🌹شهید مصطفی احمدی روشن
✍به مادرش میگفت ...مامانی. پشت تلفن لحنش را عوض میکرد و با مادرش مثل بچهها حرف میزد. گاهی وقتها مادرش که میآمد دم در شرکت، میرفت، دو دقیقه مادرش را میدید و بر میگشت، حتی اگر جلسه بود.
بچهها تعریف میکردند زمان دانشجویی دکتر هم میخواست برود با مادرش میرفت. بهش میگفتیم ...بچه ننه.
#با_شهدا
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#با_شهدا
🌷شهـــید محمد ابراهیم همت:
🌱دلگیر نباش!
دلت که گیر باشد رها نمیشوی.
یادت باشد؛
خدا
🍃بندگانش را با آنچه بدان دل بستهاند میآزماید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#با_شهدا|شهید مدافع حرم علی آقا عبداللهی
✍️ امیرحسین گلم، پسر بابا!!
▫️پسر عزیزم سلام، دعا میکنم تا شهید راه اسلام و ولایت باشید. اگر چه امروز پدرت کنارت نیست ولی بدان بسیار دوستت دارم و برای نجات جان کودکهایی مثل تو رفته تا دل مادر و پدرشان خشنود شود و با شادی آنها تو شاد شوی. تو تمام بود و نبود من هستی و دل کندن از تو برایم سخت است ولی به روی خود نمیآوردم که دیگران ناراحت نشوند. مادرت را به تو میسپارم...
📚 راوی فرزند شهید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#با_شهدا|شهید مرتضی مطهری
✍️ میترسم یک وقت نباشم
▫️یک بار برای دیدن دخترم به اصفهان رفته بودم. بعد از چند روز که به تهران آمدم، نزدیکهای سحر به خانه رسیدم. وقتی وارد خانه شدم، بچهها همه خواب بودند، ولی آقا بیدار بود. چای و میوه و شیرینی آماده بود و منتظر بودند. بعد از احوالپرسی با تأثر به من گفتند: میترسم یک وقت نباشم، شما از سفر بیایید و کسی نباشد که به استقبالتان بیاید. بیشتر صبحها چای درست میکردند. در تمام طول زندگی به یاد ندارم که به من گفته باشند یک لیوان آب به ایشان بدهم.
📚 کتاب نگاهی به زندگی و مبارزات استاد مطهری، صفحه ۲۳
راوی: همسر شهید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#با_شهدا
✨سرباز که بود، دو ماه صبح ها تاظهر آب نمی خورد.
نماز نخوانده هم نمی خوابید.
🔰می خواست یادش نرود که دوماه پیش یک شب نمازش قضا شده بود‼️
🌷یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص8
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#با_شهدا
🌷 شهید حسن باقری
🔷اگرازدستِکسۍناراحتهستید
دورڪعتنمازبخوانیدوبگوئید:
خدایا،اینبندھۍتوحواسشنبود!
منازاوگذشتم،توهمبگذر
#گذشتداشتهباشیم
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•