#صبر_حضرت_ایوب
🔻نمونهای از صبرهای کمنظیر، صبر حضرت ایوب«علیهالسلام» است که حقیقتاً صبری مثالزدنی است.
🔹عارف بزرگ مرحوم آیتالله مولوی قندهاری«رحمهالله» میفرمودند:
به جناب ایوب«علیهالسلام» چند نوع مصیبت رسید:
1⃣دوازده پسرش در زمان کوتاهی یکی پس از دیگری از دنیا رفتند؛
2⃣اموال و گوسفندانش از بین رفت و به یکباره فقیر شد؛
3⃣مردم نیز کمکم به او زخم زبان میزدند و میگفتند: «مگر او چه گناه بزرگی انجام داده است که خدای عزّوجل اینقدر به او بلا میرساند؟»
به همین سبب، از او فاصله گرفتند تا مبادا از همنشینی با او به بلاهایش دچار شوند؛ تا جاییکه حضرت ایوب«علیهالسلام» ناچار شد هفت سال بیرون از شهر نجف زندگی کند. بالاخره، خداوندمتعال بلا را از او دور کرد و نعمتهایش را به اندازۀ دو برابر گذشته به او بازگرداند.
🔸با وجود این، ایوب«علیهالسلام» هنگامی که میخواست با خدای خویش مناجات کند، هیچ سخنی برای برطرفشدن آن بلاها نگفت و فقط در یک جملۀ کوتاه به پروردگار خویش عرض کرد: «أنِّی مَسَّنِیَ الضُرُّ وَ أَنتَ أرحَمُ الرَّاحِمینَ»([پروردگارا،] به من سختی رسیده است و تو مهربانترین مهربانانی.)
🔹انسان حقیقتاً مبهوت چنین معرفت عظیمی میشود که در اوج بلا و مصیبتهای پی در پی و فراوان، وقتی دست به دعا و مناجات با خدای خود بر میدارد، تنها از حال خود خبر میدهد که خدایا گرفتاری به من رسیده است؛ ولی پس از آن، برای برطرفشدن گرفتاریاش دعا نمیکند.
👈عجیبتر اینکه در حین وقوع آن گرفتاریهای بزرگ، خدای خود را به «أرحمالراحمین» توصیف میکند؛ به این معنا که هیچکس به اندازۀ تو به من رحمکننده نیست و تو مهربانتری از پدر و مادرِ دلسوزی که همیشه در فکر رساندن لطف به فرزندشان هستند.
هفت سال ایوب با صبر و رضا/
در بلا خوش بود با ضیف خدا/
تا چو واگردد بلای سخترو/
پیش حق گوید به صدگون شکر او/
کز محبت با من محبوبکش/
رو نکرد ایوب یک لحظه ترش/
از وفا و خجلت علم خدا/
بود چون شیر و عسل او با بلا
@abolhasanmahdavi