eitaa logo
آیدای بی شاملو 𑑛
11هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1هزار ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸یکشنبه زیبـاتون باطراوت  🌱ان شالله امروز 🌸پرازخیرو برکت 🌱تنتون سلامت 🌸کسب وکارتون موفق 🌱و زندگیتون 🌸غرق درخوشبختی 🌱وامروز یکی از 🌸بهترین روزای زندگیتون باشه
[﷽♥️] 🌱قرائت‌ ‌دعای ‌فرج ‌به ‌نیت‌ ظهور «اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ»🕊
آیدای بی شاملو 𑑛
🔥🥀⛓ و بعد هم صدای شکستن پنجره شیشه کتابخونه مامان و خانجون رفتن تا بابا رو آروم کنن منم همون جلوی د
🔥🥀⛓ به شقایق ندادی خودت با اون نامه ها محکومش کردی قضیه ی سوسن ربطی به شقایق نداره که بخوای خودشو برات توجیه کنه؟ - چرا ربطی نداره حالا که قراره تر و خشک با هم بسوزه بذار این خانومم بدونه شوهرش کجاست و چه گندی بالا زده؟ پس میدونستن سعید کجاست و به من حرفی نمیزدن! - سعید کجاست؟ بابا شما بگین کجاست؟ بابا دهنشو پر کرد که بگه مامان با التماس :گفت احسان بچه ام نابود میشه نگو! تحملشو نداره؟ بابا با خشم دست مامانو پس زد؛ و گفت: نه بذار بگم تا تکلیف خودشو بدونه اون که میدونه چشم خواهرش دنبال شوهرشه پس اینم بدونه که روز تولد پسرش مچ خواهرجون و شوهرشو اینجا با هم گرفتیم آخه کثافت و پستی تا کجا؟ دستمو جلوی دهنم گذاشتم تا صدای فریادمو تو دلم خفه کنم. نه امکان نداشت که سعید بهم خیانت کنه؟ سعید خیلی دوسم داشت منومیخواست. عاشق منو زندگیمون بود.ما با هم آرزو داشتیم برا آیندمون برا زندگیمون ادامه دارد...🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقد این آهنگ رضا بهرام غـ..ـمگینه :) هر آشنایی غـ..ـریبست؛💔 𑑛 @aydaye_bi_shamluo ⛓🫀
ما در چه شماریم که خورشید جهانتاب گردن به تماشای تو از صبح کشیده‌ست! - صائب تبریزی 𑑛 @aydaye_bi_shamluo ⛓🫀
آیدای بی شاملو 𑑛
🔥🥀⛓ به شقایق ندادی خودت با اون نامه ها محکومش کردی قضیه ی سوسن ربطی به شقایق نداره که بخوای خودشو
🔥🥀⛓ مگه میشه مردی با یه بغل آرزو برا زنش، به زنش خیانت بکنه؟ سرم پره از هیاهو خودمم سر در نمیارم چطور شد دیوارهای زندگیم فرو ریخته و من زیر این آوار مدفون شدم نمیتونم سرمو بالا بیارم! انگاری من مرتكب همه ی اعمال سوسن شدم و حال نمیتونم سرمو جلوی بابا بالا بگیرم. گویا همون موقع از حال رفته بودم از افت فشار یا از فشاری که روم بود خان جون بازم سنگ صبورم شده بود. وقتی با التماس ازش خواستم تا همه ی حقیقت رو برام تعریف کنه شروع کرد به تعریف ماجراهایی که من در زمان وقوعش تو بیمارستان و در ‌ بیهوشی به سر میبردم اینکه سعید از طریق دکتر سهیل فهمیده بود که بچه مون دچار پا چنبری شده و دکترش همه همون حرفایی رو که به من گفته بود به اونم گفته! وقتی به بخش اومده که من هنوزم بیهوش بودم قرار میشه خان جونو ببره خونه و برگرده. خان جون میگفت به قدری پریشون حال بوده که خان جون ازش میخواد بره تو اتاق سابق من استراحت کنه سعیدم قبول میکنه میره برا استراحت به اتاق من ادامه دارد...🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا