پسر یعنی پاکی ِ چشماش.. دیالوگ | #پدر

@Chadoriya ❤️

یادتون نره 😊 امشب چراغ روشنه

ته ریش چیست؟! دو میلےمتر مو... ڪه با روح و روان دختر جماعت بازے میڪنه🙈 @chadoriya 😆🤭

از تو گفتن کارِ هرکس نیست ای زیبا غزل من برای گفتنت باید که مولانا شوم @chadoriya

•||💛 @‌chadoriya ||•

مــــــدافع چــادر💙: سلام ☺🦋 حالتون عالی باشه انشاالله💛 ختم داریم به نیت شفای یک مادر 😔 هر کی خواست شرکت کنه بیاد پی وی بنده @f123k_1385 جز رو میگم خدمتتون 😊 با تشکر 💚

•||💙💙||• #پاکنویس_دل #ارسالی @chadoriya

😔😿 یهویی برات برنامه امتحاناتو بفرستن 😫😭 چرااا آخه ؟/: #یهویی

#سلام_صبحتون_بخیر☺️🌕🌈

هر ڪہ صبحش با سلامے بر حســــن (ع) آغاز شد حـق بگوید خوش‌بحالش بیمہ‌ے زهرا (س) شده #ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ_ﻋﻠﻴﻚ_ﻳﺎ_أبامحمدﺍلحسن_ﺑﻦ_علی #ﻭ_ﺭﺣﻤﺔﺍﻟﻠﻪ_ﻭبرکاﺗﻪ #امام_حسنی_ام💚 @chadoriya 🍃🌹

💟#زمینه_جون 😍 |🌸💞💓💏|😉 @chadoriya

💟#زمینه_جون 😍 |🌸💞💓💏|😉 @chadoriya

💟#زمینه_جون 😍 |🌸💞💓💏|😉 @chadoriya

💟#زمینه_جون 😍 |🌸💞💓💏|😉 @chadoriya

💟#زمینه_جون 😍 |🌸💞💓💏|😉 @chadoriya

💟#زمینه_جون 😍 |🌸💞💓💏|😉 @chadoriya

💟#زمینه_جون 😍 |🌸💞💓💏|😉 @chadoriya

💟#زمینه_جون 😍 |🌸💞💓💏|😉 @chadoriya

💟#زمینه_جون 😍 |🌸💞💓💏|😉 @chadoriya

💟#زمینه_جون 😍 |🌸💞💓💏|😉 @chadoriya

کلمات خود را برای کسانی که تنها سزاوار سکوت شما هستند هدر ندهید #توصیه☺️🌹

+ آهای ! متحجر پر شور ، تو آسمونا سیر میکنی... - نه اتفاقا رو زمینم ، زمین زمین گیرم کرده حاج خانوم... از چی میخندی رها خانوم؟ + از زمین باید برسی به آسمون ، زمینو زمانو بهم باید بدوزی پسر... #دلشکسته #دیالوگ🎥

رسم دوست داشتن نمی داند آنکه دل به خدا نسپارد! همین!

وقتی ناراحتی، ميگن خدا اون بالا هست... وقتی نا اميدی، ميگن اميدت به خدا باشه وقتی مسافری، ميگن خدا پشت و پناهت وقتی مظلوم واقع باشی، ميگن خدا جای حق نشسته وقتی گرفتاری،ميگن خدا همه چيو درست ميکنه وقتی هدفی تو دلت داری ميگن از تو حرکت از خدا برکت پس وقتی خدا حواسش به همه و همه چی هست..ديگه غصه چرا؟؟ ┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈ @chadoriya 🔮❣

🎥 تفاوت‌های روانشناختی زن و مرد ➕ خاطره جالب #استاد_پناهیان از یک اردوی دانشجویی #هــمسرانہ💟 @chadoriya

•||💛💛||• و تنها کسی بود که یادش آرامش بخش دل هایمان است و رسولش رهنمای تمام جهان💙 @chadoriya

•||💛💚||• #هواتو_کردم @chadoriya

#بیو📿🍂 {قلبـ حَسـنی دارم و احساسـِ حُسینی زَهـرا به دلم ساخته بین الحرمیـنی..♥️} |❥ @chadoriya ❥|

نگاه که می کنم می بینم چقدر از تو دور شده ام. چقدر بد شده ام. چقدر بی وفا... دلم همان روزهایی را می خواهد... که کنارت می نشستم و تو برایم از معجزه ی عشق سخن می گفتی صادقانه بگویم... این روزها خیلی کمرنگ شده ای در دفتر زندگی ام آقا! ببخش! شرمنده ام شرمنده از رنگارنگی رنگ های بی رنگی که مرا از رنگ تو دور کرده... دلیل حال خراب و گریه های بی دلیلم چیزی جز این نیست؛ من عادت کرده ام به نگاه هایت... به لبخندهایت... ترک عادت آدمی را بیمار می کند می ترسم به این بیماری بمیرم... بیماری فراق... بیماری ترک یار... دلم شکستن بغضی را می خواهد که وسعتش به وسعت دریاست و استحکامش به استواری کوه! ... می دانی... تا همین چند صباح پیش شاید از تو جمکرانت را می خواستم و یک جویبار اشک... اما... الان نه جویباری می خواهم... و نه حتی جمکرانی! الان فقط وصالت را میخواهم: پاره شدن پرده ی فاصله... چقدر سخت است تبدیل واژه ی فصل به وصل برای کسی مثل من که در جاده های پیچ در پیچ فاصله ها‌ میان پیکار عشق و نفس دست و پا می زند. شاید فرق این دو واژه ی《فصل》و 《وصل》 فقط در یک حرف باشد... اما پشت همین یک حرف، یک دریا 《حرف》 نهفته! یک دریا حرف های نگفته! یک دریا بغض های نشکسته! و یک دریا کارهای نکرده... ... اصلاً... یک سوال: بگو ببینم هنوز هم مرا می خواهی؟💔 هنوز در دفتر قلبت همان سایه ی قبل هستم؟ می دانی چرا این سوال را می پرسم؟ شنیده ام: 《هر که از چشم بیفتد...》 ... اصلاً بیخیال! فراموشش کن! مهم نیست... #آقای_من #حضرت_صاحب @chadoriya