eitaa logo
آیه گرافـی 🇵🇸
9.8هزار دنبال‌کننده
29.9هزار عکس
23هزار ویدیو
300 فایل
﷽ آشتی با قرآن به سبک »آیه گرافی« تفسیر مختصر برخی آیات شاخص قرآن و احادیث ناب 🍃قرآن را جهانی معرفی کنیم! تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab 💞حضور شما مایه دلگرمی ماست😊
مشاهده در ایتا
دانلود
جوانک شاگرد بزاز بی خبر بود که چه دامی در راهش گسترده شده است. او نمی دانست این زن زیبا و متشخص که به بهانه ی خرید پارچه به مغازهی آنها آمده، دلباختهی او است و در قلبش طوفانی از عشق و هوس و تمنا برپا است. یک روز همان زن به مغازه آمد و اجناس زیادی خرید. آن گاه به عذر این که نمی توانم آن را حمل کنم گفت: پارچه‌ها را بدهید این جوان بیاورد و در خانه به من تحویل دهد و پول بگیرد. ابن سیرین که عنفوان جوانی را طی می‌کرد و از زیبایی نیز بی بهره نبود پارچه‌ها را به دوش گرفت و همراه آن زن آمد. وقتی داخل خانه شد، در از پشت بسته شد. ابن سیرین به داخل اتاقی مجلل راهنمایی شد. او منتظر بود که خانم هر چه زودتر بیاید، جنس را تحویل بگیرد و پول را بپردازد. پس از مدتی پرده بالا رفت. خانم در حالی که خود را هفت قلم آرایش کرده بود، با هزار عشوه به اتاق آمد. ابن سیرین فهمید که دامی برایش گسترده شده است، پس به آن زن التماس کرد. خانم عشق سوزان خود را برای او شرح داد و به او گفت: من خریدار اجناس شما نبودم، بلکه خریدار تو بودم. ابن سیرین زبان به نصیحت و موعظه گشود و از خدا و قیامت سخن گفت؛ اما در دل زن اثر نکرد. زن که دید ابن سیرین در عقیده ی خود پافشاری می‌کند، او را تهدید کرد و گفت: اگر به عشق من احترام نگزاری و مرا کامیاب نسازی، الآن فریاد میکشم و می‌گویم این جوان نسبت به من قصد سوء دارد. آن گاه معلوم است که چه بر سر تو خواهد آمد. مو بر بدن ابن سیرین راست شد. از طرفی ایمان و عقیده و تقوا به او فرمان میداد که پاکدامنی خود را حفط کند و از طرف دیگر سر باز زدن از تمنای آن زن به قیمت جان و آبروی او تمام می‌شد؛ اما فکری مثل برق از خاطرش گذشت. با خود گفت: باید کاری کنم که عشق این زن به نفرت تبدیل شود و خودش از من دست بردارد. اگر بخواهم دامن تقوا را از آلودگی حفظ کنم، باید یک لحظه آلودگی ظاهر را تحمیل کنم و به بهانه ی قضای حاجت از اتاق بیرون رفت و با وضع و لباس آلوده برگشت و به طرف زن آمد. تا چشم زن به او افتاد، روی در هم کشید و فورا او را از منزل خارج کرد! 📙داستان راستان 70/2 - 73؛ به نقل از: الکنی و الالقاب 313/1 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•