🌸🍃🌸🍃
جالب است بدانیم
اگر به جای گفتن:
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
بگوییم:
ملائکه در حال نوشتن هستند...
مٰا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاّٰ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ (١٨)ق
نسلی از ما متولد خواهد شد که به جای مراقبت مردم، ”مراقبت خداوند“را در نظر دارد!
أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اَللّٰهَ يَرىٰ
آیانمی دانست که خداوند می بیند( 14 علق)
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#چگونگی_بیان
پادشاهی در خواب دید تمام دندانهایش افتادند!
دنبال تعبیر کنندگان خواب فرستاد ...
اولی گفت: تعبیرش این است که مرگ تمام خویشاوندانت را به چشم خواهی دید.
پادشاه ناراحت شد و دستور داد او را بکشند...
دومی گفت: تعبیرش این است که عمر پادشاه از تمام خویشاوندانش طولانی تر خواهد بود...
پادشاه خوشحال شد و به او جایزه داد!
هر دو یک مطلب یکسان را بیان کردند اما با دو بیان متفاوت...
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
از بزرگى پرسیدند:
برکت در مال یعنی چه ؟
در پاسخ، مثالی زد و فرمود:
گوسفند در سال یکبار زایمان می کند و هر بار هم یک بره به دنیا می آورد .
سگ در سال دو بار زایمان میکند و هر بار هم حداقل 6-7 بچه.
به طور طبیعی شما باید گله های سگ را ببینید که یک یا دو گوسفند در کنار آن است.
ولی در واقع برعکس است.
گله های گوسفند را می بینید و یک یا دو سگ در کنار آنها ...
چون خداوند برکت را در ذات گوسفند قرار داد و از ذات سگ برکت را گرفت .
مال حرام اینگونه است .
فزونی دارد ولی برکت ندارد.
روی مفهوم" برکت در روزی" فکر کنیم.
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
روزی ذوالنون مصری با اصحابش در کشتی نشسته بودند.
کشتی دیگر می آمد و گروهی از اهل طرب در آنجا عیش و نوش می کردند.
شاگردان ذوالنون گفتند ای شیخ، دعا کن تا کشتی آنها غرق شود تا شومی آنها رفع شود.
ذوالنون برپای خاست و دست ها را بلند کرد و گفت بار خدایا، چنان که این گروه را در این جهان، عیش خوش داده ای، اندر آن جهان نیز عیش خوش بده.
مریدان متعجب شدند.
چون کشتی پیش تر آمد و اهل طرب چشم شان بر ذوالنون افتاد، به گریه افتادند و بساط عیش و نوش را جمع کردند و به خدای بازگشتند.
ذالنون، شاگردان را گفت عیش خوش آن جهان، یعنی توبه در این جهان!
#منبع:
کشف المحجوب، علی بن عثمان هُجویری
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣خــــدایـا
نوروز در راه است، فصل خانه تکانی...
میخواهم اینبار خانه ی دلم را بتکانم❤
میخواهم دلم را از هر آنچه کینه است بزدایم.
❣معــبـودا
میخواهم خانه ی دلم را پاک کنم
از هر آنچه که تو را از من می گیرد
❣ســبحـانـا
می خواهم دلم را مزیّن کنم به هر آنچه تو دوست داری
می خواهم امسال عطر خوب بودنت در دلم باشد❤
♥️چقدر لذت بخش است، این خانه تکانی دل❤️
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❣همه ی موجودات میگن خدا
ولی تفاوتشون در اینه که با چه حسی میگن
👈یکی با حس ناامیدی میگه
👈یکی با حس طمع میگه
👈یکی با احساس امید و یقین میگه
👈یکی با احساس خشم میگه
👈یکی با حس عشق میگه
مهم اینه که با چه احساسی صداش میکنیم
چون جوابی که دریافت میکنیم
مطابق با همون حسی هست که فرستادیم.❤️🍃
#اسرار_الهی_آرامش 🍃🌺👇
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#تقلید_کورکورانه
روزی بود و روزگاری در زمانهای پیش یک صوفی سوار بر الاغ به خانقاه رسید و از راهی دراز آمده و خسته بود و تصمیم گرفت که شب را در آن جا بگذراند. پس خرش را به اصطبل برد و به دست مردی که مسئول نگهداری از مرکب ها بود سپرد و به او سفارش کرد که مواظب خرش باشد.
خود به درون خانقاه رفت و به صوفیان دیگر که در رقص و سماع بودند پیوست. او همانطور که با صوفیان دیگر به رقص سماع مشغول بود، مردی که ضرب می زد و آواز می خواند آهنگ ضرب را عوض کرد و شعری تازه خواند که می گفت خر برفت و خر برفت و خر برفت!...
مرشد تا این شعر را بخواند، صوفیان و از جمله آن مرد صوفی شور و حال دیگر یافتند و دسته جمعی خواندند خر برفت و خر برفت و خر برفت... و تا صبح پایکوبی کردند و خر برفت را خواندند تا اینکه مراسم به پایان آمد...
همه یک یک خداحافظی کردند و خانقاه را ترک گفتند، به جز صوفی داستان ما. پس او هم وسایلش را برداشت تا به اصطبل برود و بار خرش کند و راه بیفتد و برود...
از مردی که مواظب مرکب ها بود سراغ خرش را گرفت اما او با تاسف گفت خر شما برفت!
صوفی با تعجب پرسید منظورت چیست؟
گفت دیشب جمعی از صوفیان پایکوبان به من حمله کردند و مرا کتک زدند و خر را گرفتند و بردند و فروختند و آنچه می خورید و می نوشید از پول همان خر بود و من به تنهایی نتوانستم جلوی آنها را بگیرم!
صوفی با عصبانیت گفت تو دروغ می گویی، اگر آنها ترا کتک زدند چرا داد و فریاد نکردی و به من خبر ندادی؟ پیداست خود تو با آنان همدست بوده ای.
مرد گفت من بارها و بارها آمدم که به تو خبر بدهم و خبر هم دادم که ای مرد، صوفیان می خواهند خرت را ببرند؛ ولی تو با ذوقتر از دیگران می خواندی خر برفت و خر برفت و خر برفت!! و من با خود گفتم لابد خودت اجازه داده ای که خرت را ببرند و بفروشند...
صوفی با ناراحتی سرش را به زیر افکند و گفت آری وقتی صوفیان این شعر را می خواندند، من بسیار خوشم آمد و این بود که من هم با آنها می خواندم...
آری صوفی با تقلید کورکورانه از آن صوفیان که قصد فریب او را داشتند، گول خورد و خرش را از کف داد...
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃🌺چگونه از مشکلات نردبانی برای موفقیت بسازیم؟ ✌️
این قسمت #کرونا
تو روزایی که همه جا پر از اخبار و صحبت های منفیه، شما مثبت بودن رو انتخاب کنید و اون رو به یک عادت همیشگی تبدیل کنید.
سعی کنید همه در کنار شما به آرامش برسند از انتشار اخبار منفی و استرس آور به شدت بپرهیزید.
بعد از چند روز از اثرات شگفت آور این تغییر رفتار به شدت متعجب خواهید شد. 😍
#اسرار_الهی_آرامش 🍃🌺👇
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از ♻💚 تبلیغات عمومی آیه گرافی♻💚
خوش باش دمی که زندگانی این است
♥️متن و دل نوشته های زیبا♥️
♥️تصاویر و گیف♥️
♥️موزیک های شاد و انگیزشی♥️
♥️و آرامش بخش♥️
🌸لینک کانال : 👇
@zendegism♥️
@zendegism♥️خیلی خوبن...😍
@zendegism♥️
کانالی که بهت آرامش میده😊👆🌸
✅انصاف درگرفتن اجرت
✍شیخ در گرفتن اجرت براي کار خیاطی، بسیار با انصاف بود. به اندازه اي که سوزن می زد و به اندازه کاري که می کرد مزد می گرفت.به هیچ وجه حاضر نبود بیش از کار خود از مشتري چیزي دریافت کند. یکی از روحانیون نقل می کند که : عبا و قبا و لباده اي را بردم و به جناب شیخ دادم بدوزد، گفتم چقدر بدهم؟ گفت : دو روز کار میبرد ،چهل تومان. روزي که رفتم لباسها را بگیرم گفت : اجرتش بیست تومان می شود. گفتم : فرموده بودید چهل تومان!؟ گفت : فکر کردم دو روز کار می برد ولی یک روز کار برد!
روایت است که امام علی (ع) فرمود :
« الانصاف افضل الفضائل»
یعنی ؛ انصاف برترین فضیلتها است. .
📘کتاب کیمیای سعادت
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#هررویک_آیه
✨فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۵﴾
✨پس بدان كه با دشوارى آسانى است (۵)
✨إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۶﴾
✨آرى با دشوارى آسانى است (۶)
📚 سوره مبارکه انشراح
✍آیات ۵ و۶
#درخانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_می_دهیم
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺🍃
زیباست
وقتی خدا 365 صفحه سفید را
برامون باز میکنه و میگه بنویس و بساز
هر آنچه را که میخواهی
امیدوارم
زیبا بنویسیم و زیبا بسازیم
هر آنچه که لیاقتش را داریم
╔═════ ೋღ پروفــ مذهبی ــایل
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ღೋ ═════╗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨الهـی پر از نیـازم
🌙و اجابت آن را در آمینِ تو میجویم
✨خـدای مـن، بی نیـازم کن
🌙و خالی از هر نیـاز
✨ڪه جز بہ روزی آسمـانی تـو
🌙نیـازم نیسـت
✨مهـربـانـا شبمـان را
🌙با آرامـش بہ بامـداد برسـان
✨الهـی مراقـب قلب عزیزانمـان بـاش
🌙امیـدوارم طلـوع صبـح فـردا
✨طلـوع خبرهای خوش باشد
🌙شبتون غرق در آرامش الهی
╔═════ ೋღ پروفــ مذهبی ــایل
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ღೋ ═════╗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨✨✨
خدایا خودت به فریادشون برس🌹🙏
#مسلمانان_هند😔
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیایید باهم دعا کنیم 🙏
سال جدید برایمان ،🌸
سالِ اتفاقاتِ خوب باشد ...
بادهایِ بهار ،
🌸همدلی و عشق را همه جا پخش کنند ...
و ابرها ، مهربانی بر سرِ این مردم ببارند ...
آنقدر که انسانیت ، جانی
دوباره بگیرد !🌸
آرزومندم سالِ پیشِ رو ،
بهترین سالِ زندگیمان شود ...❤️
سالی که تنها اشکِ جاری از چشم ها ، اشکِ شوق باشد ...😊
سالی که همگی خوشبخت باشیم ...
سالی که ...
دلمان نیاید تمام شود🌸
╔═════ ೋღ پروفــ مذهبی ــایل
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ღೋ ═════╗
🌸🍃🌸🍃
#داستان
#زن_حیله_گر
مردی زن فریبكار و حیلهگری داشت. مرد هرچه میخرید و به خانه میآورد، زن آن را میخورد یا خراب میكرد. مرد كاری نمیتوانست بكند. روزی مهمان داشتند مرد دو كیلو گوشت خرید و به خانه آورد. زن پنهانی گوشتها را كباب كرد و با شراب خورد. مهمانان آمدند. مرد به زن گفت: گوشتها را كباب كن و برای مهمانها بیاور. زن گفت: گربه خورد، گوشتی نیست. برو دوباره بخر. مرد به نوكرش گفت: آهای غلام! برو ترازو را بیاور تا گربه را وزن كنم و ببینم وزنش چقدر است. گربه را كشید، دو كیلو بود. مرد به زن گفت: گوشتها دو كیلو بود گربه هم دو كیلو است. اگر این گربه است پس گوشت ها كو؟ اگر این گوشت است پس گربه كجاست؟
ای ایاز استارهٔ تو بس بلند
نیست هر برجی عبورش را پسند
هر وفا را کی پسندد همتت
هر صفا را کی گزیند صفوتت
مثنوی معنوی دفتر پنجم
مولوی
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
شخصی بر سفره امیری مهمان بود، دید که در میان سفره . دو کبک بریان قرار دارد، پس با دیدن کبک ها شروع به خندیدن کرد . امیر علت این خنده را پرسید، مرد پاسخ گفت: در ایام جوانی به کار راهزنی مشغول بودم. روزی راه بر کسی بستم آن بینوا التماس کرد که پولش را بگیرم و از جانش در گذرم اما من مصمم به کشتن او بودم. در آخر آن بیچاره به دو کبک که در بیابان بود رو کرد و گفت: شما شاهد باشید که این مرد، مرا بی گناه کشته است. اکنون که این دو کبک را در سفره شما دیدم یاد کار ابلهانه آن مرد افتادم
امیر پس از شنیدن داستان رو به مرد میکند و میگوید: کبکها شهادت خودشان را دادند. پس از این گفته امیر دستور داد سر ان مرد را بزنند
#شيخ_بهايي
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
قشنگترین قصهای که هر مادری میتونه برای فرزندش تعریف کنه؛
یکی هست و هیچ چیزی نیست جز او.....
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ(حدید/3)
پس اگر دوست دارى كه نيرومندترينِ مردم باشى، به خدا توكل كن
ان شرك ان تكون اقوى الناس فتوكل على الله (پندهاى پيغمبر اكرم، به ابوذر غفارى شماره 112)
هر کس بر خدا توکل کند، خدا برای او کافیاست، همانا خداوند امر خود را محقق مىسازد
وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ(طلاق/3)
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
وقتی حال خوب و بدت وابسته به رفتار دیگران شود کم کم مومیایی خواهی شد.
اگر منتظر بنشینی تا کسی پیدا شود و تو را خوشبخت کند و به خواسته هایت برساند مومیایی می شوی.
وقتی ازدواج برایت مهمتر از استقلال مالی می شود و منتظری تا مردی بیاید و تو را به هرچه که نداری برساند یعنی مومیایی هستی.
وقتی خواسته های همه را به خودت ترجیح میدهی مومیایی هستی
وقتی سال به سال یک ورق کتاب نمی خوانی و تعداد دفعات آرایشگاه رفتنت بیشتر از سالن های ورزشی می شود مومیایی هستی
وقتی نمی گذاری عقلت رشد کند طبیعی ست که تو آخرین نفری باشی که نظرت را می پرسند و به دنبال مشورتت می گردند و در واقع مومیایی هستی
وقتی برای جلب توجه و خود نشان دادن از اندام و چهره ات که تو نقشی در آنها نداری به جای مغزت که تو در پرورش آن نقش داری استفاده کنی مومیایی هستی.
مومیایی نباشید...
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✅ماجرای شیخ انصاری و امام زمان
✍یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری میگوید: «نیمه شبی در کربلا از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچهها گل آلود و تاریک بودند و من چراغی با خود برداشته بودم. از دور شخصی را دیدم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم که در این کوچههای گل آلود با چشم ضعیف به کجا میروند؟!
از بیم آنکه مبادا کسی در کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم. شیخ رفت تا در کنار خانه ای ایستاد و در کنار درِ آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن میگفت. ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شیخ را در آنجا دیدم.
🔺 بعدها که به خدمت ایشان رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت «امام عصر» اجازه پیدا میکنم و در کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد.) میروم و زیارت جامعه را میخوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب میشوم و مطالب لازم را از آن سرور میپرسم و یاری میخواهم و برمی گردم.
📚 ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان، ص 6
↶【به ما بپیوندید 】↷
_____________________
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍با پیـرمــردِ مؤمنـی، درمسجد نشسته بـودم. زن جوانی صورت خود گرفته بود و برای درخواست کمک داخل خانهی خـدا شد. پــیرمـردِ مــــؤمـن٬ دســت در جیب ڪرد و اسڪناس ارزشمندی به زن داد. دیگران هم دست او را خالی رد نڪردند و سڪهای دادند.
جوانـی از او پـرسیــد: پول شیرین است چگونه از این همه پول گذشتی؟ سڪه ای می دادی ڪافی بود!! پیرمرد تبسمی ڪرد و گفت:پسرم صدقه٬ هفتاد نوع بلا را دفع میڪند. از پـول شیـــرینتـــر، جـان و سلامتی من است ڪه اگر اینجا٬ از پولِ شیرین نگذرم، باید در ساختمانِ پزشڪان بروم و آنجا از پولِ شیرین بگذرم و شربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند! بدان ڪه از پول شیرینتر، سلامتی٬ آبرو٬ فرزند صالح و آرامش است.
به فـرمـایــش حضـرت علـی (ع) چه زیاد است عبرت و چه ڪم است عبرتگیرنده. وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
📚بقره آیهی195
و (از مال خود) در راه خدا انفاق کنید و خود را با (دوری از انفاق) به مهلکه و خطر در نیفکنید و نیکویی کنید ڪه خدا نیکوکاران را دوست میدارد.
↶【به ما بپیوندید 】↷
_____________________
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از ♻💚 تبلیغات عمومی آیه گرافی♻💚
#گالرےساعتـAmirمير_ارزان_ومطمئن
⌚️عرضه مستقیم وبدون واسطه
💗بهترین خرید برای خود و بهترین#هدیه برای عزیزانتان
👌🏻١۵ سال سابقه و تجربه کار،دارای فروشگاه #معتبر و دارای #مجوز
#معتبرترین_گالرےساعت_ایتا
#شیک_آنتیک_مدرن_برند
😡کانالی که باعث عصبانیّت دلّالها شده
#تخفیفات_ایام_نوروز
#روانشناسی_افراد با انتخاب #ساعت منحصر به فرد و متمایز از دیگران 👈🏻
👇🏻
eitaa.com/joinchat/2008547360Ceba26bbc19
👇🏻
☎️03444280849
💗خاص و حرفه ای باش🤝
#امیریان
🌸حدیث منتخب روز🌸
❣امام_على (ع):
☄نادان خودش را بالا مى برد
و در نتيجه پست مى گردد.
(الجاهِلُ يَرفَعُ نَفسَهُ فَيَتَّضِعُ)
🗒ميزان الحكمه جلد۱۳ صفحه ۲۲۴
╔═════ ೋღ پروفــ مذهبی ــایل
•♡ @profile_313 ♡•
ღೋ ═════╗
🌸🍃🌸🍃
از خواجه عبدالله انصـاری پرسیدند
عــــبادت چیست ؟ فـرمود: عـبـادت
خدمــت ڪـردن بــه خلـــــق اسـت
پرسیدند چگـــــونه؟ گـــــفت:
اگـر هر پیـشهای ڪه به آن اشـتغال
داری رضـــای خدا و مردم را در نظـر
داشته باشۍاین نامش عبـادتاست
پرسیدند: پس نماز و روزه و خمـس..
اینها چـه هستنـد؟؟؟ گــفت: اینها
اطاعـت هستند ڪه باید بنده برای
نزدیک شـدن به خــدا انجـام دهد تا
انوار حــق بگیرد.
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•