🌸🍃🌸🍃
حضرت امام علی (ع) میفرمایند:
طَالِبُ الْخَيْرِ بِعَمَلِ الشَّرِّ فَاسِدُ الْعَقْلِ وَ الْحِسِّ.
کسی که کار نیک را در انجام دادن عمل شر بجوید، عقل و احساسش فاسد و تباه است.
تصنیف غررالحکم 1933
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
نگاهش به سبزه عید که افتاد رفت توی فکر ...
لحظاتی گذشت...
وقتی سرشو بالا آورد و فهمید که دارم با تعجب نگاه می کنم، لبخند تلخی زد.
گفتم: گیله مرد! توی سبزه ها چی دیدی که رفتی تو فکر؟!
کمی سکوت کرد و گفت:
به این دونه های سبز شده نگاه کن... چند روز آب و غذا و نور خورشید خوردند و رشد کردند...
گفتم: خب!
گفت: سیصد شصت و پنج روز از خدا عمر گرفتیم و آب و غذا و فلک در اختیارمون بود؛
می ترسم رشد که نکرده باشم هیچ؛
افت هم کرده باشم!
دونه ای که نخواد رشد کنه؛
هر چقدر آب و آفتاب بهش بدی
فقط بیشتر می گنده...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
رنج، از چهار روش ايجاد مي شود:
1.اعمال مضر
علیه دیگران ( مانند شایعه و سخن چینی،کشتن، دزدی )
علیه خودمان ( مانند خودکشی، اعتیاد، تنفر از خود)
2. گفتار مضر
علیه دیگران ( صحبت بد و ناشایسته درباره دیگران)
علیه خودمان ( صحبت بد و ناشایسته درباره خودمان)
3.افکار مضر
علیه دیگران ( آرزو برای رنج بردن فرد دیگری)
علیه خودمان ( آرزو برای رنج خودمان در تصادف یا مرگ)
4.عمل نکرديم، هنگامیکه می توانستیم عمل کنیم.
(ما برای کارهای خوب در کلام، فکر یا عمل که می توانستیم انجام دهیم، اما انجام ندادیم، کارما کسب می کنیم.)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#حسینجآن 🖤
نذر کردم دور تسبیحی،
بخوانم اهدنا
تا صراطم افتد به سمت کربلا
#منلیغیرکحسین ✨
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#ضرب_المثل
#تو_نیکی_میکن_و_در_دجله_انداز
#که_ایزد_در_بیابانت_دهد_باز
در قابوس نامه عنصرالمعالی داستانی است که :
متوکل خلیفه عباسی غلامی به نام فتح داشت و به او انواع فنون آموخته بود. روزی که شنا می آموخت, فتح دور از چشم مربیان خود در دجله مشغول شنا شد که آب طغیان کرد و او را با خود برد.
متوکل وقتی خبر را شنید بسیار غمگین شد و اعلام کرد تا او را نیابید غذا نخواهم خورد، شناگران ماهر جستجو آغاز کردند ولی اثری از او نیافتند پس از یک هفته ملاحی او را زنده در یکی از شکاف های کنار دجله به سلامت یافت.
ملاح فتح را گرفت و پیش خلیفه آورد. خلیفه بسیار خوشحال شد و دستور داد غذا آماده کنند زیرا می پنداشت که فتح هفت شبانه روز غذا نخورده است.
فتح گفت: یا امیرالمومنین من سیرم. متوکل گفت : مگر از آب دجله سیری؟ فتح گفت: نه من این هفت روز گرسنه نبودم که هر روز نانی بر طبقی نهاده ،بر روی آب فرود آمدی و من جهد کردمی و بگرفتمی و زندگانی من از آن نان بود و بر هر نانی نبشته بود: "محمد بن الحسین الاسکاف"
متوکل فرمود که:در شهر منادی کنید که آن مرد که نان در دجله می افکند کیست؟
روز دیگر مردی بیامد و گفت: منم.
متوکل گفت:به چه نشان ؟ مرد گفت: بدان نشان که نام من بر روی هر نانی نبشته بود : محمدبن الحسین الاسکاف.
خلیفه گفت این نشان درست آمد اما چند گاهیست تو نان در دجله می افکنی ؟
گفت: یک سال است. گفت: غرض تو از این چه بوده است؟
گفت: شنیده بودم که نیکی کن و به رود انداز که روزی بر دهد. به دست من نیکی دیگر نبود آنچه توانستم کردم.
متوکل گفت: آن چه شنیدی کردی و بدانچه کردی ثمرت یافتی . وی را بر در بغداد دهی داد و مرد بر سر مِلک رفت و محتشم گشت.
جالب اینکه عنصرالمعالی در پایان داستان اضافه می کند در سفری که به حج مشرف شدم فرزندزادگان این مرد را دیدم...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#حدیث
💚حضرت علی علیه السلام:
✨چهار چيز است كه به هر كس داده شود
خير دنيا و آخرت به او داده شده است:
🔻راستگويى
🔻اداء امانت
🔻حلال خورى
🔻خوش اخلاقى
📚 تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص217 ، ح 4282
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
یکی از سرمایه داران مدینه وصیت کرد که انبار خرمای او را پیامبر اسلام (ص) به بینوایان انفاق کند. پس از مرگ او، رسول خدا تمام خرماها را به فقرا داد، آن گاه یک عدد خرمای خشکیده و کم مغز برداشت و به مسلمانان فرمود:
سوگند به خدا که اگر خود این مرد، این یک دانه خرما را به بدبخت و گرسنه ای می داد، پاداش آن نزد پروردگار بیش از همه این انبار خرما بود که من به دست خود که پیامبر خدا هستم، به فقرا و بینوایان دادم.
💥لذا در یک حدیث دیگری پیغمبر اکرم(ص) می فرماید: اگر مرد در زمان حیات خود یک درهم صدقه بدهد، بهتر از یکصد درهم صدقه در موقع مردنش است
📚نمونه معارف اسلامی، ص 419
📚جامع احادیث شیعه، ج 8
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
شخصى نزد امام صادق رفت و گفت
من از #لحظه_مرگ بسيار ميترسم
چــه کنــم؟
امام صادق(ع) فرمودند⇩
#زيـارت_عاشـورا را زيـاد بخوان..
آن مرد گفت: چگونه با خواندن زيارت
عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟
امام صادق فرمود: مگر
در پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد؟
•{ اَللّهُمَّارْزُقْنیشَفاعَهَالْحُسَیْنِیَوْمَالْوُرُودِ }•
یعنی خدايا #شفـاعت_حسين علیـهالسلام
را هنگام ورود به قبر روزى من کن...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی.
🐜مورچه گفت: تمام تلاشم را می کنم...
حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد.
🐜مورچه رو به آسمان کرد و گفت:
خدائی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد.
وأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى
و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست
وأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى
و [نتيجه] كوشش او به زودى ديده خواهد شد
📚سوره نجم آیات 39 و 40
💥ما در راه عشقمون، مولایمان،سرورمان امام زمان علیه السلام چه تلاشی کردیم؟
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سازنده ترین کلمه صبر است
برای داشتنش دعا کن
روشنترین کلمه امیدست
به آن امیدوارباش❤️
ضعیف ترین کلمه
حسرت ست آنرا نخور
محکمترین کلمه
پشتکارست آنرا داشته باش
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
بانـــــوی چـــــادرے
بدان‼
دامنـــــے پاک چون کعبه باید
مولودی چون علـــــے(علیه السلام) در آن زاییده شود.. .
پس بانو‼
به پرورش نسلے مطهر از دامن پـــــاڪ خویش بیاندیش .😌
بانو...
تو با چادرت میروی تا آتش نفس خویش و آتش هوس دیگری را بنشانی!!!
✨چادر بوی حیـــا و عفت می دهد...
*یعنی نـــــگاه و فکـرت را کنترل کن *
️ چـــــادر را بو کن 💚
و عطر زهـــ😍ــرا
این ریــحانه بهشتـے را استشمام کن...
️ خوش بحالتــ
که میراثــ دار حجبــ و حیــاے فاطمـــــہ(سلام الله علیها) هستی 😇
سفیر عفت فـــــاطمـہ
زین پس
چـــــادرت را
با نیـــــت سر کن .🙏🏻
•✾❀🕊یامهدی ادرکنی🕊❀✾
#وارث_مادرم💜✨↶
⊰᯽⊱┈─°╌❊╌─°┈⊰᯽⊱
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⊰᯽⊱┈•─╌❊╌─•┈⊰᯽⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلاوت_زیبا
جرعهای نور از کلام وحی 💫📗
ـ﷽ـ
و زكريا را [ياد كن]
هنگامى كه پروردگار خود را خواند:
پروردگارا مرا تنها مگذار
و تو بهترين ارث برندگانى (۸۹)
ما هم دعای او را پذیرفتیم،
و یحیی را به او بخشیدیم؛
و همسرش را (كه نازا بود)
برایش آماده (بارداری) كردیم؛
چرا كه آنان (خاندانی بودند كه)
همواره در كارهای خیر
به سرعت اقدام میكردند؛
و در حال بیم و امید
ما را میخواندند؛
و پیوسته برای ما
(خاضع و) خاشع بودند(۹۰)
🔸سوره انبیا (آیه ۸۹ -۹۰)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍مرحوم حاج اسماعیل دولابی :
همین که گردی بر دلتان پیدا می شود
یڪ《سبحان الله》بگویید
آن گرد ڪنار می رود .
هر وقت خطایی انجام دادید
《استغفرالله》بگویید
که چارہ است.
هر جا هم نعمتی به شما رسید
《الحمدلله》بگویید
چون شکرش را به جا آوردی گرد نمیگیرد .
💥با این سه ذڪر باخدا صحبت ڪنید. صحبت ڪردن با خدا غم و حزن را از بین می برد ...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#شاید_تلنگر⚡️
🍂بین همه کسایی که منتظرن تا براشون اتفاق خوب بیفته
🍃تو اونی باش که خودش اتفاق خوبشو رقم میزنه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سخناندلنشین👌
مرحوم اسماعیل دولابی (ره)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✍امـام علے عليه السلام مے فرمايد :
✨شش چيز نيكوست،
ولے از شش كس نيكوتر است :✨
⇐عدل و داد نيكوست،
ولے از زمامداران و اميران نيكوتر است ...
⇐صبر و بردبارے نيكوست ،
امّا از فقرا نيكوتر است ...
⇐پارسايے و تقوا نيكوست ،
امّا از علما و دانشمندان نيكوتر است ...
⇐سخاوت و بخشش نيكوست ،
ولے از ثروتمندان نيكوتر است ...
⇐توبه و به سوے خدا برگشتن نيكو و زيباست ،
امّا از جوانان زيباتر است ...
⇐حيا و عفت نيكوست ،
ولے از زنان نيكوتر است ...
📚زبدة الاحادیث ؛ ج 2؛ ص 127
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❤️بوسه پیامبر اکرم(ص)❤️
☘ مرحوم حاج شیخ علی اکبر نهاوندی از علماء مشهد بود ، که در کتاب شریفش فرمود : یکی از زهّاد و پرهیزگاران می فرمود : من با خودم عهد کردم که هر شب قبل از خوابیدن به اندازه ی معینی بر محمد و آل محمد (ص) صلوات بفرستم.
☘ یک شب یک عده از رفقا و دوستان به اتاق و حجره ام آمدند ، با اینکه حجره ام شلوغ بود و تا دیر وقت طول کشید و خسته بودم ولی مثل هرشب صلوات هایم را فرستادم و بعد خوابیدم.
☘ خواب دیدم ، آقا رسول الله (ص) وارد حجره شدند و از تشریف فرمائی وجود مقدس حضرت در و دیوار منور شده بود. به سوی من تشریف آورند و فرمودند:
☘ کجاست آن دهانی که بر من صلوات می فرستاد؟ می خواهم ببوسم . من خجالت کشیدم که بگویم من . چون لیاقتی در خودم نمی دیدم ، ولی آنقدر آقا رسول الله (ص) بزرگوار بودند که صورت مبارک را جلو آوردند و به صورت من بوسه زدند. از شدت خوشحالی از خواب پریدم بطوری که همه ی دوستان و رفقا از خواب بیدار شدند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
در تورات درباره سلیمان چنین نقل شده که آمده دو زن نزد سلیمان می آیند و هردو ادعا می کنند مادر کودکی هستند؛ سليمان براى اينكه مادر واقعى كودك مشخص شود تدبيرى میانديشد و ميگويد با شمشیر كودك را دو نیم كرده و نصفش را به هرکدام از شما ميدهم! اما یکی از آن دو زن از ادعای خود برگشته و درخواست می کند کودک به زن دیگر داده شود!
سلیمان اعلام میکند همان زن مادر واقعی کودک است چون به هرقیمتی ترجیح داد کودک زنده بماند...!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍(خراب کردن خانه شیخ حسینعلی راشد،، واعظ مشهور)
🔸در زمان شاه مى خواستند در منطقه بهارستان تهران، اطراف ساختمان مجلس شوارى ملّى را بسازند و بايد 35 خانه خراب مى شد
به اطلاع صاحبان خانه ها رساندند كه خانه شما را مترى فلان مقدار مى خريم. هر كس اعتراض دارد، بنويسد تا رسيدگى شود
🔹هيچكس به جز مرحوم راشد اعتراض نكرد. اين جريان خيلى بر مسؤولين گران آمد، و گفتند: «فقط اينكه آخوند است، اعتراض كرده!»
بعد مرحوم راشد را دعوت كردند و آماده شدند براى اينكه به او حمله كنند و (خار) خفيفش نمايند
🔸راشد آمد و بعد از سلام و احوالپرسى از او پرسيدند كه اعتراض شما چيست؟
گفت: حقيقتش اين است كه اين خانه را من سالها قبل و به قيمت خيلى كم خريده ام و در اين مدت زمان طولانى مخروبه شده و به نظر من قيمتى كه شما پيشنهاد كرده ايد، زياد است!!
✨من راضى نيستم از بيت المال مردم قيمت بيشترى براى خانه ام بگيرم✨
بُهت و تعجّب همه را فرا گرفت و يكى از اعضاى كميسيون كه از اقليتهاى دينى بود، از جا برخاست و راشد را بوسيد و گفت:
«اگر اسلام اين است، من آماده ام براى مسلمان شدن...»
📙جرعهای از دریا
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍(دو قضيه عجيب!!)
از مرحوم "حاج شيخ مرتضى طالقانى" در مدرسه سيد نجف اشرف ، شنيدم كه فرمود در اين مدرسه در زمان مرحوم آقاى "سيد محمد كاظم يزدى" دو قضيه عجيب و متضاد مشاهده كردم:
🔹يكى آنكه در فصل تابستان كه عده اى از طلاب در صحن، و عدهاى بالای پشت بام مى خوابيدند، شبى از صداى هياهوى طلاب از خواب بيدار شدم، ديدم همه طلاب به سمت صحن مى روند و دورِ يك نفر جمعند، پرسيدم چه خبر شده؟
گفتند فلان طلبهی خراسانى (بنده اسم او را فراموش كرده ام) پشت بام خوابيده بوده و غلطيده و از بام افتاده است..!
🔸من هم به بالين او رفتم، ديدم صحيح و سالم است و تازه مى خواهد از خواب بيدار شود، گفتم او را خبر ندهيد كه از بام افتاده است...
خلاصه او را در حجره برديم و آب گرمى به او داديم تا صبح شد و به اتفاق او به درس مرحوم سيد حاضر شديم و قضيه را به مرحوم سيد خبر داديم
سيد خوشحال شد و امر فرمود گوسفندى بخرند و در مدرسه ذبح كنند و گوشتش را بين فقرا تقسيم نمايند،
🔹بعد از چند روز در همين مدرسه، همان طلبه يا طلبه ديگر (ترديد از بنده است) در سرداب، به روى تختى كه ارتفاعش از دو وجب كمتر بود خوابيده و در حال خواب مى غلطد و از تخت مىافتد و بلافاصله مى ميرد و جنازه اش را از سرداب بالا مى آورند..!
🍀اين دو قضيه عجيب و صدها نظير آن به ما مى آموزد كه تاثير هر سببى، موقوف به خواست آن خداوندى است كه اسباب رامؤثر قرار داده است، زيرا مىبينيم سبب قوى كه یقین به تاثير آن است مانند افتادن از پشت بام دوطبقه كه قاعدتا بايد خورد شود و بميرد، كوچكترين اثرى از آن ظاهر نمى شود چون خداى عالم نخواسته، و بالعكس، افتادن از تخت كوتاه يك وجبى –كه قاعدتا نبايد صدمه اى را وارد آورد چه برسد به كشتن– سبب مردن مى گردد...
📙داستانهای شگفت
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•