🌷عکسنوشته شهدا 🌷
📹 لحظاتی پس از شهادت #شهید_ابراهیم_عشریه و پیکر بی جان شهید بر روی زمین مراسم وداع با پیکر شهید امر
هم اکنون پخش زنده مراسم وداع با پیکر #شهید_ابراهیم_عشریه در پیج معراج شهدا
https://instagram.com/merajoshohada?igshid=e1phy30r0ocr
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 امروز
معراج شهدا
گوشه ای از مراسم وداع با پیکر مطهر #شهید_ابراهیم_عشریه
@AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🌹ختم صلوات امروز به نیت : #شهید_مدافع_حرم_حامد_جوانی 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌹 مسئولین یادشان ب
🍃🌹 حامد در روز بیست و ششم آبان ماه سال 1369 در تبریز دیده به جهان گشود. از کودکی در همه کارها نمونه بود و همیشه در سر سودای سربازی مولایش را داشت و عاشق روضه های حضرت عباس (ع) بود.
سال 1388 به استخدام سپاه پاسداران درآمد و همزمان در رشته علوم نظامی مشغول تحصیل شد.
🍃🌹او دو مرتبه به سوریه رفت و در دومین اعزام، در روز بیست و سوم اردیبهشت ماه توسط موشک تاو مورد هدف قرار گرفته و از ناحیه دوچشم و دو دست مجروح گشته و به دلیل ترکش های فراوان در بدن، بعد از 3 ذکر یاحسین(ع) به مدت 45 روز در حالت کما بوده که در نهایت در تاریخ 4 تیر ماه سال 1394 در سن 25 سالگی مهمان ویژه مولایش شد.
مزارش در گلزار شهدای تبریز در کنار شهید بیضایی قرار دارد.
🍃🌹 يکی از فرماندهان در سوریه نقل می کرد هرچند حامدجوانی ۲۵ ساله بود اما بسیار شجاع و نترس و تنها نیرویی بود که می توانست مثل آچار فرانسه عمل کند؛ یعنی هم می توانست در توپخانه فعالیت کند و هم به صورت زمینی. کامیون را پر از مهمات می کرد و راه می افتاد، وقتی هم می گفتیم داعش در یک کیلومتری ماست، می گفت داعش چه کار می تواند بکند! فرماندهان رده بالا گفته اند حامد نیرویی بود که داعش از دستش در امان نبود. همرزمانش این طور می گفتند که اگر شنیدید هزار نفر داعش در لاذقیه به درک واصل شده اند، بدانید که پانصد نفر آنها را حامد کشته است. برای همین هم حامد را با موشک تاو ( موشک ضدتانک ) مورد اصابت قرار دادند.
💠🌹 پدر شهید روایت می کند؛ حامد از ابتدا علاقه خاصی به قمر منیر بنی هاشم (ع) داشت، گفت: پسرم همانگونه که در وصیتنامهاش نوشته بود و در دفتر نقاشیهایش که هنگام شهادت در جیبش بود، نحوه شهادت خود را نقاشی کرده بود که ابوالفضلگونه به شهادت میرسد که در میان سوریها و ایرانیان نیز لقب «شهید ابوالفضلی» گرفت.
🍃🌹 ايشان قبل از شهادت تمامي كارهاي خود را اماده كرده بودند حتي عكسهاي سنگ قبرشان وچاپ بنرشان را به مادرشان دادند.
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🌹ختم دعای فرج به نیت شهید تازه تفحص شده: #شهید_مهدی_ثامنی_راد 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA #اختصاصی_ع
💌 #دعوتید
مراسم وداع با پیکر #شهید_مهدی_ثامنی_راد
امروز معراج شهدای تهران
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
به قلم همسر شهید تازه تفحص شده #شهید_علی_آقایی 👇 علی... گوش کن ببین.... چهار سال گذشته است من با د
📸 #گزارش_تصویری
هم اکنون مراسم تشییع و وداع #شهید_علی_آقایی در حرم مطهر رضوی صحن آزادی
پیکر شهید به اردبیل زادگاه شهید منتقل خواهد شد.
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🌹ختم دعای فرج به نیت #شهید_علی_هاشمی 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA #اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🍃🌹در سال 1340، کودکي درشهر اهواز چشم به جهان گشود که نامش را علي نهادند. کودکي او مصادف با دوران سياه ستمشاهي بود، و علي هاشمي از همان زمان با افکار سبز و روشن اسلام پيوندي عاشقانه يافت.
🍃🌹وي ارتباط تنگاتنگ خويش را با کوثر زلال وحي از همان سنين حفظ نمود. و تفسير قرآن و درس اخلاق را از برنامههاي مهم خويش قرار داده و با علاقه و ارادتي که به نماز داشت مريد و مؤذن مسجد شد.
🍃🌹زندگي در جنگ مرحله نويني از دوران پرتلاطم حضور حاجعلي در دنياي خاکي بود اوج ايثار و رشادت او در شناسايي هايش نمايان بود. وي پس از تشکيل قرارگاه «نصرت» و ارائه طرح کلي عمليات خيبر و بدر، مسئوليت سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) را عهدهدار شد که حاصل آن سازماندهي 13 يگان رزمي و پشتيباني در استان خوزستان بود.و شايد به همين دليل او را سردار هور ناميدند.
🍃🌹بعد از عملیات فاو، شهید علی هاشمی را فرمانده سپاه ششم کشور کردیم. که هم سپاه و هم بسیج خوزستان زیر نظرش بود و هم لشکر 5 نصر و چند تیپ دیگر.
🍃🌹در اردیبهشت، خرداد و تیر سال 67 وضع جبهه عوض شد. چون عراق وضعیت جدیدی پیدا کرد و تمام دنیا پشت سر عراق قرار گرفتند تا جنگ را پایان دهند. همچنین مجوز استفاده از سلاح های شیمیایی و غیر متعارف از طرف دنیا به عراق داده شده بود و به عراق اجازه دادند از خط قرمز عبور کند، به کشتی ها حمله کردند، و به هواپیمای مسافربری حمله کنند. همه محدودیت ها را در جنگ از روی صدام برداشتند لذا دشمن به فاو حمله کرد و به جزایر حمله کرد و در حمله به جزایر آقای علی هاشمی که مسئول آن منطقه بود و دفاع از جزایر را بر عهده داشت تا آخرین فشنگ و تا آخرین نفس مقاومت سختی انجام داد. این نبرد کاملآ نابرابر بود. دشمن به 300 - 200 متری قرارگاه نصرت رسیده بود. تا آن نقطه مقاومت کرد که اگر عقب نمی آمدند به دست دشمن می افتادند و به آنها گفتم که نباید اسیر شوید و سریع منطقه را تخلیه کنید، اما عراق آمد با هلیکوپتر پشت سر آنها نیرو پیاده کرد و آنها در حال آمدن به عقب با نیروهای عراقی مواجه شدند. بر اثر استقامت شدید علی هاشمی و قرارگاه نصرت تعداد نیروهای باقیمانده حدود 15 نفر شده بود در مقابل چند لشکر تا دندان مسلح بعث. از آن 15 نفر حدود 9 نفر از طریق اختفاء در نیزارها به ایران آمدند و 2 نفر اسیر شدند و 4 نفر هم مفقود شدند. علی هاشمی جزو این عده بود که بعدها ما مطمئن شدیم که علی هاشمی شهید شده است و به لقاء الهی پیوسته است اما نحوۀ شهادت او در پردۀ ابهام است.
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
📸 #گزارش_تصویری هم اکنون مراسم تشییع و وداع #شهید_علی_آقایی در حرم مطهر رضوی صحن آزادی پیکر شهید ب
ماه عسل با استخوان های همسر!
دلنوشتهای که همسر #شهید_علی_آقایی امروز در حرم مطهر رضوی در مراسم تشییع همسر شهیدش نوشت👇
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
ماه عسل با استخوان های همسر! دلنوشتهای که همسر #شهید_علی_آقایی امروز در حرم مطهر رضوی در مراسم تش
علی!
یادت هست میگفتی شهناز تو رو از #حضرت_معصومه گرفتم!
یادت هست گفتی قول میدم یه بار ببرمت حرمش ازش تشکر کنم!
یادت هست علی!
بخدا من یادم هست...
قول ماه عسل دادی برای #مشهد...
ان هم نه یک بار... چندبار...
اسم نوشتیم... آماده شدیم... داشتی به قولت عمل می کردی
اما... هربار ماموریت... دوره... و در آخر هم اعزام به #سوریه!
رفتی... آن هم تنها....
تنهای تنها.... گفتی خواهی آمد... گفتی تدارک ببینم... دیدم...
نیامدی....
دیر شد... خیلی دیر....چهار سال...
تنها ماندم...
تنهای تنها.... چقدر سخت بود برایم
و حالا خبرت رسیده که میآیی
میگویند فقط چند تکه استخوانی... یا یک تکه لباس...
یا یک پلاک... نمیدانم...
اما همین را می دانم که من خواستم بد قول نشوی ...
صدای آمدنت چنان زنگی به گوشم زد که دیوانه وار امدم... به همه جا سر زدم و درخواست سفرمان را به مشهد کردم ....
در خواست ماه عسل!
رفتم سپاه...
دست به دامان امام مهربانیها شدم
سپردم به خودت تا کارها رو ردیف کنی
تا به آرزوی دیرینهام
بودن در کنار تو
دست در دست تو
توی حرم باشم.
امروز
بهترین روز زندگیمام هست
علی
ببین
آمده ام
اوردیم به سمت آرزویم
می دانستم تو بدقول نبودی
قول ماه عسل داده بودی
نگاه کن علی!
کنارت هستم...
منم
معشوقهات...
دنیایت...
همسرت...
ببین!
برایت لباس سفید آوردهام!!!
بیا...
بپوش...
سفارش خودت بود
وقتی به خواب یکی از دوستانم آمدی!
پیام فرستادی و گفتی همسرم مرا از #امام_رضا(ع) بخواهد...
خواستمت...
با اشک چشم
با #قلب شکسته و رنجورم
با غصههای تنهاییام....
گفتی برایم لباس سفید بخر
خریدم
گفتی لباسم را تبرک کن!
آن را هم با جان و دل کردم بلکه بازگردی
علی ببین!
#امام_رئوف رویم را زمین نینداخته!
بپوش لباس سفیدت را
ببینم به اندازه دامادیت؛
به تنت می آید...؟!
لباس سیاه نپوش... سفید برازنده توست
خودم سیاهت را می پوشم
سفید و سیاه بهم می آیند... حتی اگر #عروس و #داماد برعکس تنشان کنند.
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA