eitaa logo
آوینیسم🌱
8.9هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
2هزار ویدیو
155 فایل
≼ آسد‌مرتضی‌آوینی: قدس جلوه‌ی برکت خدا و پله‌ی نخستین معراج انسان است راه قدس از کربلاست که می‌گذرد...🇵🇸 ≽ راه ارتباطی: @seyyedhj @fajr04🧕 لینک ناشناس https://daigo.ir/secret/65946312 کپی مطالب آزاد🌱 اگه یه صلوات برای فرج هم فرستادی دمت گرم:)
مشاهده در ایتا
دانلود
2836445185.mp3
34.57M
شیرازی جلسه 3️⃣1️⃣ بعد از تأمل این معنی مصلحت آن دیدم که در نشیمن عزلت نشینم و دامن از صحبت فراهم چینم و دفتر از گفته های پریشان بشویم و من بعد پریشان نگویم. زبان بریده به کنجی نشسته صمٌّ بکم به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم تا یکی از دوستان که در کجاوه انیس من بودی و در حجره جلیس، به رسم قدیم از در درآمد. چندان که نشاطِ ملاعبت کرد و بساط مداعبت گسترد جوابش نگفتم و سر از زانوی تعبّد بر نگرفتم. رنجیده نگه کرد و گفت: کنونت که امکان گفتار هست بگوی ای برادر به لطف و خوشی که فردا چو پیک اجل در رسد به حکم ضرورت زبان در کشی کسی از متعلقانِ مَنَش بر حسب واقعه مطّلع گردانید که فلان عزم کرده است و نیت جزم که بقیت عمر معتکف نشیند و خاموشی گزیند تو نیز اگر توانی سر خویش گیر و راه مجانبت پیش. گفتا به عزت عظیم و صحبت قدیم که دم بر نیارم و قدم بر ندارم مگر آنگه که سخن گفته شود به عادت مألوف و طریق معروف که آزردن دوستان جهل است وکفّارت یمین سهل. و خلافِ راهِ صواب است و نقضِ رای اولوالالباب: ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام. زبان در دهان ای خردمند چیست؟ کلید در گنج صاحب هنر چو در بسته باشد چه داند کسی که جوهر فروش است یا پیله ور دکتر ح.ش.مهرآیین ۱۵ دی ۱۳۹۹ 📖 •﴿ ﴾• @madresehekmat 🌿🌸
2840235755.mp3
31.07M
سعدی شیرازی جلسه 4️⃣1️⃣ اگر چه پیش خردمند خامشی ادب است به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی دو چیز طیره عقل است: دم فروبستن به وقت گفتن و، گفتن به وقت خاموشی فی الجمله زبان از مکالمه او در کشیدن قوّت نداشتم و روی از محادثه او گردانیدن مروّت ندانستم که یار موافق بود و ارادت صادق. چو جنگ آوری با کسی برستیز که از وی گزیرت بود یا گریز به حکم ضرورت سخن گفتیم و تفرج کنان بیرون رفتیم در فصل ربیع که صولت برد آرمیده بود و ایام دولت ورد رسیده. پیراهن برگ بر درختان چون جامه عید نیکبختان اول اردیبهشت ماه جلالی بلبل گوینده بر منابر قضبان بر گل سرخ از نم اوفتاده لآلی همچو عرق بر عذار شاهد غضبان شب را به بوستان با یکی از دوستان، اتفاق مبیت افتاد: موضعی خوش و خرّم و درختان درهم، گفتی که خرده مینا بر خاکش ریخته و عقد ثریا از تاکش درآویخته. روضةٌ ماءُ نهرِها سَلسال دوحةٌ سَجعُ طیرِها موزون آن پُر از لاله های رنگارنگ وین پر از میوه‌های گوناگون باد در سایهٔ درختانش گسترانیده فرش بوقلمون دکتر ح.ش.مهرآیین ۱۷ دی ۱۳۹۹ 📖 @avinist 🦋
2843950689.mp3
29.56M
سعدی شیرازی جلسه 5️⃣1️⃣ بامدادان که خاطر باز آمدن بر رای نشستن غالب آمد دیدمش دامنی گل و ریحان و سنبل و ضیمران فراهم آورده و آهنگ رجوع کرده. گفتم گل بستان را چنانکه دانی بقایی و عهد گلستان را وفایی نباشد و حکما گفته‌اند هر چه نپاید دلبستگی را نشاید. گفتا: طریق چیست؟ گفتم: برای نزهت ناظران و فسحت حاضران کتاب گلستانی توانم تصنیف کردن که باد خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد و گردش زمان عیش ربیع آن را به طیش خریف مبدل نکند. به چه کار آیدت ز گل طبقی از گلستان من ببر ورقی گل همین پنج روز و شش باشد وین گلستان همیشه خوش باشد دکتر ح.ش.مهرآیین ۲۰ دی ۱۳۹۹ 📖 @avinist 🦋
2850559863.mp3
24.5M
سعدی شیرازی جلسه 6️⃣1️⃣ حالی که من این حکایت بگفتم دامن گل بریخت و در دامنم آویخت که: الکریم اذا وعدَ وفی. فصلی در همان روز اتفاق بیاض افتاد در حسن معاشرت و آداب محاورت، در لباسی که متکلمان را به کار آید و مترسّلان را بلاغت بیفزاید. فی الجمله از گل بستان هنوز بقیّتی مانده بود که کتاب گلستان تمام شد. و تمام آنگه شود به حقیقت که پسندیده آید در بارگاه شاه جهان پناه سایه کردگار و پرتو لطف پروردگار، ذخر زمان و کهف امان، المؤیدُ من السماء، المنصورُ علی الاعداء، عضدُ الدولةِ القاهرةِ، سراجُ الملةِ الباهرةِ، جمالُ الانامِ، مفخرُ الاسلام، سعدُ بن الاتابکِ الاعظم، شاهنشاه المعظّم، مالکُ الرقاب الامم، مولی ملوک العرب و العجم، سلطان البَرّ و البحر، وارث ملک سلیمان، مظفر الدنیا والدین ابی بکر بن سعد بن زنگی ادام الله اقبالَهما و ضاعَفَ جَلالَهما وَ جعَل الی کلِّ خیر مآلهما، و به کرشمه لطف خداوندی مطالعه فرماید. گر التفات خداوندیش بیاراید نگارخانه چینی و نقش ارتنگی است امید هست که روی ملال در نکشد ازین سخن، که گلستان نه جای دلتنگی است علی الخصوص که دیباچه همایونش به نام سعد ابوبکر سعد بن زنگی است دکتر ح.ش.مهرآیین ۲۲ دی ۱۳۹۹ 📖 •﴿ ﴾• @madresehekmat 🌿🌸
2850664565.mp3
22.71M
سعدی شیرازی جلسه 7️⃣1️⃣ دیگر، عروس فکر من از بی جمالی سر بر نگیرد و دیده یأس از پشت پای خجالت بر ندارد و در زمره صاحبدلان متجلی نشود مگر آنگه که متحلّی گردد به زیور قبول امیر کبیر عالم عادل، مؤید مظفر منصور، ظهیر سریر سلطنت و مشیر تدبیر مملکت، کهف الفقراء، ملاذُ الغرباء، مربّی الفضلاء، محبُّ الاتقیاء، افتخار آل فارس، یمینُ المُلک، ملک الخواص باربک، فخر الدولة والدین، غیاث الاسلام و المسلمین، عمدةُ الملوکِ و السلاطین، ابوبکر بنُ ابی نصر اطال الله عمرَه و اجل قدرَه و شرَح صدرَه و ضاعَف اجرَه، که ممدوح اکابر آفاق است و مجموع مکارم اخلاق. هر که در سایه عنایت اوست گنهش طاعت است و دشمن دوست دکتر ح.ش.مهرآیین ۲۴ دی ۱۳۹۹ 🌿 📖 🌿🌸 @avinist
2852658974.mp3
34.9M
سعدی شیرازی جلسه 8️⃣1️⃣ بر هر یک از سایر بندگان و حواشی خدمتی متعین است که اگر در ادای برخی از آن تهاون و تکاسل روا دارند در معرض خطاب آیند و در محل عتاب، مگر بر این طایفه درویشان که شکر نعمت بزرگان واجب است و ذکر جمیل و دعای خیر. و ادای چنین خدمتی در غیبت اولی تر است که در حضور، که این به تصنع نزدیک است و آن از تکلف دور. به اجابت مقرون باد! پشت دوتای فلک راست شد از خرّمی تا چو تو فرزند زاد مادر ایام را حکمت محض است اگر لطف جهان آفرین خاص کند بنده ای مصلحت عام را دولت جاوید یافت هر که نکونام زیست کز عقبش ذکر خیر زنده کند نام را وصف تو را گر کنند ور نکنند اهل فضل حاجت مشّاطه نیست روی دلارام را دکتر ح.ش.مهرآیین ۲۹ دی ۱۳۹۹ 📖 •﴿ ﴾• @avinist 🦋
2853016419.mp3
41.05M
سعدی شیرازی جلسه 9️⃣1️⃣ 📚 تقصیر و تقاعدی که در مواظبت خدمت بارگاه خداوندی می رود بنابر آن است که وقتی جمعی حکمای هندوستان در فضایل بزرجمهر سخن می گفتند و به آخر جز این عیبش ندانستند که در سخن گفتن بطیء است یعنی درنگ بسیار می کند و مستمع را بسی منتظر می باید بودن تا وی تقریر سخنی کند. بزرجمهر بشنید و گفت: اندیشه کردن که چه گویم به از پشیمانی خوردن که چرا گفتم. سخندان پرورده، پیر کهن بیندیشد آنگه بگوید سخن مزن بی تأمل به گفتار دم نکو گو و گر دیر گویی چه غم ؟ بیندیش و آنگه بر آور نفس و زان پیش بس کن که گویند بس به نطق آدمی بهتر است از دواب دواب از تو به، گر نگویی صواب فکیف در نظر اعیان حضرت خداوندی، عزّ نصرُه، که مجمع اهل دل است و مرکز علمای متبحر، اگر در سیاقت سخن دلیری کنم شوخی کرده باشم و بضاعت مزجاة به حضرت عزیز آورده و شبه در جوهریان جوی نیارد و چراغ پیش آفتاب پرتوی ندارد و مناره بلند بر دامن کوه الوند پست نماید. هر که گردن به دعوی افرازد خویشتن را به گردن اندازد سعدی افتاده‌ایست آزاده کس نیاید به جنگ افتاده اول اندیشه وآنگهی گفتار پای بست آمده است و پس دیوار دکتر ح.ش.مهرآیین ۱ بهمن ۱۳۹۹ 📖 •﴿ ﴾• @avinist 🦋
2856925870.mp3
35.76M
سعدی شیرازی جلسه 0️⃣2️⃣ 📚 نخلبندی دانم ولی نه در بستان، شاهدی فروشم ولی نه در کنعان. لقمان را گفتند: حکمت از که آموختی؟ گفت از نابینایان که تا جای نبینند پای ننهند. قَدّم الخروجَ قبلَ الولوجُ. مردیت بیازمای وانگه زن کن. گرچه شاطر بود خروس به جنگ چه زند پیش باز رویین چنگ؟ گربه شیر است در گرفتن موش لیک موش است در مصاف پلنگ اما به اعتماد سعت اخلاق بزرگان که چشم از عوایب زیردستان بپوشند و در افشای جرائم کهتران نکوشند کلمه ای چند به طریق اختصار از نوادر و امثال و شعر و حکایات و سیر ملوک ماضی، رحمهم الله، در این کتاب درج کردیم و برخی از عمر گرانمایه بر او خرج. موجب تصنیف کتاب این بود و بالله التوفیق. بماند سالها این نظم و ترتیب ز ما هر ذرّه خاک افتاده جایی غرض نقشی است کز ما باز ماند که گیتی را نمی بینم بقایی مگر صاحبدلی روزی به رحمت کند در کار درویشان دعایی امعان نظر در ترتیب کتاب و تهذیب ابواب، ایجاز سخن را مصلحت دید تا مر این روضه غَنّا و حدیقه غلبا را چون بهشت هشت باب اتفاق افتاد. از آن مختصر آمد تا به ملال نینجامد. باب اوّل: در سیرت پادشاهان باب دوم: در اخلاق درویشان باب سوم: در فضیلت قناعت باب چهارم: در فواید خاموشی باب پنجم: در عشق و جوانی باب ششم: در ضعف و پیری باب هفتم: در تأثیر تربیت باب هشتم: در آداب صحبت دراین مدت که ما را وقت خوش بود ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود مراد ما نصیحت بود و گفتیم حوالت با خدا کردیم و رفتیم ح.ش.مهرآیین ۴ بهمن ۱۳۹۹ 📖 @avinist🦋
2859394360.mp3
35.8M
سعدی شیرازی جلسه 1️⃣2️⃣ 📚 باب اوّل / در سیرت پادشاهان 🔴 حکایت ۱ پادشاهی را شنیدم که به کشتن اسیری اشارت کرد ... ح.ش.مهرآیین ۶ بهمن ۱۳۹۹ 📖 •﴿مدرسھ حڪمت﴾• @madresehekmat 🌿🌸
2859726995.mp3
30.94M
سعدی شیرازی جلسه 2️⃣2️⃣ 📚 باب اوّل / در سیرت پادشاهان 🔴 حکایت ۲ یکی از ملوک خراسان محمود سبکتگین را به خواب چنان دید که ... ح.ش.مهرآیین ۸ بهمن ۱۳۹۹ 📖 @avinist
2859886453.mp3
35.57M
سعدی شیرازی جلسه 3️⃣2️⃣ 📚 باب اوّل / در سیرت پادشاهان 🔴 حکایت ۳ / قسمت ۱ ملک زاده ای را شنیدم که کوتاه بود و حقیر و دیگر برادرانش بلند و خوبروی ... دکتر ح.ش.مهرآیین 📖 @avinist🦋🦋
2860136792.mp3
37.07M
سعدی شیرازی جلسه 4️⃣2️⃣ 📚 باب اوّل / در سیرت پادشاهان 🔴 حکایت ۳ / قسمت ۲ ملک زاده ای را شنیدم که کوتاه بود و حقیر و دیگر برادرانش بلند و خوبروی ... دکتر ح.ش.مهرآیین 📖 @avinist🦋🦋