#معرفی_شهید
#شهید_مجید_قربانخانی
شهید «مجید قربان خانی» متولد 30 مرداد 1369 و تک پسر خانواده است.مجید یک نیسان داشت که با آن کار میکرد. ماجرای خالکوبیاش که این خالکوبی مربوط به پنج ماه قبل از شهادتش بود. و میگفت دوستانم اصرار کردند و من هم جوگیر شدم. بعد حتماً پاکش میکنم. مجید 25 سالش بود که شهید شد.مجید هیچ وقت اهل نماز و روزه و دعا نبود، اما سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به کلی متحول شد.
مجید یک هفته قبل از اینکه به سوریه برود خواب شهادتش را دیده بود و یک هفته بعد از رفتن به سوریه هم شهید شد. محل شهادتش جنوب حلب، خان طومان، باغ زیتون است.
به گفته دیگران جسد این شهید بزرگوار قطعه قطعه و سوازنده شد و تنها استخوان های سوخته ایشان بعد از سه سال تفحص شد و به ایران بازگشت و از طریق دی ان ای شناسایی شد🥀😔
ᷝᷡᷝᷝᷝᷞ
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#شهیدمدافعوطنمحسنغلامی
تاریخ تولد:1363/09/01
تاریخ شهادت:1398/06/07
وضعیت تأهل:مجرد
[شهید محسن غلامی فرزند سوم خانواده بودند در سال 1395/04/06 مصادف با 21 رمضان در سرواباد مریوان از ناحیه کمر مجروح شدند.
ایشون با شهید جواد ڪاکه جانی و شهید علی پویا و شهید کامران حسین پور و شهید جواد عبدی همرزم بودند .
خیلی باادب و پخته بودند همیشه مواظب بود که کسی غیبت نکنه ،عاشق شهدای گمنام بود و علاقه خاصی به ورزش داشتند.
پیام این شهید بزرگوار این هسته که به یاد شهدا و نظام باشید و بدانید که اگر نظام نبود آرامشی در مملکت نبود و خواهرم یاد زهرا و حجاب .]
#معرفی_شهید🌿
#یادشهدا_باذڪر_صلوات
اللهم صلی علی محمد وال محمد
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
تحقق رویای شهادت
🔹هر چه آقای محلاتی به شهید #عبدالله_میثمی میگفت بروید حج قبول نمیکرد. میگفت: جبهه واجبتر است. آنجا کنار خانه خدا هستیم اما اینجا در میدان جنگ، خود خدا حاضر است و در کنار ماست.
🔹میثمی همیشه می گفت: «من ۳۰ ماه در زندان، ۳۰ ماه در یاسوج، ۳۰ ماه در شیراز بودم و می دانم که ۳۰ ماه هم در جبهه هستم و باید بعد از آن، اجرم را از خدا بگیرم.» همان طور هم شد و درست همزمان با شهادت خانم فاطمه زهرا علیه السلام به آرزوی دیرینه خود، شهادت رسید.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️شهید گلفروش!
🔹گرچه اهل سنت و اهل افغانستان، اما نامش امیرعلی؛ نام پدرش حیدر بود و
عاشق امام حسین(ع) و پای ثابت هیئت بود.
🔹عاقبت هم مزد مداومت بر زیارت مزار حاج قاسم با پای پیاده را با شهادت نصیب خود ساخت.
🔹گرچه امروزیها به شغلی که این دانشآموز ۱۱ ساله داشت، «جمعآوری ضایعات» میگویند و او را «کودک کار» میخوانند، اما او با همین ایثار، با همین کمک به خانواده و با همین لقمه جویدن و در دهان پدر بیمار خویش گذاشتن، سلوک اُعجوبهوار خویش را کامل ساخت.
#معرفی_شهید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️کثیفتر از دشمن بعثی
🔹 دفاع مقدس فقط در مقابل تجاوز عراق نبود، کثیفتر از دشمن بعثی هم داشتیم، گروهکهای نامسلمانی که زن و مرد از هم نمیشناختند.
🔹روایتی از نحوه شهادت فاطمه اسدی، شهیده مظلومه دفاع مقدس از زبان دخترش
#معرفی_شهید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
حتی عراقیها هم برای شهادت عباس ختم گرفتند
🔹شهید #عباس_صابری جانباز شیمیایی بود، اما هیچگاه دنبال مدارک جانبازیاش نرفت. یک روز وقتی در منزل بود، خون بالا آورد. با اصرار مادرش به بیمارستان رفت. بعد از معاینه دکتر از او پرسید: خانه شما در منطقه جنگی بوده؟ با ایما و اشاره به مادرش فهماند که دوست ندارد دکتر بفهمد که در جبهه بوده، اما مادر به آرامی به دکتر گفت. دکتر رو به عباس کرد و گفت: به بیمارستان سپاه برو تا بتوانی دوباره به جبهه بروی، اما او قبول نکرد. مدتی را در تهران ماند تا کمی حالش بهتر شد و باز به جبهه رفت.
🔹عباس صابری برخی اوقات که برای تفحص شهدا به خاک عراق میرفت، مقداری لباس، میوه برای عراقیها میخرید تا برای تفحص شهدا با آنها بیشتر همکاری کنند. این هدیه همراه با مهربانی و خوش اخلاقی عباس آقا موجب شد که دل عراقیها نرم شده و به او علاقهمند شوند. وقتی خبر شهادتش به عراقیها رسید، برایش ختم گرفتند.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
♦️همانطوری که از خدا میخواست به شهادت رسید
🔹مهدی مرندی از همرزمان شهید حاجی بابا میگوید: "شهید انس و الفتی مثال زدنی با قرآن داشت و همیشه زیارت عاشورا میخواند. تنها چیزی که به هیچ کس هدیه نمیداد انگشتری بود که از مادرش به یادگار مانده بود، به من میگفت میخواهم به گونهای شهید شوم که حتی تکههای بدنم را نتوانند جمع آوری کنند."
🔹بعد از شهادت رجایی و باهنر، شهید حاجی بابا خیلی ناراحت بود. همان شب روی پشتبام خوابیده بود که رو به برادرش گفت: آرزو دارم من هم مثل آقای رجایی به شهادت برسم و پیکرم بسوزد. خدا هم او را به آرزویش رساند و همانطور که دوست داشت به شهادت رسید.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
عقابی که پهنه آسمان را عرصهی معراج خود ساخت
🔹یکی از دوستان شهید افشین هریسینژاد میگوید: " افشین از جملهی آن انسانها و شهدایی است که خاطره و یاد او همچون آفتابی تابان در ذهن و خاطر ما پرتو افشانی می کند. و یاد او که تقریبا هم سن و هم دوره و هم محله ای و آشنا بودیم؛ به مراتب بیشتر در لوح خیالمان حک شده است.
🔹شهید افشین هریسینژاد از همان دوران تحصیل و دوران راهنمایی و دبیرستان استعداد و توانایی ویژه ای در درس و تحصیل خود داشت که بعدا هم در نتیجه همان استعداد درونی و تلاشهای بی وقفهاش در این عرصه خودش را بالا کشید و به جایگاهی که شایستهاش بود رسید.
🔹البته اگر او شهید نمیشد میتوانست پلههای خیلی بالاتری را هم در زمینه خلبانی و رشته خاص خودش به خود اختصاص دهد؛ ولی در اوج جوانی خویش در اوج پرواز کرد و قله ها را در نوردید و بالاخره هم پهنهی آسمان را عرصه معراج خویش قرار داد.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کبوترانی که زودتر از به شهادت رسیدن شهید را فهمیدند
🔹همسر شهید مهدی اسحاقیان از دقت شهید به همه چیز تعریف میکند و میگوید: " به خاطر دفع قضا بلا ما دو کبوتر در خانه نگهداری میکردیم و آقا مهدی هر وقت که از خانه بیرون میرفت به کبوترها خیلی علاقه نشان میداد وقی در منزل بود با آنها حرف میزد! زمانی که به سوریه اعزام شده بود هر وقت به خانه که زنگ میزد، احوال کبوترهایش را از من میپرسید".
🔹وی در ادامه اظهار میکند: " کبوترها تخم گذاشته بودند و چند هفته بود که روی تخمهایش خوابیده بودند و اصلا تکان نمیخورند و موقعی که آقا مهدی به شهادت رسیده بود، کبوتر از روی تخمهایش خود به خود کنار رفته و تخمش شکسته بود، با دیدن این صحنه بدنم سرد شد و به خودم گفتم نکند برای آقا مهدی اتفاقی افتاده است!؟ در صورتی که دو روز پیش آقا مهدی برای آخرین بار احوال کبوترهایش را تلفنی از من پرسیده بود و من گفته بودم حال کبوتر و تخمهایش خوب است."
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_حرم
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
شهیدی که میدانست دیگر عیدی در کنار خانواده نخواهد بود
🔹شهید #سید_جواد_موسوی در طول جنگ دو بار مجروح شد. هنگامی که در جزیرهی مجنون و در عملیات بدر از ناحیهی پهلو زخمی شد، برای مرخصی به منزل بازگشت، اما ضمن اینکه مجروحیت خویش را از خانواده کتمانمیکرد، حتی دوشادوش پدر در مزرعه نیز کار میکرد.
🔹روحیه شهادتطلبی از آغاز جنگ در اعمال و اخلاق سیدجواد کاملا مشهود بود. آخرین بار که به جبهه اعزام میشد، به برادر بزرگترش گفته بود: " عید امسال منتظر من نباشید من دیگر به منزل و جمع شما نخواهم بود. حلالم کنید و از همگان برایم حلالیت بطلبید."
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
«حسین صیدی» شهید خط شکنی از گردان حنظله که هیچوقت بازنگشت
🔹مادر شهید صیدی میگوید: " در یکی از عملیاتها از ناحیه دست زخمی شده بود. وقتی به بیمارستان منتقلش کردند تا عمل شود، بعد از عمل راضی نشد بستری شود و با اصرار و رضایت خودش مرخص شد که تخت خالی شود تا اگر مجروحی آوردند جا برای بستری کردنش داشته باشند. آن شب تا صبح بدون اینکه چیزی بگوید از درد قدم زده بود، وقتی پرسیدم درد داری؟ گفت: «تا درد نداشته باشد، ارج ندارد.»"
🔹حسین صیدی در گردان حنظله به عنوان خط شکن همراه گردان کمیل برای عملیات والفجر مقدماتی عازم منطقه شده بودند و روز هجدهم بهمنماه عملیات آغاز شده بود و آنها دیگر هیچ وقت برنگشتند.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
🇮🇷
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•