📝 #لغت_ادبیات
۱- ثنا : ستایش ، سپاس
۲- ادبار : بدبختی ، سیه روزی ؛ متضادّ اقبال
۳- باسق : بلند ، بالیده
۴- نژند : خوار و زبون ، اندوهگین
۵- اکراه : ناخوشایند بودن ، ناخوشایند داشتن امری
۶- باری تعالی : خداوند بزرگ
۷- احداث شدن : ساخته شدن
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۸- اجانب : ج اجنبی ، بیگانگان
۹- جیب : گریبان ، یقه
۱۰- صنعت : پیشه ، کار ، حرفه
۱۱- زَنَخدان : چانه
۱۲- مُلک : سرزمین ، کشور ، مملکت ؛
دارِ ملک : دارالملک ، پایتخت
۱۳- آرمان : آرزو ، عقیده
۱۴- موافق : هم رای و همراه
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۱۵- آوند : آونگ ، آویزان ، آویخته
۱۶- شوریده رنگ : آشفته حال
۱۷- پس افکند : پس افکنده ، میراث
۱۸- روضه : باغ ، گلزار
۱۹- زاهد : پارسای گوشه نشین که میل به دنیا و تعلّقات آن ندارد.
۲۰- خصم : دشمن
۲۱- مسلک : روش ، طریق
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۲۲- سریر : تخت پادشاهی ، اورنگ
۲۳- زایل شدن : نابود شدن ، بر طرف شدن
۲۴- نحس : شوم ، بد یُمن ، بد اختر
۲۵- ایزد : خدا ، آفریدگار
۲۶- ستوران : جِ ستور ، حیوانات چارپا خاصّه اسب ، استر و خر
۲۷- تکریم : بزرگداشت ، گرامیداشت
۲۸- شرزه : خشمگین ، غضبناک
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۲۹- معجر : سرپوش ، روسری
۳۰- حلاوت : شیرینی
۳۱- زُل زدن : با چشمی ثابت و بی حرکت به چیزی نگاه کردن
۳۲- فروماندن : متحیّر شدن
۳۳- عطا دادن : بخشش ، بخشیدن
۳۴- وسواس : دو دلی
۳۵- ثابت قدم : ثابت رأی و ثابت عزم ، دارای ارادهٔ قوی
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۳۶- ادیب : آداب دان ، ادب شناس ، سخن دان ، در متن درس به معنای معلّم و مربّی است.
۳۷- اقبال : خوشبختی ، سعادت
۳۸- دارِ ملک : سرزمین
۳۹- برنشستن : سوار شدن
۴۰- مدام : همیشه ، پیوسته ، مِی
۴۱- گَبر : نوعی جامهٔ جنگی ، خِفتان
۴۲- والی : حاکم ، فرمانروا
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۴۳- ارغند : خشمگین و قهر آلود
۴۴- شَل : دست و پای از کار افتاده
۴۵- سلّانه سلّانه : آرام آرام ، به آهستگی
۴۶- تیره رایی : بداندیشی ، گمراهی
۴۷- شیون : ناله و ماتم ، زاری و فریاد که در مصیبت و محنت برآرند.
۴۸- اَوان : وقت ، هنگام
۴۹- ظن : گمان ، پندار
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۵۷- سور : جشن
۵۸- دُرُست : تندرست ، سالم
۵۹- ایدونک : ایدون که ؛ ایدون : این چنین
۶۰- حَشَم : خدمتکاران
۶۱- جسمانی : منسوب به جسم ، مقابل روحانی
۶۲- مألوف : خو گرفته
۶۳- نغمه : نوا ، ترانه ، سرود
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۶۴- شیدایی : دیوانگی
۶۵- بی شبهت : بی تردید ، بی شک
۶۶- حُسن : نیکویی ، زیبایی
۶۷- اطبّا : جمعِ طبیب ، پزشکان
۶۸- فرض : لازم ، ضروری ، آنچه خداوند بر بندگانش واجب کرده است.
۶۹- لاجَرَم : ناگزیر ، ناچار
۷۰- تاب : فروغ ، پرتو
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۷۱- دستور : اجازه ، وزیر
۷۲- خیر خیر : سریع ، آسان
۷۳- مستمع : شنونده ، گوش دارنده
۷۴- شُغال : جانورِ پستانداری است از تیرهٔ سگان که جزو رستهٔ گوشتخواران است.
۷۵- بَرین : بالایین ، برتر
۷۶- مستغرق : مجذوب ، شیفته ؛ مستغرق گشتن : حیران و شیفته شدن
۷۷- سامان : درخور ، میسّر ، امکان
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۷۸- سودا : خیال ، دیوانگی
۷۹- چاشنی بخش : آنچه برای اثربخشی بیشتر کلام به آن اضافه میشود.
۸۰- نفیر : فریاد و زاری به صدای بلند
۸۱- خُطوات : جمعِ خُطوه ، گام ها ، قدم ها
۸۲- برحسب : مطابقِ ، طبقِ
۸۳- لگام : افسار ، دهنهٔ اسب
۸۴- حریف : دوست ، همدم ، همراه
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۸۵- مستور : پوشیده ، پنهان
۸۶- افگار : مجروح ، خسته
۸۷- بزم : محفل ، ضیافت
۸۸- دَغَل : ناراست ، حیله گر
۸۹- روحانی : منسوب به روح ، معنوی ، ملکوتی ، آنچه از مقولهٔ روح و جان باشد.
۹۰- جافی : جفاکار ، ستمکار
۹۱- فسرده : یخ زده ، منجمد
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۹۲- کلوخ : پاره گِل خشک شده به صورت سنگ ، پاره گل خشک شده به درشتی مُشت یا بزرگ تر
۹۳- مُنکَر : زشت ، ناپسند
۹۴- طُرفه : شگفت آور ، عجیب
۹۵- کمال : کامل بودن ، کامل ترین و بهترین صورت و حالت هر چیز ، سرآمد بودن در داشتن صفت های خوب
۹۶- نثار : پیشکش کردن ، افشاندن
۹۷- مُندرس : کهنه ، فرسوده
۹۸- دانگ : بخش ، یک ششم چیزی
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۹۹- دمساز : مونس ، همراز ، دردآشنا
۱۰۰- مَخذول : خوار ، زبون گردیده
۱۰۱- کُلَه خود : کلاه خود ، کلاه فلزی که در جنگ بر سر میگذارند.
۱۰۲- صاحبدل : عارف ، آگاه
۱۰۳- جمال : زیبایی ، زیبایی ازلی خداوند
۱۰۴- حُجب : شرم و حیا
۱۰۵- مستغرق : مجذوب ، شیفته ؛ مستغرق گشتن : حیران و شیفته شدن
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۱۰۶- بگسل : پاره کن ، جدا کن ؛ در متن درس : نابود کن
۱۰۷- اِکتفا : بسنده کردن ، کفایت کردن
۱۰۸- گرزه : ویژگی نوعی مار سمّی و خطرناک
۱۰۹- تاکستان : باغ انگور ، باغی که در آن تاک کاشته باشند.
۱۱۰- مَمات : مرگ ، مُردن
۱۱۱- کُمَیت : اسب سرخ مایل به سیاه
۱۱۲- تریاق : پادزهر ، ضدّ زهر
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۱۱۳- بی گاه شدن : فرا رسیدن هنگام غروب یا شب
۱۱۴- طمأنینه : آرامش ، سکون و قرار
۱۱۵- بی خودی : بی هوشی ، حالت از خود رَستگی و به معشوق پیوستن
۱۱۶- فیّاض : سرشار و فراوان ، بسیار فیض دهنده
۱۱۷- خوش حالان : رهروان راه حق که از سیر به سوی حق شادمان اند.
۱۱۸- عَنود : ستیزه کار ، دشمن و بدخواه
۱۱۹- وجه : ذات ، وجود
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۱۲۰- پرده : در اصطلاح موسیقی یعنی آهنگ و نغمه های مرتّب ، حجاب
۱۲۱- تقریر : بیان ، بیان کردن
۱۲۲- معطّل : بیکار ، بلاتکلیف ؛ معطّل کردن : تأخیر کردن ، درنگ کردن
۱۲۳- حرمت : آبرو ، ارجمندی ، احترام
۱۲۴- سفله : فرومایه ، بدسرشت
۱۲۵- شرافت : ارجمندی ، با شرف بودن
۱۲۶- سعد : خوشبختی ، متضادّ نحس ، اختر سعد : سیّارهٔ مشتری است که به «سعد اکبر» مشهور است.
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۱۲۷- عامل تخریب : شخصی نظامی که کارش نابود کردن هدف های نظامی به وسیله انفجار و کار گذاشتن تله های انفجاری است.
۱۲۸- طبیعت : عادت ، طبع و سرشت ، خو
۱۲۹- تصدیق نامه : گواهی نامه
۱۳۰- عِتاب کردن : خشم گرفتن بر کسی ، سرزنش کردن
۱۳۱- لِمَن تَقول : برای چه کسی می گویی؟
۱۳۲- خودرو : خودرأی ، خودسر ، لجوج
۱۳۳- مغلوب : شکست خورده
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۱۳۴- اشتیاق : میل قلب است به دیدار محبوب ؛ در متن درس ، کشش روحِ انسان خداجو در راه شناخت پروردگار و ادراک حقیقت هستی.
۱۳۵- عاجز : ناتوان ، درمانده
۱۳۶- مرحمت : احسان ، لطف ، مهربانی
۱۳۷- مُنحصر : ویژه ، محدود
۱۳۸- غایی : نهایی
۱۳۹- منجلاب : محل جمع شدن آب های کثیف و بد بو
۱۴۰- متداول : معمول ، مرسوم
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۱۴۱- خسروانی خورش : خورش و غذای شاهانه
۱۴۲- دوات : مرکّب دان ، جوهر
۱۴۳- فسفر : عنصر شیمیایی با رنگ زرد روشن که در مجاورت هوا مشتعل می گردد.
۱۴۴- مائده : نعمت ، طعام
۱۴۵- تزار : پادشاهان روسیه در گذشته
۱۴۶- تکیده : لاغر و باریک اندام
۱۴۷- استماع : شنیدن ، گوش دادن
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۱۴۸- اِرتجالاً : بی درنگ ، بدون اندیشه سخن گفتن یا شعر سرودن
۱۴۹- باری : القصّه ، به هر حال ، خلاصه
۱۵۰- مَعاصی : جِ معصیت ، گناهان
۱۵۱- ردا : لباس بلند ، جلوباز و بیدکمه
۱۵۲- مبتنی : ساخته شده ، بنا شده ، وابسته به چیزی
۱۵۳- مسخرگی : لطیفه گویی ، دلقکی
۱۵۴- زَنگاری : منسوب به زنگار ، سبزرنگ
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۱۵۵- تمایز : فرق گذاشتن ، جدا کردن
۱۵۶- اِلزام : ضرورت ، لازم گردانیدن ، واجب گردانیدن
۱۵۷- بَدسِگال : بداندیش ، بدخواه ، دشمن
۱۵۸- جَلاجِل : جمع جُلجُل : زنگ ، زنگوله
۱۵۹- چنبر : دایره یا محیط دایره ، دایره ای از چوب یا از جنس دیگر
۱۶۰- تملّک : مالک شدن ، دارا شدن
۱۶۱- رایزن : مشاور ، کسی که در کاری با وی مشورت کنند.
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۱۶۲- راهب : عابد مسیحی ، ترسای پارسا و گوشه نشین
۱۶۳- پاس داشتن : پاسبانی کردن ، نگهبانی کردن
۱۶۴- ملتفت شدن : آگاه شدن ، متوجّه شدن
۱۶۵- چاووش درداد : بانگ زد ، جار زد ، ندا درداد.
۱۶۶- پلاس : جامه ای کمارزش ، گلیم درشت و کلفت
۱۶۷- دستار : پارچه ای که به دور سر بپیچند ، سربند و عمامه
۱۶۸- عود : درختی که چوب آن قهوه ای رنگ و خوشبو است و آن را در آتش می اندازند که بوی خوش دهد.
@ayande_sazan_mostafayi
📝 #لغت_ادبیات
۱۶۹- پوییدن : حرکت به سوی مقصدی برای به دست آوردن و جست و جوی چیزی ، تلاش ، رفتن
۱۷۰- جزا : پاداش کار نیک
۱۷۱- جود : بخشش ، سخاوت ، کَرَم
۱۷۲- جلال : بزرگواری ، شکوه ، از صفات خداوند که به مقام کبریایی او اشاره دارد.
۱۷۳- سرور : شادی ، خوشحالی
۱۷۴- سزا : سزاوار ، شایسته ، لایق
۱۷۵- روی : مجازاً امکان ، چاره
@ayande_sazan_mostafayi