حرف درخت پیر
مریم زندی
1.
دانه ای
توی قلب کوه گیر کرده بود
داد زد
هیچ کس به داد من نمی رسد؟
کوه گفت:
می رسد
می رسد
2.
قطره
قطره
حرف را
توی گوش آبشارها چکانده است
توی سینه اش هزار راز سربه مهر
مانده است
بی سرو صدا
ظاهرا فقط نگاه می کند
هر کسی که گفته کوه ساکت است
اشتباه می کند
3.
حتی اگر نامم
از خاطرت خط خورده باشد
حتی اگر حرفم
روح تو را آزرده باشد
اما بدان این دل پشیمان است
بخشیدن گنجشک تنها
کار درختی مهربان است
4.
فصل زمستان بود
حرف درخت پیر
توی گلویش ماند
اما تحمل کرد
فصل بهار آمد
حرف درخت پیر
تا شاخه ها گل کرد
#مریم_زندی
#نونیمایی
#نوجوان
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402
فیلم شعرخوانی
@ayateghamze