eitaa logo
عکسنوشته فرهنگ و حجاب
660 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عکسنوشته فرهنگ و حجاب
🌺 ای دل بسوز تا شب احیا نیامده 🍃 تقدیر ما هنوز به دنیا نیامده 🌺 فرقی نکرده ایم ز احیای سال پیش 🍃 توب
🌻خیز اى بنده محروم و گنه کار بیا 🌺یک شب اى خفته غفلت زده بیدار بیا 🌻بس شب و روز که در زیر لَحَد خواهى خفت 🌺دم غنیمت بشمار امشب و بیدار بیا 🦋الحمدالله تا الان تا فراز ۶۱ اعلام شده است. ان شاءالله در شبهای قدر رفقای شهیدمون ویژه دعامون کنن. لطفا فرازهای مشخص شده خود رو در اولین شب احیا قرائت کنین. 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
تانیا پولینگ آلمانی تبار محجبه شده در جامعه ی ما ارزش زن به ظاهر و عشوه‌گری او بستگی دارد. زن ها هر روز برای زیباتر شدن انرژی زیادی هدر می دهند. اما همیشه کسی زیباتر از دیگران وجود دارد. با حجاب ملاک های ظاهری پنهان می شود و زن دیگر موجودی که باید برای خوش آمدن دیگران دلربا باشد نیست و این غرور آفرین است. جواهرانه، صفحه ۷۱ #حجاب 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
طعنه زد که ماجرای علی یونسی و امیرحسین مرادی، دو دانشجوی دانشگاه شریف نشان داد که نخبگان ایران هم جمهوری اسلامی را نمی‌خواهند. گفتم اشتباه می‌کنی. اگر این روزها سری به مسجد دانشگاه شریف بزنی، نخبگان زیادی می‌بینی که گوش به فرمان رهبرشان، بسته‌های کمک به نیازمندان را آماده می‌کنند 🇮🇷‌ @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@مسابقه @شرح_دعای_افتتاح @استاد_قرائتی @روز_سوم فرازهای ۵ و ۶ الف)پیام این قسمت از فراز چیست؟(انه هوالعزیز الوهاب) ١. گنجینه های رحمت الهی تمام شدنی نیست. ٢. هرچندمابرای خداکاری نکردیم ولی اوبدون چشم داشت به ماعنایت میکند. ٣. نعمتهای الهی غیرقابل شمارش هستند. ب)بنده در چه حالی می تواند مطمئن به برآورده شدن حاجت خود باشد؟ ۱. آنچه از خدای مهربان می خواهد، بسیار است. ۲. خداوند بزرگ نسبت به آنچه از او درخواست می شود، بی نیاز است. ۳.آنچه از خداوند متعال می خواهد، نقش بسزایی در زندگی او ندارد. جواب سوالات را به صورت یک عدد دو رقمی به سامانه ۱۰۰۰۰۱۲۳۱۳ پیامک کنید. @مهلت_ارسال_پاسخ تا ساعت ۲۴ هرشب به دو نفر به قید قرعه جوایزی اهدا میگردد. دریافت فایل کتاب @شرح_دعای_افتتاح 👇👇👇 سروش وایتا: @alborzmahdaviat تلگرام: @alborzmahdaviate سایت: www.alborzmahdaviat.ir بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود علیه السلام استان البرز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نظام تقديم 94.mp3
زمان: حجم: 7.89M
#شرح_و_بررسی_کتاب_آن_سوی_مرگ جلسه بیست و یکم 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
🔻رهبر انقلاب در ارتباط تصویری ستاد ملی مبارزه با کرونا: 🔹یک سؤال بی‌پاسخی وجود دارد در مورد مراسم دعا و نماز و عبادت؛ بنده هیچ پیشنهادی در این باره ارائه نمی‌کنم و تابع نظر و تشخیص کارشناسی ستاد ملی مبارزه با کرونا هستم اما باید توجه داشت که عبادات و توسل بخصوص در ماه رمضان و شبهای قدر جزو نیازهای اساسی و حتمی مردم است و مردم در قضایای مهم نیز بیشتر به ارتباط با پروردگار نیاز دارند البته معتقدم اگر قواعد سخت‌گیرانه‌ای هم در این زمینه وضع شود مردم مؤمن و مسجدی حتماً بیشتر از دیگران به آن عمل می‌کنند. 🔹همان گونه که گفتم نظر کارشناسی‌شده در ستاد ملی مبارزه با کرونا را معتبر می‌دانم اما این بررسی را باید به کسانی سپرد که حقیقت و ضرورت دعا و توسل را درک می‌کنند آن وقت هر چه آن‌ها تصمیم بگیرند بنده و همه مردم به آن عمل خواهیم کرد. ۹۹/۲/۲۱ #کرونا 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
Mahdi Samavati2512870.mp3
زمان: حجم: 24.9M
🔹دعای افتتاح🔹 حاج مهدی سماواتی ♦️هرشب ساعت ۲۲ #سی_روز_افتتاح_بخوانیم #ماه_رمضان 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
بسم الله الرحمن الرحیم من زنده ام قسمت بیست و دوم سال ۱۳۵۶ باز هم موسم مهر و مدرسه و معلم و مشق فرا رسید. اما این بار در مقطع تحصیلی جدید. دوبارهکلاس اولی شده بودم. با وجود اینکه اول دبیرستان بودم، انگار از نوک کوا به دامنه پرتاب شده بودم. این روند غیر منطقی را که با شروع هر مقطع تحصیلی جدید، دوباره سال اولی می شدم، اصلا دوست نداشتم. این موضوع هویت و اقتدار مرا به هم می ریزد. وقتی به پایه پنجم دبستان رفتم، در آستانه ی بلوغ بودم. به یکباره به کلاس اول راهنمایی پرتاب شدم و چقدر تلاش کردم تا به سوم راهنمایی برسم و اکنون به کلاس اول دبیرستان پرتاب شده بودم. دبیرستان دکتر مصدق. روپوش دبیرستان سورمه ای بود که قد آن الزاما باید تا یک وجب بالای زانو می رسید همراه با جوراب و کمربند سفید و کفش مشکی. فضای دبیرستان چهار برابر مدرسه راهنمایی شهرزاد بود. دبیرستان دکتر مصدق بزرگترین دبیرستان دخترانه آبادان بود. آن سال یک فرق اساسی با سال های گذشته داشت و آن اینکه زری با همه شیطنت هایش با معدل بالای ۱۹ در رشته جامع در مدرسه فردوسی که در محله کارمند نشین ها بود، پذیرفته شد. او استعداد همه چیز را داشت فقط زبان بیان این استعدادها را نداشت. تفاوت دبیرستان مصدق با دیگر دبیرستان ها فقط به وسعت مدرسه و تعداد دانش آموزان آن نبود، بلکه حضور دختران درشت هیکل و سر و زبان دار جا مانده از نظام آموزشی قدیم که در کلاس یازده و دوازده درس می خواندند، از دیگر تفاوت های این مدرسه بود. اگر چه از لحاظ آموزشی فقط سه سال با هم تفاوت داشتیم اما همه به ما می گفتند " کلاس اولی ها " و به آنها می گفتند " کلاس دوازدهی ها" . فاصله ی سنی ما از آنها، ترسی توام با احترام را در ما ایجاد می کرد. این دختران عموما دخترانی بودند که زورکی می خواستند دیپلم را یدک بکشند و هر دو سال یک کلاس را به اجبار گذرانده بودند. مثل جوجه هایی که می ترسند زیر پا له شوند در میان آنها جا گرفتیم. ما را در حیاط پشتی، و کلاس بالاتری ها و نظام قدیمی ها را جلو چشم مدیر کلاس بندی کردند. مدیر و ناظم ها طوری قدم می زدند که همه از آنها حساب می بردند. معلم های نظام آموزشی در دو حیاط مجزا بودند. فقط آقای یوسفی؛ معلم ادبیات و انشا، در هر دو حیاط رفت و آمد می کرد که همیشه با خودش هم دعوا داشت. وقتی می خواست از جمع دخترها عبور کند و وارد دفتر شودپاهاش به هم پیچ می خورد. نمی توانستم رفتارهایش را با موضوع درسش انطباق دهم. درسی که خیلی به آن علاقه داشتم ادبیات و انشا بود. سر این درس ها از زمان و مکان فارغ می شدم. برعکس مدرسه ی شهرزاد، اینجا کتابخانه ی بزرگی داشت اما کتابخانه در حیاط نظام قدیمی ها بود. یواش یواش پای من به کتابخانه باز شد و آنجا پاتوق من شد.... پایان قسمت بیست و دوم 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB