند. ثمره تلاش های هزار ساله حضرت نوح علیه السلام، این بود که فقط 80 نفر ایمان آوردند. حضرت موسی بعد از غرق کردن فرعون در جلوی چشم بنی اسرائیل، وقتی از دریا گذشت به شهری رسید که مردمش بت پرست بودند بنی اسرائیل به موسی پیشنهاد کردند برای ما بتی بساز تا ما هم آنرا بپرستیم. بعد از اینکه موسی چهل روز به کوه طور رفت علیرغم اینکه هارون نبی، برادر موسی جانشین او بود. ولی امت به خاطر تأخیر ده روزه موسی، کافر و مرتد شدند و به گوساله پرستی مدنظر سامری پرداختند. ادامه👇 @avaymarefat
☝️ادامه 👇 پس معلوم می شود حاصل تمام حکومت ها و تلاش های انبیاء و امامان این است که بعد مدتی کفر و نفاق و شرک و دنیاخواهی از سر تا پای امت باریدن می گیرد به حساب همان حرفی که شیطان به خدا گفت و خداوند متعال تأیید کرد. در این قضیه بین حکومت پیامبران و امامان و بین حکومت فقها در عصر غیبت مثل حکومت جمهوری اسلامی ایران فرقی نیست. اساساً تمام حکومت های دینی از حضرت آدم علیه السلام در اول عالم تا زمان ظهور امام عصر علیه السلام از نظر موفقیت در ایجاد ایمان حقیقی در قلب مردمش ناکام است مگر در حد ایمان و اسلام ظاهری و حداقلی. این دوران، دوران امتحان و گزینش است یعنی قلیلی از مردم مؤمن واقعی می شوند. و قلیلی هم کافر و منافق و مشرک حقیقی. بقیه مردم در درجات پایین و ضعیف ایمان و کفر هستند و در دوران ظهور امام زمان علیه السلام و رجعت، فقط همین دو گروه قلیل حضور دارند و مومنین در سلامتی و امنیت و حکومت ایده آل ایمانی هستند و کافران در عذاب و گرفتاری. نتیجه: حرف های استاد آقامیری، ناپخته و سطحی است و با مبانی محکم آیات و روایات سازگار نیست. بیشتر عوام پسند و ظاهری است. اگر کسی بیانات آقامیری را بپذیرد لازمه اش ابن است که همین اشکالات را به انبیاء و پیامبر اکرم و اهلبیت علیهم السلام وارد بداند. و اشکالات اهلسنت در قضایای فاطمیه را وارد می داند چون اهلسنت می گویند چه طور ممکن است امت پیامبر بعد از تلاش 23ساله پیامبر، علیرغم جانفشانی ها در جنگ های صدر اسلام. با مرگ پیامبر به یکباره کافر و مرتد شوند و سقیفه و فاطمیه را خلق کنند پس ثمره 23 سال پیامبری حضرت رسول اکرم به کجا رسید.؟ آیت الله محمد شجاعی(رضوان الله علیه) می فرمود: همانطور که حقیقت صراط مستقیم و دین و طریق بندگی از مو باریکتر و از لبه شمشیر تیزتر است. فهم و درک و تبیین این حقیقت هم از مو باریکتر و از لبه شمشیر تیزتر است اگر عالم و سخنرانی سر سوزنی مباحث دینی را جا به جا بفهمد دین و صراط را غلط فهمیده و غلط بیان می کند. عمق مباحث دینی آنقدر دقیق است که به همین سادگی به دست اشخاصی با بن مایه ضعیف علمی حوزوی مثل آقامیری و امثال ایشان نمی رسد. اذا اراد الله بعبد خیراً فقّهه فی الدین. اگر خداوند خیر بنده ای را بخواهد فهم عمیق دین را به او عطا می کند و امثال این جور افراد خیلی کم هستند. مرحوم میرزای شیرازی به آخوندی که همه مردم شهر از مومن و فاسق، خوب و بد بدون استثنا از او تعریف می کردند فرمودند معلوم هست چه حرف غلطی را به اسم دین به خورد خلق الله می دهی؟؟ چطور ممکن است تمام انبیاء و امامان با آن همه عظمت و معجزه وقتی حرف دینی می زدند اکثر جامعه به دشمنی و مخالفت بر می خواستند ولی تو جوری حرف می زنی که همه قبول می کنند؟؟ معلوم می شود گفتار و کردار مطابق انبیاء و امامان نیست. @avaymarefat
آوای معرفت
نکته ای در #نقد_سخنان_آسید_حسن_آقامیری: ایشان اجمالا در سخنرانی خود می گویند عملکرد علما و فقها در
🌺 حُرّ از اول حُرّ بود. 🌺 روزی عارف بزرگ، مرحوم آیه الله بهاءالدینی می خواستند پس از نماز به جائی بروند؛ شخصی به نام مرتضی باسرعت نَعلَین ایشان را آورد و کنار سجاده شان جفت کرد. آقا بهاءالدینی فرمودند: "این کارها چیست که می کنی؟!" مرتضی - که داستان 'عَبد الفَرّار (لاتی که در کربلا تحت تأثیر کلام ملاحسینقلی همدانی توبه کرده بود) به گوشش خورده بود - گفت: "با این کارها می خواهم بلکه شما نظری به من کنید، مانند عبدالفَرّار." اما آقا بهاءالدینی فرمودند: "حُرّ از اول حُرّ بود آقا!" و داستان روزهای بعدِ آن مرتضی، گواه درستی فرمایش آقا بهاءالدینی هم شد ... - - - - - - - - - - ✍ نکاتی هم که در کتابها و مَقتَلها از جناب حُر نقل کرده اند، شاهد صدق دیگری بر فرمایش آقا بهاءالدینی درباره ی حُر ریاحی ست. 💧این را این جا نوشتم "تا غول بیابان نفریبد به سرابت!" @avaymarefat