eitaa logo
آیه گرافـی 🇵🇸
10هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
19.4هزار ویدیو
274 فایل
﷽ آشتی با قرآن به سبک »آیه گرافی« تفسیر مختصر برخی آیات شاخص قرآن و احادیث ناب 🍃قرآن را جهانی معرفی کنیم! تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab 💞حضور شما مایه دلگرمی ماست😊
مشاهده در ایتا
دانلود
(ذکری عجیب برای تمامی حاجتها) ✍ جهت حل هر مشڪل هفت بار 《نادِعَلی》 بخوانید حل خواهد شد ان شاء الله✨ 📚 روح و ریحان ۶۸ ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ خواص بیشمار دعای 🍀برای پیدا شدن و بازگشت غایب روزی ۱۱۰ بار 🌼جهت رهایی از روزی ۲۷ بار 🍀جهت های بزرگ ۱۰۰۰ بار 🌼 روز جمعه ۱۲ بار بخواند مورد قبول واقع میشود 🍀جهت رفع صبح و شام ۴۰ بار 🌼جهت شدن هر صبح ۱۲ بار 🍀جهت هر روز ۳۱ بار 🌼جهت بر هر روز ۱۷ بار 🍀جهت بدخواهان هر روز ۱۸ بار 🌼جهت هر روز ۲۴ بار 🍀جهت دیدن حضرت رسول اکرم(ص) هر شب ۷ بار 🌼جهت خلاصی از ۷ روز ، روزی ۱۶ بار 🍀جهت باز شدن درها و هر روز ۵۰ بار 🌼جهت و کسب هر روز ۱۶ بار 🍀جهت کسب در وقت نماز صبح ۱۷ بار 🌼برای رفع و کلیه بدن ۷ مرتبه رو آب خوانده و خورده شود. بهتر از آب چاه و چشمه باشد و با آن غسل کند. 🍀برای پیدا شدن شیء هرروز سه مرتبه خوانده شود. 📚هزارو یک نکته •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🔴فرار از زندان ✍️مردی بازاری خلافی کرد و حاکم او را به انداخت. زنش پیش یکی از یارانش رفت و گفت چه نشسته ای که دوستت پنج سال به محبس افتاد، برخیز و مرامی به خرج بده. مرد هم خراب مرام شد و یک شب از دیوار قلعه بالا رفت و از بین نگهبانان گذشت و خودش را به سلول رفیقش رساند. مرد زندانی خوشحال شد و گفت زود باش زنجیرها را باز کن که الآن نگهبان ها می رسند. دوستش گفت می دانی چه خطرها کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم. سپس زنجیرها را باز کرد. 🔸به طرف در که رفتند، مرد گفت می دانی چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم. رفتند پای دیوار قلعه که با طناب خودشان را بالا بکشند. مرد گفت می دانی چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم. با دردسر خودشان را بالا کشیدند. 🔹همین که خواستند از دیوار به پایین بپرند، مرد گفت می دانی چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم. مرد زندانی فریاد زد نگهبان ها، نگهبان ها، بیایید این مرد می خواهد من را فراری بدهد! تا نگهبان ها آمدند، مرد فرار کرده بود. از زندانی پرسیدند چرا سر و صدا کردی و با او فرار نکردی؟ 🔺مرد گفت پنج سال در شما باشم، بهتر است که یک عمر زندانی او باشم. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•