eitaa logo
آیه گرافـی 🇵🇸
9.9هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
22.9هزار ویدیو
300 فایل
﷽ آشتی با قرآن به سبک »آیه گرافی« تفسیر مختصر برخی آیات شاخص قرآن و احادیث ناب 🍃قرآن را جهانی معرفی کنیم! تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab 💞حضور شما مایه دلگرمی ماست😊
مشاهده در ایتا
دانلود
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀 تلاوتی آرام بخش و بسیار زیبا ❣ و کسانی که از پروردگارشان ☄گروه گروه به برده می شوند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
2.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میدانی کجاست؟🤔 ❤️این فیلم کوتاه تقدیم به همه ی مادران دنیا... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀 تلاوتی آرام بخش و بسیار زیبا ❣ و کسانی که از پروردگارشان ☄گروه گروه به برده می شوند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•••• ❥ این چہ حرفیست... ؟! ↓ کہ در عالَمِ بالاست ؛🌱 『هرڪجا نام است همان ‌جاست‌ بهشت』♥️.•° •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
را ندیده میخرند ✨بهلول هر وقت دلش می گرفت به کنار رودخانه می‌رفت. در ساحل می‌نشست و به آب نگاه می کرد. پاکی و طراوت آب، غصه هایش را می‌شست. اگر بیکار بود همانجا می‌نشست و مثل بچه ها گِل بازی می‌کرد. آن روز هم داشت با گِل های کنار رودخانه، خانه می‌ساخت. جلوی خانه باغچه‌ایی درست کرد و توی باغچه چند ساقه علف و گُل صحرایی گذاشت. ناگهان صدای پایی شنید برگشت و نگاه کرد. زبیده خاتون (همسر خلیفه) با یکی ازخدمتکارانش به طرف او آمد. به کارش ادامه داد. همسر خلیفه بالای سرش ایستاد و گفت: «بهلول، چه می‌سازی؟» بهلول با لحنی جدی گفت: «بهشت می‌سازم.» همسر هارون که می‌دانست بهلول شوخی می‌کند، گفت: «آن را می‌فروشی؟!» بهلول گفت: «می‌فروشم.» زبیده خاتون پرسید: «قیمت آن چند دینار است؟» بهلول جواب داد: «صد دینار.» زبیده خاتون گفت: «من آن را می‌خرم.» ✨بهلول صد دینار را گرفت و گفت: «این بهشت مال تو، قباله آن را بعد می‌نویسم و به تو می‌دهم.» زبیده خاتون لبخندی زد و رفت. بهلول، سکه ها را گرفت و به طرف شهر رفت. بین راه به هر فقیری رسید یک سکه به او داد. وقتی تمام دینارها را صدقه داد، با خیال راحت به خانه برگشت. 💫زبیده خاتون همان شب، در خواب، وارد باغ بزرگ و زیبایی شد. در میان باغ، قصرهایی دید که با جواهرات هفت رنگ تزئین شده بود. گلهای باغ، عطر عجیبی داشتند. زیر هر درخت چند کنیز زیبا، آماده به خدمت ایستاده بودند. یکی از کنیزها، ورقی طلایی‌رنگ به زبیده خاتون داد و گفت: «این قباله همان بهشتی است که از بهلول خریده‌ای!» وقتی زبیده از خواب بیدار شد از خوشحالی ماجرای بهشت خریدن و خوابی را که دیده بود برای هارون تعریف کرد. ☀️صبح زود، هارون یکی از خدمتکارانش را به دنبال بهلول فرستاد. وقتی بهلول به قصر آمد، هارون به او خوش آمد گفت و با مهربانی و گرمی از او استقبال کرد. بعد صد دینار به بهلول داد و گفت: «یکی از همان بهشت‌هایی را که به زبیده فروختی به من هم بفروش!» بهلول، سکه ها را به هارون پس داد و گفت: «به تو نمی‌فروشم.» هارون گفت: «اگر مبلغ بیشتری می‌خواهی، حاضرم بدهم.» بهلول گفت: «اگر هزار دینار هم بدهی، نمی‌فروشم.» هارون ناراحت شد و پرسید: «چرا؟!» بهلول گفت: «زبیده خاتون، آن بهشت را ندیده خرید، اما تو می‌دانی و می‌خواهی بخری، من به تو نمی‌فروشم!» •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💢 یک روز با ارزش از یک ماه در روایات به اندازه ای به سفارش شده است که اگر در این روزهای ماه رجب کسی این را از دست دهد ضرر خواهد کرد. ✅پیامبر اکرم(ص): رجب نام نهرى است در از شير سفيدتر و از عسل شيرين‏تر هركس روز از را بگيرد خداوند از آن نهر به او مى ‏نوشاند. 📚من لا يحضره الفقيه، ج 2 ، ص 92 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴امام صادق (ع): چون روزقیامت شود پرده ای از پرده های را کنار زنند پس هرجانداری آن را ازمسافت پانصدسال استشمام کند جز یکدسته و آنها خودشان هستند. 📚اصول کافی ج4ص49 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
11.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
؟ . . حسین جان یه عده همه ی عمرشون دنبال ثوابند که برن بهشت یه عده هم حاضرن بهشتو بدن و همه ی عمر کربلا کنار شما باشن برای شما کجاست✍ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴امام صادق (ع): چون روزقیامت شود پرده ای از پرده های را کنار زنند پس هرجانداری آن را ازمسافت پانصدسال استشمام کند جز یکدسته و آنها خودشان هستند. 📚اصول کافی ج4ص49 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀 تلاوتی آرام بخش و بسیار زیبا ❣ و کسانی که از پروردگارشان ☄گروه گروه به برده می شوند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
4.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دریچه‌ای رو به 🔻به قدری برای علیه‌السلام احترام قائل بودند که اگر عذری داشتند وارد نمی‌شدند. حتی کسانی که خود را می‌دانستند به روضه منور ورود نمی‌‌کردند اینجا حریم است، باید چاره ای پیدا می‌شد. با پیشنهادی از سوی فیض‌کاشانی این مهم به بهترین شکل صورت می‌پذیرد بعد از ساخت توسط شیخ‌بهایی،فیض‌کاشانی درخواستی برای ایجاد دریچه‌ای رو به بهشت مطرح می‌کند. ساخت پنجره‌فولاد، برای حضور این افراد جهت تهیت و ابراز حوائج بود. زاویه بی‌نظیر این پنجره نسبت به مطهر باعث استقبال مردم گردید و تا به امروز محل تجمع زائران است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•