eitaa logo
🌸 عکسنوشته حجاب 🌸
678 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمان الرحیم من زنده‌ام قسمت سی و سوم فردای آن روز قرعه به نام من افتاد. از شدت گرسنگی ناله های شکمم مرا به یاد لالایی آخرین شب؛ شعر همیشگی آقا و فایز حزن انگیزش انداخت. به یاد او با خودم زمزمه می کردم: گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو... راستی مادرم چگونه مرا پیدا خواهد کرد؟ اگر پدرم می دید دختر تو جیبی اش در این دخمه و با این شرایط زندگی می‌کند چه حالی پیدا می‌کرد؟ حتما کمری زیر بار این غصه می شکست. با همین فکر و خیال ها به خوابی عمیق فرو رفتم. فردا صبح با شنیدن صدای لگد زدن به سلول‌های همسایه و چرخ نان و شوربا که نزدیک می شد، از خواب پریدم و دستانم را آماده گرفتن آنها کردم که دریچه باز شد. یک قدم جلوتر رفتم اما به جای هیبت نکبت، چهره ی زیبا و نورانی مادرم را دیدم. به چشم هایم اعتماد نداشتم. دوباره نگاه کردم. خدای من مادرم بود؛ این زیباترین شاهکار آفرینش. همان که بغلش همیشه بوی شیر می داد با همان چارقد آبی گل مخملی که سفت آن را زیر گلویش گره می زد. همان که همیشه برایم شعر می‌خواند. اشک، صورتم را خیس کرده بود. چقدر دلم برای دیدن صورت ماهش تنگ شده بود. آرام صدایم زد: معصومه جان، نور دیده برایت نان گرم کنجد زده آوردم. باورم نمی شد. مادرم بود که برایم به جای خبز عراقی، نان‌های گرد گرم کنجدی با همان بوی نان خانگی را آورده بود. یکی یکی می شمرد و در دستهایم می گذاشت. تمام بغلم پره نان شد و من محو نگاه زیباترین چهره ی زندگی ام شده بودم. نان ها آنقدر داغ بود که تمام دست و صورت و سینه ام از حرارت آنها می سوخت. اما به جای چهار تا چهل نان شمرد و داد. با بغضی که در گلو داشتن التماس گفت کردم و گفتم: مادرجان بیشتر بده اینجا به ما غذا نمی‌دهند! گفت: نه مادر، هر ماه یک نان را بخور، کافی است. هنوز گرده‌های نان در بغلم و تصویر مادرم در حدقه چشمانم باقی بود که یکباره با صدای پی در پی لگد و باز شدن دریچه، از خواب پریدم. دریچه باز شد. من گوشه‌ای از صندوقچه افتاده بودم و تمام بدنم از عرقی سرد خیس شده بود. رعشه بر تمام بدنم افتاده بود. توان ایستادن نداشتم و صدای تپش قلبم مثل پتک بر سرم می‌کوبید. تمام صورتم از اشک و تنم از عرق خیس بود. انگار از زیر دوش درآمده بودم. فاطمه به سرعت جای مرا در نوبت شوربا گرفت. فاطمه و حلیمه و مریم هر سه، مضطرب و نگران دورم جمع شدند. دستها و صورتم را گرفته بودند و می گفتند: - چرا اینقدر دست و چهره ات برافروخته شده؟ - تب و لرز کردی؟ سرما خوردی؟ - چرا بدنت خیس عرق شده، هوای سلول که سرد است. - گریه کردی یا این خیسی عرق است؟ مدتی گذشت اما قدرت حرکت یا تکلم نداشتم... پایان قسمت سی و سوم 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفات زائران حضرت سیدالشهدا علیه السلام از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه خداوند به حاملان عرش ‍ و ملائكه مقرب به واسطه زائران آن حضرت فخر مى فروشد و مى فرمايد: آيا نمى بينيد كه زائران قبر حسين با اشتياق و علاقه به سوى او مى آيند. زائر حسين عليه السلام در زمره كسانى است كه خداوند با نظر رحمت به آنها مى نگرد. نشانه عشق و علاقه به حسين عليه السلام اين است كه شخص ، زوار آن حضرت باشد، يعنى او را بسيار زيارت كند. زائر حسين عليه السلام از جمله كسانى است كه خداوند در فوق عرش با آنها سخن مى گويد. در ده روايت آمده است كه نام او را در عليين مى نويسند. زائر حسين عليه السلام در بهشت ، در جوار پيامبر صلى الله عليه وآله و اهل بيت او عليهم السلام قرار مى گيرد، بر سر سفره آنها مى نشيند و از خوان نعمت آنها برخوردار است . اگر شقى باشد، نام او در زمره انسان هاى سعيد و خوشبخت مى نويسند. از كروبيان و سادات ملائكه به حساب مى آيد. زائر حسين ، مساعد و يار و ياور زهراء سلام الله عليها است ، زيرا آن حضرت هر روز حسين عليه السلام را زيارت مى كند. سيما، گونه ، چشم و قلب زائر حسين عليه السلام مورد دعاى امام صادق عليه السلام است . آن حضرت در حال سجده با چشم گريان دعا مى فرمود و به درگاه خدا عرض مى كرد: خدايا! بر آن چهره هايى كه بر قبر ابى عبدالله نهاده شده رحم كن ، و بر آن چشم هايى كه اشك آنها جارى است رحم كن ؛ و بر آن دل هايى كه بى تابى كردند و سوختند رحمت بفرست و بر آن ناله هايى كه به خاطر ما بود، رحم كن. 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
03 Namaze Khandani -Namaze Khastani (1395- 7-14) Tehran.mp3
18.4M
🔈 🔊 جلسه سوم * رمز موفقیت، جدا شدن از تعلقات * مشکل باهوشی * اثر نماز اول وقت در تربیت * تفاوت تعلقات * اهل نماز، آبادگران دنیا * اهمیت نماز در سیره امیرالمومنین علی علیه السلام * جنگ بر سر نماز 📆 1395/07/14 ⏰ مدت زمان: ۴۴:۲۲ 🔔 @Aminikhaah_Media 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
بسمه تعالی السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْن وعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْن و عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 🏴امسال محرم رنگ و بوی غربت مولایمان را میدهد.. ❤پویش چله عاشورا همراه با کاروان عمه سادات (۱۳۹۹/۰۷/۱۳) نیات👇 🌾🕊تعجیل در فرج مولا 🌾🕊سلامتی حضرت آقا 🕊🌾به نیابت از شهدا میخوانیم 🌾🕊دفع بلایا از تمامی مسلمین جهان 🌾🕊شادی روح همه اموات، معلوم نیست سال بعد ماه محرم باشیم یانه؟! 🌾🕊عاقبت بخیریمون 🌾🕊حاجت روایی همه حاجتمندان 🌾🕊مختص حاجت روایی بزرگواران ذیل ⬇⬇⬇⬇ ۱)بزرگوار معصومه کبیری ۲)بزرگوار فاطمه ملک پور ۳)بزرگوار ستاره دلیریش ۴)بزرگوار روشنی مهر ۵)بزرگوار لیلا آقا بابایی ۶)بزرگوار طاهره جهان بخشی ۷)بزرگوار درویشیان ۸)بزرگوار بانو ۹)بزرگوار علویه اسمعیل رنجی ۱۰)بزرگوار ابوالفضل دوستانی ۱۱)بزرگوار فرحناز حافظی ۱۲)بزرگوار علیرضا حاجی شیخی ۱۳)بزرگوار محمد امین دهنوی ۱۴)بزرگوار نجف زاده ۱۵)بزرگوار جمیله جودی ۱۶)بزرگوار معصومه ۱۷)بزرگوار گمنام ۱۸)بزرگوار نوکر ارباب ۱۹)بزرگوار خ طریقی ۲۰)بزرگوار زهرا صمدلویی ۲۱)بزرگوار فرشته بقائی شمسی: یکشنبه - 13 مهر 1399 قمری: 16 صفر 1442
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
💠شب ها بالشت سفت می گذاشت زیر سرش می گفتم روی زمین کمرت درد می گیره، بلندشو روی تخت بخواب می گفت؛ نه ممکنه برای نماز صبح خواب بمونم نباید جای خواب راحت باشه 🌷شهید پویا ایزدی نشر با ذکر 🌹 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
✳️امام صادق(علیه السلام) : دعا محجوب و در پرده است تا هنگامی که بر محمد و آل محمد صلوات فرستاده شود و سپس حاجت خود را بخواهد. هر کس حاجتی دارد باید اول بر محمد و آل محمد صلوات فرستد بعد از آن حاجتش را بخواهد و سپس باز صلوات بفرستد زیرا که حضرت حق کریم تر از آن است که دو طرف دعا را اجابت کند و میانه دعا را واگذارد. همانا صلوات بر محمد و آل محمد حجاب های دعا را بر طرف می کند. 🦋 الحمدالله تا الان 🕊🍃۴۹۰۰۰ صلوات🕊🍃 اعلام شده است... طرح تا روز اربعین ادامه دارد... از قافله زوار عراقی عقب نمونیما....
‏رهبر معظم انقلاب هرجا حجاب به‌طور كامل یا نسبى رعایت شود، به همان اندازه، بنیاد خانواده استحكام پیدا خواهد كرد. اینها ارتباط مستقیم با هم دارند. @twiita 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
YEKNET.IR - zamzame - shahadat hazrat roghayeh 1399.07.01 - nariman panahi.mp3
4.22M
💕 ⏯ زمزمه جاماندگان 🍃روزیمو از شاه کرم میخوام 🍃حال دلم بده حرم میخوام نریمان پناهی 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸دشمن شناسی دشمن از هر سلاحی استفاده می‌کند تا از رشد تفکر مهدویت در جامعه جلوگیری کند به ویژه در این زمان با توجه به تنوع ابزارهای فرهنگی این سیاست شیطانی با امکانات بیشتری دنبال می شود سایت ها وبلاگ ها و مجلات کتب و فیلم‌ها و بازی‌های کامپیوتری عرضه این است که دشمن برای تخریب فرهنگ مهدویت از آنها بهره می گیرد. 🏴 @alborzmahdaviat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏چرا کسی در مورد تمرینات سخت فیزیکی و نفس گیر آرات که فقط ۷ سال داشت اعتراضی نکرد و همه تشویقش کردن و باهاش لایو گذاشتن اما حنانه ۱۳ ساله که حافظ قرآن شده و توانسته مدرک ارشد علوم قرآن و حدیث رو کسب کنه رو منکوب می کنند و میگویند این دختر باید می رفت دنبال عروسک بازی؟ @bidariymelat 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
🔴خب بالاخره طراح عروسک موهن شبکه قرآن هم پیدا شد! ✅ واقعا انتظار داریم از این شاهکارها الگوی حجاب دربیاد؟ از کوزه همان برون تراود که در اوست... 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
04 Namaze Khandani -Namaze Khastani (1395- 7-15) Tehran.mp3
19.06M
🔈 🔊 جلسه چهارم * تعلق‌زدایی و تعلق‌زایی با نماز! * تدارکات نماز * اهمیت نماز در اسلام * کار خوب هم مانع نماز نمی‌شود! * نماز، بهترین کار فرهنگی * چگونه نماز ما خاص می‌شود؟ * جایگاه نماز، در مناظره علمی امام رضا ع 📆 1395/07/15 ⏰ مدت زمان: ۴۶:۱۴ 🔔 @Aminikhaah_Media 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
‏صداوسیما خلاقیت به خرج داده و یک عروسک محجبه رو برای الگوگیری دختران ایران اسلامی رونمایی کرده! انصافا اینهمه زحمت میکشیم حجاب رو نهادینه کنیم،بعد رسانه ملی میاد سلطان وحشت با روسری لبنانی رونمایی میکنه! انصافا دختران نونهال و نوجوان؛بین دو عروسک زیر؛کدوم رو می پسندند؟! 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
بسم الله الرحمن الرحیم من زنده‌ام قسمت صد و سی و چهارم مدتی گذشت اما قدرت حرکت یا تکلم نداشتم. بعد از ساعتی توانستم بر خودم مسلط شده و خوابم را تعریف کنم. هر کدام خوابم را به نوعی تعبیر کردند. مریم که خواب یوسف والی زاده را تعبیر کرده بود گفت: - الان یک هفته است خانواده‌ات تو را گم کرده اند و در واقع تعبیر این خواب این است که انشاالله مادرت از اسارت تو آگاه خواهد شد. بوی نان تازه ی کنجد زده مادرم نگذاشت آش شوربای صبح را بخورم. هر روز از گوشه گوشه ی آن صندوقچه ی رمزآلود رمزی گشوده می شد. هنوز هم نمی دانستیم آنجا کجاست. روزهای بعدی دریچه کمتر باز می‌شد و کمتر شمرده می شدیم و کمتر نام و نشانمان را می‌پرسیدند. اما خاموش نشدن آن نور کم سو باعث شده بود فکر کنیم قطعاً در داخل سلول دوربین نصب شده است. هیچ لحظه ای احساس امنیت نمی کردیم که بتوانیم بی حجاب باشیم یا از آن حمام لعنتی استفاده کنیم. چند روز بعد از اقامت مان لباس هایی آوردند که شبیه لباس های خواب و بلند و گل منگولی بود. گفتند این لباس زنان زندانی است اما ما به هیچ عنوان لباس‌ها را نپذیرفتیم. دوست نداشتیم آنها ما را در لباس غیر رسمی و راحت حتی بدون کفش و جوراب ببینند. اگرچه از جوراب هایمان به عنوان لوازم بهداشتی استفاده می‌کردیم. همیشه در حال آماده‌باش بودیم. در هر لحظه از شبانه روز، صدای نزدیک شدن پای آنها را که می شنیدیم بلند می‌شدیم و می ایستادیم. حلیمه از قدرت شنوایی ویژه‌ای برخوردار بود. خبرهای دست اول را از زیر در و از میان راهرو می شنید. البته گاهی یک کلمه را می شنید و ما روزها آن یک کلمه را تعبیر و تفسیر می کردیم تا شاید به دنیای بی روح و بی خبری که در آن به سر می‌بردیم روح ببخشیم. نوبتی زیر در کشیک می دادیم تا شاید از درز این همه لایه‌های امنیتی کلمه ای به گوش ما برسد. هنوز یک هفته و اندی از استقرار مان در آن صندوقچه نگذشته بود که دوباره صدای پای آدم های زیادی از دور شنیده شد. صدا نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد. پشت درد صندوقچه مان توقف کردند. ما همگی مشغول نماز مغرب و عشا بودیم. دریچه باز شد اما ما به نمازمان ادامه دادیم. اولین سوالی که پرسیدند: کل شیء امرتب. ماتردن شی؟ (همه چیز خوب است، چیزی لازم ندارید؟) گفتیم: همه چیز خوب است. ترجیح می‌دادیم تا حد امکان از آنها تقاضایی نداشته باشیم. گفتند: انتن ضیوف القائد سیدالرئیس صدام حسین (شما میهمان سید الرئیس صدام حسین هستید) و در ادامه صحبت شان گفتند: انتن عدچن مفاتیح الجنه، لعد لیش اتصلن؟ (شما کی کلید بهشت را دارید، پس چرا نماز می خوانید؟) سوال بی‌پاسخشان را با این عبارات که "ایران خلاص شده است و شما می توانید در عراق بمانید" تمام کردند و رفتند. چنان با در دماغشان انداخته بودند و با تکبر و غرور حرف می زدند که انگار روی سبیل شاه نقاره می‌زنند. از این همه شعف و شادی آنها و کلمه "ایران خلاص" غم سنگینی بر دل هایمان نشست... پایان قسمت صد سی و چهارم 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
بسمه تعالی السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْن وعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْن و عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 🏴امسال محرم رنگ و بوی غربت مولایمان را میدهد.. ❤پویش چله عاشورا همراه با کاروان عمه سادات (۱۳۹۹/۰۷/۱۴) نیات👇 🌾🕊تعجیل در فرج مولا 🌾🕊سلامتی حضرت آقا 🕊🌾به نیابت از شهدا میخوانیم 🌾🕊دفع بلایا از تمامی مسلمین جهان 🌾🕊شادی روح همه اموات، معلوم نیست سال بعد ماه محرم باشیم یانه؟! 🌾🕊عاقبت بخیریمون 🌾🕊حاجت روایی همه حاجتمندان 🌾🕊مختص حاجت روایی بزرگواران ذیل ⬇⬇⬇⬇ ۱)بزرگوار آزاده فرجی ۲)بزرگوار خانم دیهیم ۳)بزرگوار سمیه دلیریش ۴)بزرگوار محبوبه اسدی ۵)بزرگوار زهرا قاعم ۶)بزرگوار کبری جهان بخشی ۷)بزرگوار جوانمرد ۸)بزرگوار عاطفه ثامری ۹)بزرگوار زهرا فتحی ۱۰)بزرگوار مجتبی نعمت الهی زاده ۱۱)بزرگوار زهرا ۱۲)بزرگوار ابومهدی ۱۳)بزرگوار پسندیده ۱۴)بزرگوار سریعه خانم ۱۵)بزرگوار جواد جودی ۱۶)بزرگوار مریم ۱۷)بزرگوار گمنام ۱۸)بزرگوار یامجیب ۱۹)بزرگوار نسرین شاه محمدی ۲۰)بزرگوار کوثرجباری ۲۱)بزرگوار رعنا آیرملو شمسی: دوشنبه - 14 مهر 1399 قمری: 17 صفر 1442
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 ماء معین سدیر صیرفی گفته است: من و مفضل ابن عمر و داوود ابن کثیر رقی و ابوبصیر و ابان ابن تغلب به محضر مولایمان امام صادق علیه السلام رسیدیم. دیدیم که حضرت روی خاک نشسته و لباسی به نام مسح خیبری که گریبان نداشته و آستین هایش کوتاه بود، پوشیده بودند و مانند زنی که فرزندش مرده باشد، گریه می‌کردند و حزن و اندوه از چهره و ظاهر و احوال ایشان معلوم می شد و اشک کاسه چشم های ایشان را پر کرده بود و می فرمودند: 🍃 ای سید من! غیبت تو خواب را از من گرفته و بستر استراحت را بر من تنگ کرده و راحتی و آسایش قلبم را گرفته است. 🍃آقای من! غیبت تو مصیبت های مرا به اندوه ابدی رسانده و فقدان و از دست دادن یکی پس از دیگری، جماعت و عدد از بین برده، از غم فراق تو اشک چشمان من خشکیده و سوز دلم فرو ننشسته است. الغیبه طوسی، فصل اول، حدیث ۱۲۹ 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB