🌿🌺﷽🌿🌺
🦋زیباترین کلمه 5 حرفی چیه؟
#لبخند است 😊
🦋 لبخند ، حالت چهره تو را زیبا می کند. هیچ دلیلی برای گریه کردن وجود ندارد.
ما به یک جوک دوبار نمی خندیم.پس چرا برای یه مشکل دو بار غصه میخوریم؟
🌺🌿این به تو بستگی داره که بخوای لبخند بزنی یا اشک بریزی و غصه بخوری.
💗🌿اگه تو زندگی مشکلی داری که می تونی حلش کنی پس نباید #نگران باشی و اگه حتی نتونی حلش هم کنی نباید نگران باشی.چون تو خدایی داری که تنها مدیر مدبر و توانای عالمه😍
پس چرا مدام ذهنمون رو درگیر نگرانی و #اضطراب می کنیم.اضطرابی که اصلا نمیذاره به آرامش ذهنی و اهدافمون برسیم.
💗🌿ما فقط یه چیز رو می تونیم کنترل کنیم و اونم لبخندمونه 😊. .
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌺🌿🌺🌿
#ماجرای_آشنایی_شهیدحججی_باهمسرش😍💝
🌹از زبان همسر شهید🌹
#قسمت_دوم
فردا یا پس فرداش رفتم بابل برای ثبت نام...نمیدانم چرا اما از موقعی که از #نجف_آباد زدم بیرون ، هیچ آرام و قراری نداشتم.😢😨
همه اش تصویر #محسن از جلو چشمانم رد میشد.هر جا میرفتم محسن را میدیدم. 😥حقیقتش نمیتوانستم خودم را گول بزنم..ته دلم احساس میکردم که بهش علاقه دارم. 😇احساس میکردم #دوستش_دارم. 😌برای همین یکی دو روزی که بابل بودم، توی خلوت خودم #اشک می ریختم. 😭انگار نمی توانستم دوری محسن را تحمل کنم...بالاخره طاقت نیاوردم زنگ زدم به #پدرم و گفتم: "بابا انتقالی ام رو بگیر. میخواهم برگردم نجف آباد."😢از بابل که برگشتم نمایشگاه تمام شده بود...یک روز #مادرم بهم گفت: "زهرا، من چندتا از عکس های امام خامنه ای رو نیاز دارم. از کجا گیر بیارم؟"🤔
بهش گفتم:" مامان بذار به بچه های موسسه بگم که چه جور میشه تهیه اش کرد. "قبلا توی نمایشگاه ، یک زرنگ بازی کرده بودم و شماره محسن را یک طوری بدست آورده بودم...
پیام دادم براش...
برای اولین بار...
نوشت:"شما؟"
جواب دادم: " #خانم_عباسی هستم. "😌کارم رو بهش گفتم و او هم راهنمایی ام کرد...از آن موقع به بعد ، هر وقت کار #خیلی_ضروری درباره موسسه داشتم، یک تماس #کوتاه و #رسمی با محسن میگرفتم تا اینکه یک روز هر چه تماس گرفتم ، گوشی اش خاموش بود روز بعد تماس گرفتم. باز گوشی اش خاموش بود! #نگران شدم روز بعد و روز بعد و روزهای بعد هم تماس گرفتم ، اما باز هم خاموش بود. 😔دیگر از #ترس و #دلهره داشتم میمردم دل توی دلم نبود😣فکری شده بودم که نکند برای محسن اتفاقی افتاده باشد; با اینکه با او هیچ نسبتی نداشتم آن چند روز آنقدر حالم خراب بود که مریض شدم و افتادم توی رختخواب! 😪نمی توانستم به پدر و مادرم هم چیزی بگویم. خیلی شرم و حیا میکردم. 😔تا اینکه یک روز به سرم زد و… ..😯
#ادامه_دارد...😉
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔻 #تــلــنــگــر 🔻
💟 شهید چمران در کتاب بینش و نیایش درباره صبر امام عصر(علیه السلام) میگوید:
💧او به هيچ وجه از غيبت خود #لذت_نميبرد.
💧او #آســــوده نخوابيده است.
💧او #نــگــران است.
💧او #نــاراحــت است.
💧او خونريزيها و جنايتها و خيانتها و ظلم و ستمها و ناراحتيهايي كه بر مردم و محرومين ومستضعفين عالم ميگذرد، او همه را مشاهده ميكند و #رنج ميبرد و #شكنجه ميبيند.
✔️او ميخواهد كه #هر_چه_زودتر_ظهور_كند و ريشه ظلم و فساد را از اين عالم براندازد و عدل و داد را به جاي آن برقرار كند.»1
☑️ پروردگارا به همه ما #بــیــنــش_مــهــدوی ده تا رنج های بیشمار امام مان را درک کنیم.
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔻 #تــلــنــگــر 🔻
💟 شهید چمران در کتاب بینش و نیایش درباره صبر امام عصر(علیه السلام) میگوید:
💧او به هيچ وجه از غيبت خود #لذت_نميبرد.
💧او #آســــوده نخوابيده است.
💧او #نــگــران است.
💧او #نــاراحــت است.
💧او خونريزيها و جنايتها و خيانتها و ظلم و ستمها و ناراحتيهايي كه بر مردم و محرومين ومستضعفين عالم ميگذرد، او همه را مشاهده ميكند و #رنج ميبرد و #شكنجه ميبيند.
✔️او ميخواهد كه #هر_چه_زودتر_ظهور_كند و ريشه ظلم و فساد را از اين عالم براندازد و عدل و داد را به جاي آن برقرار كند.»1
☑️ پروردگارا به همه ما #بــیــنــش_مــهــدوی ده تا رنج های بیشمار امام مان را درک کنیم.
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💢✨هیچ وقت مانع رفتنش نشدم، #دلتنگش بودم اما ته دلم راضی بودم به شهادتش، واقعا #حقش بود.
💢✨خودشم همیشه بهم میگفت اگه شما و مامان #راضی نباشید من هیچ وقت #شهید نمیشم.
💢✨وقتی که میرفت بهش گفتم من #نگران محمدامین هستم؛ اون خیلی کوچیکه اگه شهید بشی چی به سرش میاد!
گفت: خانم نگران نباش، اگه روزی من نباشم #خدا سرپرستش میشه، کلی هم قوم و خویش #معنوی پیدا میکنه
#شهید_علیرضا_بریری🌷
#شهید_مدافع_حرم
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•