🌹🍃 از زبان مادر شهیده ⬇️
🌷 زینب بین بچههایم (7 بچه، 4 دختر و سه پسر) از همه #سازگارتر بود. از هیچ چیز ایراد نمیگرفت.صبور اما فعال بود. از بچهگی به من در کارهای خانه کمک میکرد. بیشتر از اینکه دنبال لباس و خوردن و بازی باشد، دنبال نماز و روزه و قرآن بود. #بسیار_درسخوان و خیلی مؤمن بود. دوران دبستان به کلاسهای #قرآن میرفت. بعد از شرکت در این کلاس قرآن علاقه شدیدی به #حجاب پیدا کرد. کلاس #چهارم_دبستان با حجاب شد.
🌷 زینب علاقه زیادی به #شهدا داشت. مرا سر قبر #زهره_بنیانیان(یکی از شهدای انقلاب) می برد و گفت مامان نگاه کن، فقط مردها شهید نمیشوند. زنها هم شهید میشوند. همیشه ساعتها سر قبر زهره بنیانیان مینشست و قرآن میخواند.
🌷 یک شب سر نماز، سجدهاش خیلی طولانی شد و حسابی گریه کرد. بلندش کردم. گفتم «مامان، تو را به خدا این همه گریه نکن. آخر تو چه ناراحتی داری؟» با چشمهای مشکی و قشنگش که از شدت گریه سرخ شده بود. گفت: «مامان، برای #امام_خمینی گریه میکنم، امام تنهاست. به امام خیلی فشار میآید. به خاطر جنگ، مملکت خیلی مشکل دارد. امام بیشتر از همه غصه میخورد.»
🌷 #فعالیتهای_مذهبی زینب، مورد غضب #منافقین قرار گرفته بود چونکه با آن سن کم کتابهای #شهید_مطهری را میخوانده و در محافل عمومی و آموزشی با کمونیستها و منافقین بحث میکرده و رسوایشان میساخته .
زینب قبل از شهادت توسط منافقین تهدید شده بود.
🌷 در اول فروردین سال 1361 هنگام برگشت از مسجد توسط منافقین ربوده شد و با خفه کردن او با چادرش او را به شهادت رساندند و پیکر پاکش بعد از #سه_روز جستجوی نیروهای امنیتی و خانواده کشف گردید. منافقین در طی ارسال نامه و تماس تلفنی مسئولیت ترور زینب را برعهده گرفتند. زینب #چهارده_ساله و #اولین_دبیرستانی همراه با شهدای عملیات فتحالمبین (160 شهید) در اصفهان تشییع شد و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.