eitaa logo
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
15 فایل
🌷 اینجا با شهدایی آشنا میشی که حتی اسمشونم نشنیدی کانال های دیگر ما سیاسی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI حجاب 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/302448687Cd7ee6e0c16
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ششم ذی الحجه سالـروز شهـادت مظلومانه زائران خانه خدا به دست مـاموران وهـابیــت تسلیــت باد ◾️تشنگی بود و خستگی بود و مردمانی که بی رمق بودند راه ها بسته شد و جرم این بود حاجیان در مسیر حق بودند ◾️ جمراتی به عکس حاصل شد حاصل از کینه های شیطانی آدمیت حرام بود آنجا پیشکش سنت و مسلمانی ◾️لحظه ها لحظه های سختی بود آب نایاب بود و ناجی جان عطش آمد و قبل هر چیزی اثرش را نهاد روی زبان ◾️عاشقی روی لب تبسم کرد نفسش تنگ شد و از ته جان گفت حالا چقدر می چسبد ... السلام علیک یا عطشان ◾️السلام علیک یا عطشان نقطه نقطه زمین بلاد شماست تن پامال حاجیان یعنی ... شیعه در مکه هم به یاد شماست 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
نام شهید : عبدالرحمن نام پدر : کمر تاریخ تولد : 1345 محل تولد : کچساران تاریخ شهادت : 61/4/23 محل شهادت : شلمچه زیارتگاه : مزار شهدای گچساران
*وصيت نامه* بسم الله الرحمن الرحيم بنام خداوند پرورش دهنده شهدا «مَن طَلَبَنی وَجَدَنی، مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی اَحَبَّنی وَ مَن اَحَبَّنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ وَ مَن عَشَقَتَهُ قَتَلتَهُ وَ مَن قَتَلتَهُ فَعَلی دِیَتَهُ وَ مَن عَلی دِیَتَهُ فَاِنّا دِیَتُهُ.» اگر بدانم محمد(ص)باكشته شدن من زنده مي ماند من شهادت خود را به سينه تاريخ مي كوبم و آمريكا و تجاوزگران قدس را به روي ميز محاكمه مي كشانم. و پس از سلام بر منجي انسانها مهدي موعود(عج)و نائب بر حقش امام خميني و امت شهيد پرور ايران و با درود به روان پاك شهيدان اسلام سخنم را آغاز مي كنم وصيت اول من به امت قهرمان ايران اين است كه هيچگاه امام عزيزمان اين باب اخوت و مظهر همت و كليد وحدت مسلمين را تنها نگذاريد و در سايه رهبري خردمندانه او در جهت شكوفائي هر چه بيشتر انقلاب و صدور آن به تمام جهان كوشا باشند دوم از روحانيت اين محافظان اسلام و قرآن كه نقش اصلي و اساسي در انقلابمان داشته و دارند حمايت گسترده بنمايند چرا كه امروز آمريكا و همه دشمنان انقلابمان داشته و دارند حمايت گسترده بنمايند چرا كه امروزه آمريكا و همه دشمنان انقلاب دريافتند كه روحانيت چه نقش موثري در انقلاب سرخمان دارد بنابراين سعي در تضعيف اين قشر برخاسته از ميان مردم دارند اما شما با حركت آگاهانه و موثر خود مشت محكمي به دهان همه دشمنان انقلاب بكوبيد و اما تو اي پدر ارجمندم انتخاب من انتخابي آگاهانه و به تبعيت از امامم اباعبدالله الحسين (ع)بوده است و اميدوارم كه خداوند به من توفيق شهادت نصيب نمايد و با شهيدان صدر اسلام محشور نمايد پدر عزيزم زحمات بسياري برايم كشيدي و در وهله اول حلالم بنما و در وهله دوم برايم اشك مريز و از خدا سلامت و طول عمر رهبر و مغفرت براي تمامي شهيدان و در آخر براي من، و تو مادر و خواهرانم به شما توصيه مي كنم كه از سرور زنان فاطمه مرضيه(س)پيروي نمائيد و چون زينب پيام شهيدان را از كربلاي ايران به تمام جهان برسانيد و در تداوم انقلاب بكوشيد در آخر نيز به خواهراني كه هنوز نتوانسته اند خود را با معيارهاي اسلامي تطبيق نمايند مي گويم آنچه بيشتر از سرخي خون شهدا پشت استعمار را به لرزه در مي آورد سياهي چادر شماست پس خود را با پوشش و حجاب مسلح كنند. (شهيد شريعتي)خدايا تو به من چگونه زيستن را بياموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت. در آخر از همه برادران ايماني خود تقاضا دارم كه هر ناراحتي كه از من دارند ببخشيد و از خدا ميخواهم كه اين بنده گنه كار را ببخشايد و توفيق شهادت را نصيبم سازد. والسلام آنكس كه تو را شناخت جان را چه كند فرزند و عيال و خانمان را چه كند ديوانه كني هر دو جهانش بخشي ديوانه تو هر دو جهان را چه كند عبدارحمن پايداري ۶۱٫۳٫۱۸
🌹🍃سبک زندگی؛ شهیدانه اوج گرماے اهواز بود ... بلند شد، دریچه کولر اتاقش را بست!! گفت: به یاد بسیجےهایـے که زیر آفتاب گرم، می‌جنگنـد... 🌹 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ تاثیر پدران بر حجاب دختران اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
سلام عدد ۱۶۴۰ را بدون هیچگونه ستاره‌ و مربعی شماره‌ گيری کنيد بعداز خوشحالی، بنده را هم دعا بفرمایید🌹🌹🌹 اگر رضایت داشتید، پیام را نشر دهید. 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام باقر علیه السلام و ‌دفاع از امیرالمؤمنین علیه السلام شهادت علیه السلام را تسلیت عرض می کنیم 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
ادامه ماجرا... هوش و استعداد خاصي داشت. رمزهاي بي سيم را سريع حفظ مي کرد. شب اول از سرما ترسيده بود. اما رفته رفته به آنجا عادت کرد . مدتي بعد به سراغ او رفتم. با بسيجي ها حسابي جور شده بود. با برخي از آنها صحبت مي کرد و مسائل و مشکلات ديني خودش را مي پرسيد. به نماز خواندن او نگاه کردم. انگار يک عمري نمازخوان بوده! مانند بقيه بسيجي ها شده بود. يک ماه بعد، که از ترک مواد توسط مهيار مطمئن شدم، بي سيم زدم و گفتم: عصر بيا پايين، مي خوايم بريم تهران. توي راه هم گفتم: تو ديگه پاک شدي، برو دنبال کار استخدام. عصر روز بعد توي خانه بودم که مهيار تماس گرفت. با عصبانيت گفت: امير اگه شما نميري منطقه، من فردا بر مي گردم. بعد با عصبانيت ادامه داد: اين خواهراي من هيچي نمي فهمن. يه مشت جَوون دارن اونجا جون ميدن و نون خشک مي خورن تا اينها توي آرامش باشن، امّا اينها نمي فهمن. انگار توو اين مملکت نيستن. فردا با مهيار برگشتيم. نماز اول وقت او ترک نمي شد. حالا او به من تذکّر مي داد که نماز اول وقت و... را رعايت کن. مهيار ديگر اهل جبهه شد. يک روز ترک کردن آن محيط معنوي برايش سخت بود. مهيار ۲ سال در کردستان ماند. من درگير کارهاي مهندسي بودم و او در کنار بسيجي ها، مسئول مخابرات سپاه سرو آباد از شهرهاي کردستان شده بود. با بسيجي ها به عمليّات مي رفت، براي آنها حرف مي زد و... من برخي شب ها که به ديدن او مي رفتم، شاهد بودم که مهيار براي نماز شب بلند مي شد و حال و هواي عجيبي داشت. عجيب تر اينکه، اين پسر از فرنگ برگشته، که تا مدّتي قبل نماز بلد نبود، دعاي بين نماز جماعت را با سوز خاصّي مي خواند. او يک بسيجي تمام عيار شده بود. ياد آن زماني افتادم که خانواده او، به خاطر اعتياد، به مرگ فرزندشان راضي شده بودند. روزها گذشت تا اينکه قبل از عمليّات والفجر ۴، در پائيز سال ۱۳۶۲ نيروهاي رزمنده به سوي منطقه پنجوين عراق حرکت کردند. يک روز بچّه ها به من خبر دادند که ظاهراً مهيار شهيد شده و پيکرش را برده اند سنندج. باورم نمي شد. رفتم ستاد شهداي سنندج، گفتم: شهيدي به نام مهيار مهرام داريد؟ گفت: نه. خوشحال مي خواستم برگردم. همان شخص گفت: امّا چند تا شهيد گمنام داريم که قرار است منتقل شوند تهران و به عنوان گمنام دفن شوند. برگشتم تا آنها را نگاه کنم. ۷ شهيد که همه بدن آنها گلوله باران شده و با ماشين از روي سر آنها عبور کرده بودند، به عنوان شهيد گمنام کنار هم آرميده بودند. به سختي مهيار را شناختم. يک گردنبند نقره از دوران انگليس در گردنش بود. از روي همان گردنبند او را شناختم. بقيّه هم بچّه هاي سپاه سروآباد بودند که به دست ضدّ انقلاب به طرز فجيعي به شهادت رسيده بودند. پيکر مهيار به تهران منتقل شد. امّا خانواده اش او را تشييع نکردند. پيکر او بدون تشييع در قطعه ۲۸ بهشت زهراي تهران به خاک سپرده شد! مراسم ختم او فقط ۱۳ نفر شرکت کننده داشت! او غريب و گمنام تشييع و تدفين شد. امّا براي مراسم چهلم او، به سراغ بچّه هاي لشگر رفتم و ماجراي اين بسيجي غريب را تعريف کردم. بچّه هاي لشگر، دسته عزاداري راه انداختند و او را از غربت درآوردند. خيابان يوسف آباد از کثرت جمعيّت بسته شده بود. خواهران او از ايران رفتند. پدرش در سوئيس از دنيا رفت. شهيد مهيار مهرام، راه درست و راه حق را نمي شناخت. از زماني که با انسانهاي الهي در جبهه رفاقت کرد، مزّه رفاقت با خدا را چشيد. از زماني که راه درست را شناخت، لحظه اي در پيمودن راه حق ترديد نکرد. او بنده واقعي خدا شد. خدا هم در بهترين حالت او را به سوي خود دعوت کرد. آنها که دوست دارند اين شهيد غريب را زيارت کنند، به قطعه ۲۸ بهشت زهرا رديف ۶ شماره ۴ در کنار شهداي گمنام بروند. روح ما با يادش شاد! 🌹شادي روح پاک اين شهيد غريب و مظلوم صلوات! 👈منبع: کتاب "...تا شهادت" (چهل روايت از آنها که توبه کرده و راه حق را پيمودند و با شهادت رفتند.) ص ۲۸ تا ۳۳ کاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي.
💢از اعتياد و تارک الصّلاة بودن تا شهادت روايت بسيجي پاسداري که مظلومانه شهيد شد و خانواده اش در تشييع و تدفين پيکر پاکش شرکت نکردند!!!💢 ❤️ *بسيجيِ پاسدار مهندس مهيار مهرام* ❤️ ✅از دوره دبستان تا دوره دبيرستان باهم بوديم. ما ۳ تا رفيق بوديم که هيچ وقت از هم جدا نمي شديم. توي محلّه يوسف آباد تهران، شب و روز باهم بازي مي کرديم و درس مي خوانديم. البتّه هوش و استعداد مهيار از همه دوستان ما بيشتر بود. او کمتر از ما درس مي خواند و نمره اي بهتر از ما مي گرفت. از طرفي خانواده ي آن ها، خيلي اهل مُد روز و... بودند. من و شهريار و مهيار، سال ۱۳۵۲ باهم ديپلم گرفتيم. پدر مهيار بلافاصله کارهاي پسرش را انجام داد. مهيار از ما خداحافظي کرد و رفت. او در دانشگاه برايتون انگليس در رشته هوافضا مشغول تحصيل شد. سال ۱۳۵۴ بود که روزنامه ها نوشتند: يک دانشجوي ايراني به نام مهیار مهرام در انگليس به خاطر مصرف زياد مواد مخدر به حالت کما رفت! خيلي براي دوست قديمي خودم نگران شدم. اما خدا را شکر او حالش خوب شد و سال ۱۳۵۶ به ايران برگشت. همسر انگليسي او هم به نام جِين همراهش آمده بود. مهيار و خواهران و برادرانش در قيد و بند مسائل ديني نبودند. مهيار مدتي در شرکت فيليپس و بعد در دفتر شرکت هواپيمايي پان آِمريکَن در تهران مشغول شد. با پيروزي انقلاب، دفتر هواپيمايي تعطيل شد و مهيار در يک هتل مشغول به کارشد. در زماني که آيت الله خلخالي با معتادان مواد مخدر برخورد مي کرد، مهيار دستگير و زنداني شد. در زندان و بين معتادهايي که ترک کرده بودند مسابقه اي برگزار شد و نفرات اول آزاد شدند. مهيار هم از زندان آزاد شد. در اين فاصله جنگ شروع شده بود، من هم راهي مريوان شدم و همراه با حاج احمد متوسليان و در واحد مهندسي سپاه، مشغول فعاليّت بودم. ارتباط ما با يکديگر کمتر شده بود. او موضع گيري هاي سياسي ضدّ نظام داشت و از منافقين حمايت مي کرد. اما با اين حال، وقتي به مرخصي آمده بودم، به ديدن مهيار رفتم. خانم او ايران را ترک کرده و به انگليس رفته بود. پدر مهيار با من صحبت کرد و گفت: پسرم به خاطر مهندسي در رشته هوا و فضا، قصد استخدام در يگان بالگرد صدا و سيما را داشت، اما به خاطر موضوع اعتياد، نمي تواند استخدام شود. پدرمهيار با ناراحتي از من خواست کاري براي مهيار انجام دهم. با مهيار صحبت کردم. گفتم: من مي خوام برم جبهه، مياي با هم بريم؟ او هم که توي حال خودش نبود گفت: باشه. خانواده مهيار از او قطع اميد کرده بودند، با اين خبرخوشحال شدند. انگار مي خواستند يک جوري از دست او راحت شوند! فردا صبح، قبل از اذان آمدم منزل آنها ، يک ساعت طول کشيد تا مهيار از دستشويي بيرون بيايد! حسابي خودش را ساخت! پدرش يک شيشه آب سياه به من داد و گفت: اين شيره سوخته ترياک است. هر روز ۳ بار به او بده تا تَرک کند. بعد مکثي کرد و گفت: البته اين دفعه چهاردهم است که قصد ترک کردن دارد! ايشان قرص هاي واليوم نيز به من داد و گفت: در شرايط خيلي سخت اين قرص ها را به او بده. وقتي راه افتاديم، با خودم گفتم: عجب اشتباهي کردم، حالا آبروي خودم را هم مي برم. بعد گفتم: مهيار، تو اگر شده الکي دولّا راست شوي، بايد بغل من بايستي نماز بخواني، وگرنه بر مي گرديم. شب رسيديم به يکي از مقرها. من مشغول نماز شدم. مهيار هم که حسابي خمار بود، زير چشمي من را نگاه مي کرد. بعد از نماز برگشت و گفت: ببين، نمازت غلط بود. تو يه بار دولّا شدي، اما ۲ بار سرت رو زمين گذاشتي! با تعجّب نگاهش کردم. يعني اين پسر رکوع و سجود و اعمال نماز را هم بلد نيست!؟ فردا رفتيم يکي از مقرهاي سپاه مريوان، به دوستم گفتم: اين آقا که همراهم آمده مريضه، اگه حالش بد شد يه دونه از اين قرص ها بهش بده. آن روز وقتي من نماز مي خواندم، مهيار هم کنار من ايستاد. او هيچ چيزي از نماز بلد نبود. به من گفت: توي نماز چي ميگي؟ بين ۲ نماز چه دعايي مي خوني؟ روز بعد بردمش يه مقرّ ديگه و همينطور تا ۷ روز او را جا به جا کردم تا کسي به مشکل او پي نَبَرد. روز هفتم حال و روز مهيار بهتر شد. گفت: من ديگه ترک کردم، ديگه خماري ندارم . پدرش به من گفته بود وقتي مهيار ترک کنه، به خوراک مي افته و بايد حسابي غذا بخوره. من هم چند کارتن تن ماهي با روغن زيتون براي مهيار گرفتم. او حسابي غذا مي خورد. ✅مهيار را به يکي از مقرهاي کوهستاني بردم. آنجا بالاي ارتفاع بود و چند متر برف نشسته و شرايط بسيار سختي داشت. آن ايام زمستان سال ۱۳۶۰ بود. مهيار در آن مقرّ کوهستاني در کنار چند بسيجي و مجاهد عراقي در واحد مخابرات مشغول شد....
💐تصویری از شهید والامقام مهندس مهیار مهرام قبل از حضور در جبهه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بایــــد ڪمے ڪنم با حــال زارم😭 مــن از هــرآنچــه غــیر تــو، دلشــوره دارم😢 بــاید ڪمے در آوار گــردم تــا تــو بــسازے هــرچــه را در سیــنه دارم😔 🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه عزیزانی فدا شدند تا خوزستان حفظ شد، اما سوءمدیریت باعث شده خوزستان عزیز ما امروز مظلوم و بی پناه باشه 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 روايت جالب رهبرانقلاب از بانوی تركمن كه به نيابت از ايشان به حج رفته بود و در حادثه منا شهید شد. 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🌷شهید امیر توکل کامبوزیا نابغه ای که در ۲۰ سالگی مدرک دانشگاهی خود را از روسیه گرفت! دانشمندی که دانشگاه های خارج از کشور؛ بیش از داخلی ها او را شناختند. دانشگاه سوربن فرانسه کرسی استادی تاریخ برایش در نظر گرفت. این دانشمند؛ با نظام پهلوی مخالفت می کرد‌. آنها را مجری دستورات صهیونیست می دانست. او عاشق امام خمینی بود و ۳۰۰ صفحه پرونده ساواک در مورد او به همین خاطر است. او شعار دو بچه کافی است را شعار یهود می دانست و برای مخالفت با این شعار؛ در زاهدان چهار بار ازدواج کرد(ازدواج ها همزمان با هم نبود) و ۲۸ فرزند از خود به یادگار گذاشت که تقریبا تمامی فرزندان استاد؛ از فرهیختگان جامعه هستند. ✅۱۴ پسر ایشان در خط اسلام و انقلاب بوده و هستند. پنج جانباز و دو شهید در میان فرزندان ایشان دیده می شود. 📙برگرفته از کتاب کامبوزیا. اثر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی. 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌼 🌸بیا که بی تو ✨نه سحـر را طاقتی است 🌸و نه صبـح را صداقتی 🌸که سحـر ✨به شبنم لطف تو 🌸بیدار میشـود 🌸و صبح به سلام تو ✨ازجا برمی‌خیزد 🌸امام خوب زمانم ✨هر کجا هستی 🌸با هزاران عشق سلام 🌼الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج🌼 🍃🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم صلوات امروز به نیت: 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌹زندگینامه شهيد مسعود(صادق) يوسف نيا🌹🍃 🍃🌹شهید یوسف نیافرزند محمود در 12 فروردين 1343 در يك خانواده نسبتاً ضعيف و با عشق و علاقه مذهبى در شهرستان بابل بدنيا آمد، دو ساله بود كه خانواده اش به مشهد منتقل شدند. 🍃🌹مسعود از هوش و قريحه اى سرشار برخوردار بود و بر اين اساس در امتحانات پنجم ابتدايى در دبستان مسعودى مشهد شاگرد اول شده و از جانب وزير آموزش و پرورش مورد تشويق قرار گرفت. مسعود دومين فرزند خانواده اش و اولين فرزند پسر بود. در سال 53 به شهرشان بابل منتقل شدند و در اواخر سال 57 در دوران سرنگونى شاه او نيز چون ديگران در راهپيمايى ها شركت ميكرد، بعد از انقلاب فعاليت پى گير و مداوم خويش را از همان اوايل بعد از پيروزى در اكثر نهادهاى انقلابى اعم از سپاه ، جهاد و بسيج و بنياد شهيد همكارى داشته است. 🍃🌹 تلاش بى امانش جهت سامان بخشيدن به وضع مستضعفين، قدرت انسجام و ساماندهى در انجمن اسلامى محل و محلات همجوار و همچنين معاونت و مسئوليت بسيج مستضعفين زبان زد خاص و عام بود. 🍃🌹با لبخندى كه هميشه بر لب داشت هيچ دوستى را ناراحت وغمگين و از خود نميراند و از طرفى ذره اى بى احترامى به اسلام و انقلاب و امام را تحمل نميكرد و با آنهايى كه سر خوشى با انقلاب و اسلام نداشتند هيچگاه سازش نداشت وهمچنانكه در وصيت نامه اش عدم شركت و دعوت اينگونه افراد در مراسم تشييع جنازه اش مشهود است. 🍃🌹در سال 58 رسماً با سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى همكارى نزديك بر قرار ميكند و چون پيروزى مسلمين را در ولايت فقيه و تشكل آنان را در يك تشكيلات اسلامى ميدانست، لحظه اى از همكارى با سپاهيان پاسدارغافل نبود. 🍃🌹در فروردين 1360 در تشكيل نمايشگاهى بمناسبت سالگرد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى نقش مؤثرى را ايفا كرد. مسعود پس از موفقيت و رضايت پدر و رضايت امام جماعت بابل حدود يكماه دوره هاى سخت نظامى را ميگذراند و بعد از چند روز مرخصى به كرمانشاه و از آنجا به گيلان غرب اعزام ميشود كه در آنجا بخاطر حساسيت مسئله عهده دار مسؤليت بى سيم مخابرات گروه ميشود كه در مورخ 22 تير60 از ناحيه پشت گردن مورد اصابت تركش خمپاره قرار ميگيرد و سرانجام در 28 تير 60 كه مصادف با هيجدهم ماه مبارك رمضان با لقائ ا... مى شتابد و عاشقانه دعوت حق را لبيك ميگويد.🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆خانمی مسیحی که دانشجوی زبان فارسی بوده و از ارمنستان به ایران می آید. ✅با شهدا بخصوص شهید ابراهیم هادی و کتاب سلام بر ابراهیم آشنا می‌شود و مسیر زندگی اش تغییر می‌کند. 🌷او اسلام و ایمان خود را مدیون شهدا بخصوص شهید هادی می داند. ✅آری شهدا دستگیر تمام کسانی هستند که آنها را در پیشگاه خدا واسطه قرار می دهند. از شهدا جدا نشویم... 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
هدایت شده از گفتمان ۲ (کلیپ)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸اعمال شب و روز عرفه ╔══.🌱🇮🇷🕊.════   💠@goftemansazan2   ════.🌱🇮🇷🕊.══╝