🤲خدﺍﻭﻧﺪﺍ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﮕﯿر:
ﺧﻮﺩﻣﺤﻮﺭﯼ ﻭ ﻏﺮﻭﺭ
ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﻣﻦ مے گیرﺩ ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﭘﺎﮐﯿﻢ ﺭﺍ...
🤲ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻧﻢ
ﺍﺭﺗﻘﺎﺀ ﺑﺒﺨﺶ:ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻭ ﺻﺒﺮ
ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ
ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ مى كند ﻭ ﺩﻭﻣﯽ
ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺰﺩﯾﮏ مى كند ...
🤲ﺧﺪﺍﯾﺎ ﮐﻤﮑﻢ ﮐﻦ ﺑﻪ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ
ﻣﺒﺘﻼ ﻧﮕﺮﺩﻡ:ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻭ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﯽ
ﮐه ﺍﻭﻟﯽ ﭘﺎﮐﯽ ﺟﺴﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ
ﻣﻦ مى گيرد ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺭﻭﻥ ﺭﺍ ...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✅چراغهای فروزان، در سیاهی شب
✍پیامبر گرامی اسلام، در فرصت های مناسب، بارها از یاران وفادار خود در آخرالزمان یاد میکردند و همواره ایمان استوار و فداکاری آنها را گرامی میداشتند.
امام باقر فرمودند: روزی عده ای در حضور پیامبر گرامی نشسته بودند و آن حضرت با شور و شوقی دعا میکردند و میفرمودند: «خداوندا، مشتاق دیدن برادران عزیزم هستم.» و این جمله را تکرار نمودند. اصحاب ایشان پرسیدند: مگر ما برادران تو نیستیم؟ آن حضرت فرمودند: «نه، شما یاران من هستید؛ برادرانم مردمی هستند که در آخرالزمان به من ایمان دارند، در حالی که هیچگاه مرا ندیده اند. ثابت ماندن یکی از آنها بر دین خود، از صاف کردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلمانی، دشوارتر است و همانند کسی هستند که آتش سرخ را در دست گرفته است. آن ها چراغ های فروزان هستند. پروردگار، آنان را از هر فتنه تیره و تاری نجات می دهد.»
📚 بحارالانوار، ج 52، ص 124
🔺 باید این را بدانیم که بهشت و زندگی جاودانه را به بها میدهند، نه بهانه. هنر حفظ ایمان، و هنر عشق راستین در این زمان و در این شرایط نامناسب، آشکار و ثابت میشود.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•|♥️|•
#شهیــدانہ🌱
#شهید_ناصر_کاظمی🌻
#چشمک!
🌷شهید ناصرکاظمی رابطه روحی ویژه ای با #مادرش داشت. 🌿
مادر ناصر تعریف میکرد: یک شب وقتی ناصر مهمانم بود صحبت از #شهادت او پیش آمد 🌱🌸
با هم راحت بودیم و این حرفها اذیتمان نمیکرد ☘
به اوگفتم باید به من قول بدهی اگر شهید شدی در سرازیری قبر بهم #چشمک بزنی.
گفت: قول میدهم قول مردانه.🌱🌿
🍂شهید که شد وقتی داشتند توی قبر میگذاشتنش با زحمت خودم را به بالای سرش رساندم و گفتم: ناصر، مادر، قولت که یادت نرفته عزیزِ مادر؟
خدا میداند همان موقع #چشمانش یک بار باز و بسته شد. 👀
همه شاهد این ماجرا بودند و صدای صلوات و تکبیر قطعه 24 را پُر کرد.
من از پسرم راضی هستم او تا لحظه آخر هم پای #قولش ایستاد.🌱🌿🌼
خاطرهایبهیادشهیدمعززناصرکاظمی🌾
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌿
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⁉️آيا کسي که نماز نميخونه يا نمازش به تاخير ميفته ممکن است در #تسلط_شیطان باشه؟
✍پاسخ: پيامبر اکرم (ص) مي فرمايد:
شيطان هميشه از فرزند آدم وحشت دارد و فاصله مي گيرد تا زماني که #نمازهاي_پنج_گانه اش را در وقتش به جا مي آورد، پس هرگاه آنها را ضايع کرد بر وي جرأت پيدا مي کند و او را به گناهان بزرگ وارد مي سازد.(2)
⚠️البته همانطوريکه خداوند نيز در قرآن کريم فرموده است اين تسلط و اغواگري حاصل #کوتاهي عبد و همراهي او با شيطان است وگرنه خداوند براي شيطان قدرت تسلط بر بندگانش را قرار نداده است.
📖در قرآن آمده است:
ابليس گفت: پروردگارا! به سبب آنكه مرا گمراه ساختى، من هم در زمين بدي ها را برايشان مي آرايم و همه را فريب خواهم داد. مگر #بندگان_مخلَصت را ... خداوند فرمود: همانا براى تو بر بندگان من تسلطّى نيست، مگر آن گمراهانى كه تو را پيروى كنند.(2)
📚1. الکافي، ج3، ص269.
📚2. حجر، 39-42.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ 💠استاد رائفی پور
📝نمازی که روح مهدویت نداشته باشه بت پرستیه
🎤سخنرانی مهدویت و جوانان
#شرایط_ظهور
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍هوی پرستی به بت پرستی کشاند
در سوره ی مبارکه ی حشر آیه ی شانزده و هفده آمده است: (کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ فَکَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِی النَّارِ خَالِدَیْنِ فِیهَا ۚ وَذَٰلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ). مرحوم طبرسی صاحب تفسر مجمع البیان ذیل این آیه مینویسد:
در بنی اسرائیل عابدی به نام برصیصا زندگی میکرد که مدت درازی از عمر خود را به عبادت و بندگی گذرانیده بود و به جایی رسیده بود که دیوانگان با دعایش بهبود مییافتند. زنی از خانواده ای بزرگ، دیوانه شد. برادرانش او را نزد عابد آوردند تا شاید بر اثر دعای او خوب شود، خواهر را در جایگاه عابد گذاشتند و خودشان برگشتند. شیطان موقعیتی پیدا کرد و پیوسته عابد را وسوسه میکرد و جمال زن را در نظرش جلوه میداد. بالاخره نتوانست خود را نگه دارد و با او جمع شد. زن از عابد حمل برداشت. همین که برصیصا فهمید حامله شده از ترس رسوایی او را کشت و دفن کرد، شیطان بعد از این پیش آمد، نزد یکی از برادران او رفت و داستان عابد را شرح داد و محل دفن را هم نشان داد. همه ی برادرها اطلاع یافتند، کم کم داستان منتشر شد تا به پادشاه رسید. شاه با عدهای پیش عابد رفت و از جریان جویا شد، برصیصا تمام کردار خود را اقرار کرد. شاه دستور داد او را به دار بیاویزند، همین که از چوبه ی دار بالا برده شد شیطان به صورت مردی نزد او آمد و گفت: آن کسی که تو را به این ورطه انداخت من بودم، اکنون اگر نجات میخواهی باید از من اطاعت کنی، عابد پرسید: چه اطاعتی؟ شیطان گفت: یک مرتبه مرا سجده کن. گفت: چگونه سجده کنم؟ گفت: من به یک اشاره قناعت میکنم. برصیصا با سر اشاره کرد و در آخرین لحظات زندگی کافر شد و پس از چند دقیقه به زندگی اش خاتمه دادند. خداوند در آیه ی گذشته به همین داستان اشاره مینماید. ترجمه ی آیه: مانند شیطان که به انسان گفت کافر شو همین که کفر اختیار کرد شیطان گفت: از تو بیزارم! من از پروردگار عالمیان میترسم. سرانجام کار هر دو آتش جهنم است برای همیشه میسوزند، این است کیفر ستمکاران.
📙پند تاریخ 222/2 - 223؛ به نقل از: بحار الأنوار 487/14
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#چیره_شدن_شیطان!
پیامبر اکرم و فرمودند: روزی حضرت موسی نشسته بود، شیطان با کلاهی رنگارنگ نزد او آمد، همین که به موسی (ع) نزدیک شد کلاه را از سر برداشت و در مقابلش ایستاد و سلام کرد. حضرت موسی (ع) پرسید: تو کیستی؟ گفت: شیطان. گفت: خدا تو را همسایهی کسی نکند. بگو ببینم چه گناهی است که هر گاه از آدمی سر بزند، تو بر او مسلط میشوی؟ شیطان گفت: گناه عجب است، آدمی در آن زمان از خودش راضی میشود و کارهایش را بزرگ میشمارد و گناه او در نظرش کوچک میآید. آن گاه پیامبر اکرم وه فرمودند: خداوند به داوود وحی کرد: ای داوود! گناهکاران را بشارت ده و پرهیزکاران را بترسان. عرض کرد: خداوندا! چگونه گناه کار را بشارت دهم و پرهیزکار را بترسانم؟ خطاب رسید: ای داوود! گناه کاران را بشارت ده که من توبه ی آنان را میپذیرم و پرهیزکاران را بترسان که مبادا به عمل خود مغرور و دچار عجب شوند؛ زیرا بنده ای نیست که اعمال خود را به مرحله ی حساب درآورد؛ مگر این که هلاک شود.
📙پند تاریخ 3/ 50. 49.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#گوشت_برادر ...
پیامبر اکرم یک روز را تعیین فرمود که همه ی مسلمانان روزه بگیرند و تا وقتی دستور نداده افطار نکنند. همه تا شام روزه گرفتند، شامگاه مردم یک یک آمدند و عرض کردند: یا رسول الله تاکنون روزه داشتیم، اجازه ی افطار میفرمایید؟ آن جناب اجازه میداد. مردی آمد و عرض کرد: دو دختر از خانوادهام روزه گرفته اند، خجالت میکشند خدمت شما برسند، اجازه میفرمایید افطار کنند؟ حضرت از او رو برگردانیدند، در مرتبه ی دوم نیز مراجعه کرد، باز توجه نفرمودند. در سومین مرتبه فرمودند: از من اجازه ی افطار میخواهی؟ آن دو روزه نگرفته اند. چگونه روزه دار است کسی که پیوسته از صبح مشغول خوردن گوشت مردم بوده است. برو و بگو اگر روزه دار بوده اند، استفراغ کنند. آن مرد برگشت و فرمان پیامبر را رسانید، دختران استفراغ کردند، از دهان هر یک تکه گوشتی خارج شد. آن گاه خدمت پیامبر برگشت و جریان را به عرض رساند. آن جناب فرمودند: سوگند به حق آن کسی که جانم در دست او است، اگر در شکم آنها باقی میماند، آتش جهنم آنان را فرا میگرفت. [3] آن کس که لوای غیبت افراشته است او از تن مردگان غذا ساخته است
----------
[3]: پند تاریخ 5/ 163. 162 ؛ به نقل از: کشف الریبة عن أحکام الغیبة (شهید ثانی) /287.
📙هزار و یک حکایت اخلاقی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#آتش_سرد!
فخر المحققین سید محمد اشرف سبط سید الحکما میرداماد در کتاب «فضائل السادات» از کتاب مدهش» ابن جوزی نقل میفرماید که مردی از پرهیزکاران وارد مصر شد. آهنگری را دید که آهن تافته را با دست از کوره بیرون میآورد و حرارت آن به دست او هیچ تأثیری ندارد. با خود گفت: این شخص یکی از بزرگان است. پیش رفت، سلام کرد و گفت: تو را به حق آن خدایی که در دست تو این کرامت را جاری کرده، در باره ی من دعایی بکن. آهنگر این حرف را که شنید گریست و گفت: گمانی که در باره ی من کردی صحیح نیست، من از پرهیزکاران و صالحان نیستم، پرسید: انجام چنین کاری جز به دست بندگان صالح خدا نیست! گفت: صحیح است؛ ولی دست من هم سببی دارد. آن مرد اصرار ورزید تا از علت امر مطلع شود. آهنگر گفت: روزی بر در همین دکان مشغول کار بودم، زنی بسیار زیبا و خوش اندام که کمتر مانند او دیده بودم جلو آمد و اظهار فقر و تنگدستی شدیدی کرد. من دل بر خسار او بستم و شیفته ی جمالش شدم و گفتم: اگر راضی شوی کام از تو بگیرم هر چه احتیاج داشته باشی برمی آورم. او با حالتی که حاکی از تأثر فوق العاده بود گفت: از خدا بترس، من اهل چنین کاری نیستم. گفتم: در این صورت برخیز و دنبال کار خود برو. او نیز برخاست و رفت، طولی نکشید دو مرتبه بازگشت و گفت: بدان که تنگدستی طاقت فرسا مرا وادار کرد به خواسته ی تو پاسخ دهم. من دکان را بستم و با او به خانه رفتم. وقتی وارد اتاق شدیم در را قفل کردم، پرسید: چرا قفل میکنی؟ گفتم: میترسم یک نفر اطلاع پیدا کند و باعث رسوایی شود. در این هنگام چون برگ بید به لرزه افتاد و قطرات اشک چون ژاله از دیده بارید، گفت: پس چرا از خدا نمی ترسی؟ پرسیدم: تو از چه میترسی که این قدر به لرزه افتادی؟ گفت: هم اکنون خدا شاهد و ناظر ما است، چگونه نترسم؟ با قیافه ای بسیار تضرع آمیز گفت: ای مرد! اگر مرا رها کنی به عهده میگیرم خداوند پیکر تو را به آتش دنیا و آخرت نسوزاند. دانههای اشک او با التماس عجیبش در من تأثیر به سزایی کرد، از تصمیم خود منصرف شدم و احتیاجاتش را برآوردم. او نیز با شادی و سرور زیادی به منزل خود برگشت. همان شب در خواب دیدم بانویی بزرگوار که تاجی از یاقوت بر سر داشت به من فرمود: یا هذا! جزاک الله تا خیر. گفتم: شما کیستید؟ فرمود: من مادر همان دخترکم که نیازمندی او را به سوی تو کشانید و تو از ترس خدا رهایش کردی، اکنون از خداوند میخواهم که تو را در آتش دنیا و آخرت نسوزاند. پرسیدم: آن زن از کدام خانواده بود؟ گفت: از بستگان رسول خداونه بود، آن گاه سپاس و شکر فراوانی کردم، به همین جهت حرارت أتش در من اثر ندارد!
📙پند تاریخ 243/2. 245؛ ریاحین الشریعه 135/2 ؛ فضائل السادات
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 با این سه عمل آسان جان بده
┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💠 استاد مسعود عالی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍سيد امير علام مى گويد:
شبى براى زيارت حرم مطهر حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام مشرف شده بودم، آخر شب بود در حال گردش در حرم بودم ناگاه متوجه شخصى شدم كه به طرف ضريح امامعليهالسلام مى رود. وقتى نزديك تر شدم، او را شناختم. او استاد دانشمند و فاضل متقى، مولا احمد اردبيلى بود.
من در گوشه اى خود را پنهان نمودم و مراقب او شدم. (كه او در اين ساعت از شب و در تاريكى و خلوت به دنبال چيست؟)
او به طرف در ضريح كه طبق معمول بسته بود رفت، وقتى نزديك در رسيد، در ضريح به روى او گشوده شد! داخل شد. كمى كه وقت كردم، متوجه شدم كه گويا آهسته با كسى نجوا مى كند.
وقتى بيرون آمد، در بسته شد، و به سوى مسجد كوفه به راه افتاد.
من نيز در پى او به راه افتادم. مقابل مسجد كوفه رسيديم، او وارد شد و در محرابى كه اميرالمؤمنين عليهالسلام در همان جا به شهادت رسيده بود، ايستاد، پس از مدت زيادى بازگشت و از مسجد خارج شد و به طرف نجف به راه افتاد.
من همچنان در تعقيب او بود تا اين كه به مسجد حنانه رسيديم. ادامه👇
https://telegra.ph/داستانی-از-امام-علیع-04-07
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📚 #حکایتجالبوخواندنی
در زمان پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه واله یک مردی بود که با مهمان بسیار میانه ی خوبی داشت و وعده ای نبود که برود خانه و کسی را همراه خودت نبرد و در سرسفره ی خود ننشاند.
ولی از این امر همسر وی خسته شد که این چه کاری است ما همیشه مهمانداری این دفعه می روم و شکایت حال را به رسول خدا میکنم!!!
آمد نزد پیامبر و ماجرا را عرض کرد!!!
حضرت فرمودند:
این بار که شوهرت مهمان آورد برو بالای بام خانه و نگاه کن و چون مهمان خواست که برود باز بالای بام خانه رفته و نگاه کن ببین چه میبینی؟؟؟
زن بنا به دستور پیامبر عمل کرد، چون مهمان رسید رفت بالا بام خود دید :
به!!! هرچه نعمت و برکت و عافیت و خیر است به سمت خانه ی ما روان است.
وچون مهمان خواست برود رفت دید:
به!!! آنچه فقر و پریشانی و مریضی و گرفتاری است این مهمان همراه خود برد....
پس از این به بعد اگر همسر وی بدون مهمان می آمد خانه او را می فرستاد تا کسی را پیدا کند و در سر سفره ی خود بنشاند...
هرچه مهمان از نظر اعتقادی و تقوا و ایمان برجسته تر باشد و مومن تر باشد ثواب و اجر مهماندار و میزبان بیشتر خواهد بود...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 و ناگهان فرا می رسد!!!
┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💠 استاد مسعود عالی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
چرا هر رکعت نماز دو سجده دارد؟
🌾از اميرالمؤمنين امام على(عليه السلام) از فلسفه سجده اول سؤال شد، حضرت فرمود:
🌿سجده اول به اين معنا است که خدايا اصل ما از خاک است.
🌿و معناى سربرداشتن از سجده اين است که خدايا ما را از خاک خارج کردى.
🌿و معناى سجده دوم، اين است که خدايا دو باره ما را به خاک برمى گردانى.
🌿 و سربرداشتن از سجده دوم به معناى اين است که خدايا يک بار ديگر در قيامت از خاک بيرونمان خواهى آورد.
📚علل الشرايع، شيخ صدوق، ج 1، ص 262
📚مجلسي، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 82، ص 139
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨✨✨✨✨✨✨
✍از باب تمثیل نقل کرده اند که:
وقتی که ابراهیم خلیل را به آتش انداختند یکی از مرغان هوا، به صحرای آتشی که ابراهیم را در آن انداخته بودند آمد.
این مرغ، چون آتش سوزان را مشاهده کرد، می رفت و دهانش را پر از آب می کرد و به شعله های آتش می ریخت، برای اینکه آتش را به نفع ابراهیم سرد کند،
به او گفتند: ای حیوان! این آب دهان تو چه ارزشی دارد، آنهم در مقابل این همه آتش؟
گفت: من فقط به این وسیله می خواهم عقیده و ایمان و علاقه و وابستگی خودم به ابراهیم را ابراز کنم.(1)
بله این کمکهای کوچکی که مسلمانان و مستضعفان برای پیش برد هدفهای قرآن و نابود کردن دشمنان اسلام می پردازند شاید خیلی چشم گیر نباشد و شاید همه ما ایرانیان همه پولهایی که برای آزادی قدس می پردازیم بقدر پول دو تا یهودی که در امریکا نشسته اند و پول دنیا را از راه ربا و دزدی ثروت دنیا می برند نشود ولی حساب این است که مسلمان شرط مسلمانیش همدردی است شرط مسلمانیش همدلی است.
1-احیاء تفکر اسلامی، ص 26
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✍پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود:
♻️«هرگاه در امّت من 10خصلت ظاهر شود خداوند ایشان را به ده چیز عقوبت کند». گفته شد: یا رسول الله! آن ده خصلت چیست؟ فرمود:
👈«هرگاه دعا کم کنند بلا نازل شود، هرگاه صدقات (قرض، هدیه، وقف، مطلق قدم های خیر و انفاقات خیریه) را ترک کنند مرض ها زیاد شود، هرگاه زکات را منع کنند چارپایان بمیرند، هرگاه سلطان جور کند منع باران شود، هرگاه زنا در ایشان بسیار شود، مرگ ناگهانی در ایشان زیاد شود، هرگاه ربا زیاد شود، زلزله ها زیاد شود، هرگاه به خلاف آنچه خدا نازل فرموده حکم کنند دشمن ایشان بر ایشان مسلط شود، و هرگاه نقض عهد و پیمان کنند خداوند ایشان را مبتلا به قتل سازد و هرگاه کم فروشی کنند خداوند ایشان را به سال های خشک و قحط بگیرد.»
سپس این آیه را تلاوت فرمود:
«ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت أیدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلّهم یرجعون؛(1)
فساد در دریا و خشکی ظاهر شد به سبب آنچه دست مردم کسب کرده تا اینکه بچشاند ایشان را اثر بعضی از آنچه عمل کرده اند، تا شاید برگشت کنند.»(2)
1-سوره روم (30)، آیه 41.
2-جامع الاخبار، ص 509.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃🌺وقتی امام رضا(ع) جهیزیه یه دختر فقیر رو جور میکند
✍در یک شب سرد زمستانی، تاجر ثروتمندی به زیارت امام رضا (ع) مشرف شد. هر روز به حرم می آمد؛ اما دریغ از یک قطره اشک؛ دل سنگین بود و هیچ حالی نداشت. با خودش فکر کرد که دیگر فایده ای ندارد؛ برای همین، برای برگشت بلیط هواپیما گرفت. هنوز تا پرواز، چند ساعتی وقت داشت. در کوچه ای راه می رفت که دید پیرمردی بار سنگینی روی چرخ دستی اش گذاشته و آن را به سختی می برد. تاجر کمکش کرد و همزمان به او گفت: «مگر مجبوری این بار سنگین را حرکت بدهی؟» پیرمرد گفت: «ای آقا! دست روی دلم نگذار دختر دم بختی دارم که برای جهیزیه اش مانده ام. همسرم گفته است تا پول جهیزیه را تهیه نکرده ام به خانه برنگردم. من مجبورم بارهای سنگین را جابه جا کنم تا پول بیشتری در بیارم.»
تاجر ثروتمند، همراه پیرمرد رفت و بارش را در مقصد خالی کرد و بعد هم به خانه او رفت. وقتی در خانه پیرمرد رسید، فهمید که زندگی سختی دارند. یک چک به اندازه تمام پول جهیزیه و مقداری هم برای سرمایه به پیرمرد داد. وقتی از آن خانه بیرون می آمد خانواده پیرمرد با گریه او را بدرقه می کردند. پیرمرد گفت: من چیزی ندارم که برای تشکر به تو بدهم؛ فقط دعا می کنم که عاقبت به خیر شوید و از امام رضا (ع) هدیه ای دریافت کنی.تاجر برای زیارت وداع به حرم مطهر برگشت تا بعد از آخرین سلام، به فرودگاه برود. وقتی به حرم وارد شد، چشم هایش مثل چشمه جوشید و طعم زیارت با حال خوش و با معرفت را چشید.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
🌸جمـلاتی زيبـا🌸
👈در یکـی از فروشگاههـا،بجای اینکـه روی در فروشـگاه بنـویسنـد: بخاطـر ادای نمازتعـطیل اسـت. نوشته بودند: مابـرای ادای نمـاز ازشمـا سبقـت گرفته ایم،پس شمـاهـم به ماملحـق بشویـد. "زیبایـی اندیشه ای مثبـت در بیـان حـق"
👈وقتـی دختـرکوچولویـش از دنیـا رفـت!!
در حالیکـه اشکـ در چشمانـش بـود با لبخنـد گفـت:به امیـد آن روزی که مـن در بهشـت را بزنـم و تو در را بـروی مـن بـاز بکنی! "اینگونـه بر مصیبتهـا شکیبایـی پیشـه شـود"
👈قبل ازاینکه غیبت برادرمسلمانت بکنی!
چشمانـت را لحظاتی ببنـد،و تصور کن تو داری یک تکه گوشت سرخ و خام دردهانت میجوی وبین دندانهایت باخونش جویده میشود! گر این تصور مورد پسندت هست پس چشمانـت را باز کن و به غیبـت خودت ادامه بده
👈از زیباترین خاطرات کودکی!! این اسـت،که تو درگوشه ای ازخانه خوابت میبـرد، اما درحالی از خواب پامی شـدی که تو در تختخوابت بـود." پروردگا را پدر و مادرم را مورد رحمت خودت قرار بده همانگونه که آنها مرا بزرگ وپرورده کردند"
👈تو بیمارستان!! درسمـت راست بیمارستان مـردی خوشحال درحالیکه گواهی تولد فرزنـدش راتحویل میگیـردو در سمـت چپ دیگری غمگیـن، گواهی فـوت پدرش را! "صحنه ای که مختصـر بـودن این زندگی را به نمـایش میگـذارد."
👈جوانی میگوید:هرگاه دختـر جوانی با آرایش و عطـروزینتش ازکنارم میگذردنفس هایم را درسینـه حبس میکنـم؛ تا بوی عطرش به مشامم نرسـد و بخاطر آن زناکار نوشته نشود.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی حاج آقا عالی
💠موضوع: توبه بشر
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍ امام #رضا علیه السلام می فرمایند:
در تعریف فروتنی می فرمود: تواضع آن است که با مردم آن طور رفتار کنی که دوست داری با تو رفتار کنند.
📚 الکافی،جلد2،ص 124
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
🔴نکته وحشتناک تصویر کجاست؟😱
نکتشو دیدی سکته نکنی😰😰😰
❎%98 درصد افراد موفق به کشف نکته عکس نشدند❗️
🔆پاسخ در کانال سنجاق شده👇👇
http://eitaa.com/joinchat/727253002C870427d5db
http://eitaa.com/joinchat/727253002C870427d5db
❌ورود بی جنبه ها ممنوع❌☝️
#امام_سجاد(ع)
اَلمُنتَظِرونَ لِظُهورِهِ أفضَلُ أهلِ كُلِّ زَمان.
ٍ
منتظران ظهور امام مهدى(ع) برترينِ اهل هر زمانند
📘بحارالأنوار(ط-بیروت) ج52 ، ص 122
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پندانه
✅برای ساخت یک جامعه خوب، بیتفاوت نباشیم
✍پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: كسی كه صبح كند و اهمیتی به كارهای مسلمانان ندهد او از آنان نیست و كسی كه صدای مردی بشنود كه فریاد كمکخواهی از مسلمانان را سر دهد و پاسخش را ندهد مسلمان نیست.
📚 الكافی، ج 2، ص 164
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•