eitaa logo
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
15 فایل
🌷 اینجا با شهدایی آشنا میشی که حتی اسمشونم نشنیدی کانال های دیگر ما سیاسی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI حجاب 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/302448687Cd7ee6e0c16
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام (علیه‌السلام) خوانده بودم، قالب تهی می‌کردم و تنها پناه امام مهربانم (علیه‌السلام) جانم را به کالبدم برگرداند. هرچند برای دل کوچک این دختر جوان، ترسناکی بود و تا لحظه‌ای که خوابم برد، در بیداری هر لحظه کابووسش را می‌دیدم که از صدای وحشتناکی از خواب پریدم. 💠 رگبار گلوله و جیغ چند زن پرده گوشم را پاره کرد و تاریکی اتاق کافی بود تا همه بدنم از ترس لمس شود. احساس می‌کردم روانداز و ملحفه تشک به دست و پایم پیچیده و نمی‌توانم از جا بلند شوم. زمان زیادی طول کشید تا توانستم از رختخواب جدا شوم و نمی‌دانم با چه حالی خودم را به در اتاق رساندم. در را که باز کردم، آتش تیراندازی در تاریکی شب چشمم را کور کرد. 💠 تنها چیزی که می‌دیدم ورود وحشیانه به حیاط خانه بود و عباس که تنها با یک میله آهنی می‌خواست از ما کند. زن‌عمو و دخترعمو‌ها پایین پله‌های ایوان پشت عمو پناه گرفته و کار دیگری از دست‌شان برنمی‌آمد که فقط جیغ می‌کشیدند. از شدت وحشت احساس می‌کردم جانم به گلویم رسیده که حتی نمی‌توانستم جیغ بزنم و با قدم‌هایی که به زمین قفل شده بود، عقب عقب می‌رفتم. 💠 چند نفری عباس را دوره کرده و یکی با اسلحه به سر عمو می‌کوبید تا نقش زمین شد و دیگر دست‌شان را از روی ماشه برداشتند که عباس به دام افتاده بود. دستش را از پشت بستند، با لگدی به کمرش او را با صورت به زمین کوبیدند و برای بریدن سرش، چاقو را به سمت گلویش بردند. بدنم طوری لمس شده بود که حتی زبانم نمی‌چرخید تا التماس‌شان کنم دست از سر برادرم بردارند. 💠 گاهی اوقات تنها راه نجات است و آنچه من می‌دیدم چاره‌ای جز مردن نداشت که با چشمان وحشتزده‌ام دیدم سر عباسم را بریدند، فریادهای عمو را با شلیک گلوله‌ای به سرش ساکت کردند و دیگر مانعی بین آن‌ها و ما زن‌ها نبود. زن‌عمو تلاش می‌کرد زینب و زهرا را در آغوشش پنهان کند و همگی ضجه می‌زدند و به دل این حیوانات نبود که یکی دست زهرا را گرفت و دیگری بازوی زینب را با همه قدرت می‌کشید تا از آغوش زن‌عمو جدایشان کند. 💠 زن‌عمو دخترها را رها نمی‌کرد و دنبال‌شان روی زمین کشیده می‌شد که ناله‌های او را هم با رگباری از گلوله پاسخ دادند. با آخرین نوری که به نگاهم مانده بود دیدم زینب و زهرا را با خودشان بردند که زیر پایم خالی شد و زمین خوردم. همانطور که نقش زمین بودم خودم را عقب می‌کشیدم و با نفس‌های بریده‌ام جان می‌کَندم که هیولای داعشی بالای سرم ظاهر شد. در تاریکی اتاق تنها سایه وحشتناکی را می‌دیدم که به سمتم می‌آمد و اینجا دیگر آخر دنیا بود. 💠 پشتم به دیوار اتاق رسیده بود، دیگر راه فراری نداشتم و او درست بالای سرم رسیده بود. به سمت صورتم خم شد طوری که گرمای نفس‌های را حس کردم و می‌خواست بازویم را بگیرد که فریادی مانعش شد. نور چراغ قوه‌اش را به داخل اتاق تاباند و بر سر داعشی فریاد زد :«گمشو کنار!» داعشی به سمتش چرخید و با عصبانیت اعتراض کرد :«این سهم منه!» 💠 چراغ قوه را مستقیم به سمت داعشی گرفت و قاطعانه حکم کرد :«از اون دوتایی که تو حیاط هستن هر کدوم رو می‌خوای ببر، ولی این مال منه!» و بلافاصله نور را به صورتم انداخت تا چشمانم را کور کند و مقابلم روی زمین نشست. دستش را جلو آورد و طوری موهایم را کشید که ناله‌ام بلند شد. با کشیدن موهایم سرم را تا نزدیک صورتش بُرد و زیر گوشم زمزمه کرد :«بهت گفته بودم تو فقط سهم خودمی!» صدای نحس عدنان بود و نگاه نجسش را در نور چراغ قوه دیدم که باورم شد آخر اسیر هوس این شده‌ام. 💠 لحظاتی خیره تماشایم کرد، سپس با قدرت از جا بلند شد و هنوز موهایم در چنگش بود که مرا هم از جا کَند. همه وزن بدنم را با موهایم بلند کرد و من احساس کردم سرم آتش گرفته که از اعماق جانم جیغ کشیدم. همانطور مرا دنبال خودش می‌کشید و من از درد ضجه می‌زدم تا لحظه‌ای که روی پله‌های ایوان با صورت زمین خوردم. 💠 اینبار یقه پیراهنم را کشید تا بلندم کند و من دیگر دردی حس نمی‌کردم که تازه پیکر بی‌سر عباس را میان دریای دیدم و نمی‌دانستم سرش را کجا برده‌اند؟ یقه پیراهنم در چنگ عدنان بود و پایین پیراهنم در خون عباس کشیده می‌شد تا از در حیاط بیرون رفتم و هنوز چشمم سرگردان سر بریده عباس بود که دیدم در کوچه شده است... ✍️نویسنده: 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
991_230517052746.mp3
5.06M
وقتی که شبا هوای کنم گریه میکنم... محمد حسین حدادیان نشر با ذکر 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
اَمیــــــڔے‌حُسِیݩ‌ۅَݩِعݥ‌اَݪاَمیــــــڔ :) ❤️ :) ❤️ :) ❤️ 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
°طرح جدید به مناسبت شهادت امام سجاد علیه السلام 🌺🖤 •@ammar_abdii2•
خاطرات تلخی داشت ساربان را نمی بری از یاد تا قیام ِ قیامت آقاجان را نمی بری از یاد😭 فرا رسیدن (ع) تسلیت باد.
شهیدی را می‌شناسم که هر کس ازاو کربلاخواست بی برو برگرد زائر شد این را زمانی فهمیدم که درغیرممکن ترین حالت مرا راهی کرد بیست و دوم شهریور45بودکه مسافرکربلا در اصفهان چشم به جهان گشود 🌹 اسمش بود،پدرش رامی‌شناختم،مش باقرمردی متدین وبا اخلاق که امکان نداشت نان شبهه ناکی برسرسفره ی خانواده اش ببرد علیرضا کودکی اش را با بیماری آغاز کرد، او هیچ چیز نميخوردوروزبه روز ناتوان ترازقبل میشد پزشکان امیدی به زنده ماندش نداشتند اما مش باقر نا امید نشدوپسرشرا نذر حضرت کرد روزی سیدی سبز پوش وارد دکان مش باقر شد بی مقدمه گفت :مش باقر خوب کاری کردی که علیرضا رو نذر آقا کردی امشب که رفتی خانه سفره ی پهن کن و به مردم غذا بده سه مجلس روضه هم که برای حضرت در حرمش نذر کرده ای را من ادا کردم! سپس سید اسکناسی را برای برکت کار به مش باقر داد و رفت. بعد از ظهر ، هنگامی که مش باقر کوچه پس کوچه هارا برای رسیدن به خانه اش طی میکرد با صحنه ای عجیب روبه رو شد! علیرضایی که توان راه رفتن نداشت با بچه ها در کوچه بازی می‌کرد! گویا حضرت ابوالفضل شِفایش داده بود علیرضا روز به روز هم ازلحاظ معنوی و هم از لحاظ جسمی قوی ترمیشد، او به نماز اول وقت مقیدبودوبعده ها ورزش رزمی شد🥊 🇮🇷در فروردین ماه سال 62 عازم فکه شد او نوجوانی نترس بود که با تأسی از شخصیت حضرت عباس هر دو پایش را فدای اسلام کرد او عهد کرده بود که تا راه باز نشود، باز نخواهد گشت پیکر پاکش 16 سال زیر آفتاب داغ ماند راه کربلا باز شد وعلیرضای16ساله درروزتاسوعابه خانه بازگشت
مَنۅ حَݪاݪَم ڪُݩ گُݩاه اۅمَد عِشقِ ٺۅ یادَم رَفٺ...
🏴 پیاده روی مجازی به طرف کوی معشوق باتوجه به اینکه راهپیمایی بزرگ امسال برگزار نخواهد شد.. با کلیک بر روی لینک آبی زیر به صورت مجازی در سرزمین عشق و عاشقی قرار بگیرید.. لازم به ذکر است که تصاویر به صورت سه بعدی بوده و با کلیک بر روی علامت قرمز که در هر تصویر مشاهده می‌شود به حرکت خود ادامه داده تا وارد و نقطه‌ی پایانی سفر شوید👇 🏴 http://haram360.ir/ نشر با ذکر 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
هدایت شده از دو بیتی ناب ۳۱۵
💔 دعــاے هرشــبــم ایــن اســت بــا شــمــا بــاشــمــ ڪه زنــدگــے بــدون تــو درد ســر دارد نــوشــتــه‌ام بــنــویــســنــد گــوشــه‌ے ڪفــنــمــ نــفــس ڪشــیــدن بــےعــشــق تــو ضــرر دارد @sed_Ali_315
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجای دنیا انقدر مهمان، عزیز است؟ حسین جان دل آدمی مگر چقدر تحمل دارد ندیدنت را ! ابکی من فراق الحسین… آنقدر پشتِ درِ خانه تو می ایستم تاکه در باز شود بوسه زنم بر پایت @axneveshteshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴واکنش مردم عراق در پیاده‌روی وقتی با انگشتر حاج قاسم غافلگیر شدند.. علیه السلام @axneveshteshohada
1_1139064284.mp3
3.35M
مرهم واسه چشم ترم می خوام.! حال دلم بده حرم می خوام.! حال دلم خیلی بده جاموندم از قافله بازم.! کرب و بلای تو شده تو این روزا همه نیازم.! 🎤 💠شب جمعه شهدا مهمون ارباب هستن. ان شاءالله یادشون کنیم‌ تا ما رو پیش ارباب یاد کنن.... به یاد قرائت ❣تسبیحات حضرت مادر ❣۵آیه از کلام الله مجید ✳️در صورت حضور اعلام نمایید. @shahid_ahmadali_nayeri 😭 😭 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید معروفی که در شکم مادرش مرده بود! 🔺روایتی متفاوت از حاج حسین یکتا!
💞 💞 دنیای ما دیگر چیز با ارزشی ندارد برای امید داشتن... که صبح ها به امیدش برخیزی ... من تنها به امید سلام به شما هر روز صبح چشم باز می کنم.... 🌱 🤲
❣ روی هر لب نام زیبای تو وقتی بشکفد، زندگی گل🌸 می دهد عطر نفس های تو غوغا می کند تو بیا یابن الحسن دنیا گلستان💐 می شود. 🌱 🤲
💕 💕 روزهای عمرمان چه پرشتاب گذشت ... بی آنکه بدانیم و بفهمیم ، روزها و شب هایمان ... هفته و ماهمان ... فصل و سالمان ...طی شد ... گرد پیری بر صورتمان نشست و در تمامی این عبورها ... خوش آن دمی که در هوای شما گذشت ... خوش آن اوقاتی که معطر به نام و یادتان بود .. خوش آن لحظه هایی که بیقرارتان بودیم ... ... باقی همه بی حاصلی و بی‌خبری بود ... 🌱 🤲
💕 💕 ✨میگفت: فڪرت‌‌كه‌شد امام‌زمان دلت‌‌میشه‌امام زمانی عقلت‌‌میشه امام‌زمانے تصمیم‌هات‌‌میشه‌امام زمانے تمام‌ زندگیت میشه امام‌زمانی رنگ‌آقارومیگیری‌كم‌کم...💞 🦋فقط‌اگه‌توی‌فكرت‌دائم امـام‌زمانـت‌باشه...🌱 خودتودرگیرامام‌زمان‌کن‌رفیق!! تا فکرگناه هم‌طرفت‌نیاد 🌱 ‌🤲 ‌‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎
💞 💞 غبار آمدنت را ندیده قطره ی اشکی اشارهای به ظهورت نکرده دست دعایی بیا عصاره ی حیدر بیا چکیده ی زهرا بیا که بوی رسولی بیا که نور خدایی شب غریبی مان میشود به یاد تو روشن تویی که در همه شبها ، چراغ خانه ی مایی 🌱 🤲
📱به‌رفیقش‌‌پشت‌تلفن‌گفت: ذکر "الهـےبه‌رقیه"بگومشکلت‌حل‌میشه(: رفیقش‌یه‌تسبیح‌برداشت📿 به‌ده‌تا‌نرسیده‌دوستاش‌زنگ‌زدن وگفتن‌سفر‌ براش جورشده..!💔 ...🌷🕊 😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥برادر شما آرزوتون چیه؟ 🔹💥 کربلا رفتن امروز ما مدیون خون شهداست، مواظب باشیم روی خون پاک شهدا پا نگذاریم
1_6288594037.mp3
1.92M
▪️بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد ▪️دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد ▪️به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید ▪️همی بوسم خاکی را که بوی کربلا دارد 🔳فرا رسیدن اربعین حسینی تسلیت باد 🌱 آخرین روز چله زیارت عاشورا به نیت تعجیل در فرج امام زمان(عج) 😔
1_9093934251.mp3
2.41M
شب‌ارزو‌ها‌همین‌ارزومه‌ببینم‌ضریح‌حســــــین‌رو‌به‌رومه 😭
پوستر پیاده روی اربعین برای کوله پشتی هاتون