eitaa logo
آیه گرافـی 🇵🇸
9.8هزار دنبال‌کننده
28هزار عکس
19.8هزار ویدیو
279 فایل
﷽ آشتی با قرآن به سبک »آیه گرافی« تفسیر مختصر برخی آیات شاخص قرآن و احادیث ناب 🍃قرآن را جهانی معرفی کنیم! تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab 💞حضور شما مایه دلگرمی ماست😊
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ⚠️ تلنگر ✍🏻اربابِ لقمان به او دستور داد که در زمینش ، برای او کنجد بکارد. ولی او جُو کاشت. وقتِ درو ، ارباب گفت : چرا جُو کاشتی؟ لقمان گفت : از خدا امید داشتم که برای تو کنجد برویاند. اربابش گفت : مگر این ممکن است؟! لقمان گفت : تو را می بینم که خدای تعالی را نافرمانی می کنی و در حالی که از او امید بهشت داری. لذا گفتم شاید آن هم بشود. آنگاه اربابش گریست و او را آزاد ساخت. ✨امام صادق عليه‏ السلام : ✍🏻هر كس خوبى بكارد، خشنودى درو میكند و هر كس بدى بكارد،پشيمانى می ‏چيند، هر كس هر چه بكارد، همان را دِرو مى‏ كند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸مرحوم دولابی: 🌏مالک هستی هستی مال خداست که به خلقش داده است.خداوند دلیل وجود ماست.دلیل کلام ما.دلیل دین و مقصد ماست.دلیل فعل ماست و ما دلیل او نمی شویم.این منطق امروز که زحمت کشیده و برای بشر دلیل و برهان بر اثبات خداوند درست کرده اند چیست؟این بشر کوچک.گردن کلفت درآمده است و می خواهد برای اثبات خداوند حرف بزند!بشر مخلوق می گوید اثبات توحید می کنیم! یعنی کسی که ثابت است را داریم اثباتش می کنیم! تازه با این کار شک در دستگاه ما سوا می اندازد.مربا می خواهد یرای اثبات مربی مدرک درست کند.آیا وجود شما اثبات می کند خدا هست یا او ثابت می کند که تو هستی؟خلاصه هستی ما از هستی خداست. 📚طوبای محبت ج1،ص46 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🌿🌸🌿 تاحالا دندونپزشکی رفتین؟؟؟ اول دکتر چند تا سوزن میزنه تو لثه تون،بعد اون مته رو میگیره دستش... بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم و اشک تو چشمامون جمع میشه... چرا نمیزنین تو گوشش؟ چرا داد و هوار نمی کنید؟ این همه درد رو تحمل کردید،این همه سوزن و آمپول و مته و انبر و ... خوب اعتراض کنید بهش! چرا اعتراض نمی کنید؟ تازه کلی هم ازش تشکر میکنیم و میخوایم بیایم بیرون میگیم:آقای دکتر ببخشید وقت بعدی کی هستش؟! نمی خوای خدا رو اندازه یه"دندونپزشک" قبول داشته باشی...؟؟ به دکتر اعتراض نمی کنیم چون می دونیم این درد فلسفه داره و منجر به بهبود میشه،میدونیم یه حکمتی داره،خوب خدا هم حکیمه... اصلا قبلا هم به دکتر می گفتند حکیم... یعنی کارهای او از روی حکمت است. وقتی درد و رنجی رو تو زندگی ما فرستاد،ازش تشکر کنیم،بگیم نوبت بعدی کی هستش؟ رنج بعدی؟ به من بگو مدرک خدا رو قبول نداری؟؟؟ حتی قد یه"دندون پزشک"؟؟؟ یادت نره اون خیــلی وقته خداست... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍از امام علی علیه السلام پرسیدند مومن واقعی کیست فرمودند: مؤمن کسی است که: کسبش حلال است اخلاقش مهربان و رئوف است قلبش سالم از کینه و کدورت است زیادی مالش را انفاق کند زیادی سخنش را نگه می‌دارد با انصاف با ديگران برخورد می‌كند. مردم از شرّش در امان باشند و به خیرش‌ امیدوارند 📚:نصایح 281 💥روزى بر دو قسم است: روزی‌ا‌ی که تو را می‌جوید، و روزی‌ای که تو او را می‌جویى. پس هرکس دنیا را بجوید، مرگ نیز او را طلب کند تا اینکه او را از دنیا بیرونش کند، و کسى که آخرت را طلب کند، دنیا او را می‌جوید تا روزیه او را کاملا به او بپردازد. 📚:نهج البلاغه حکمت431 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌿🌿🌿 👈 در کتاب جواهر مکنونه آمده است که جهت روا شدن حاجت سه روز متوالی هر روز صد بار این کلمات را بخواند که البته مراد او حاصل شود 🌹✨بسم الله ما شاء الله لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم یا وَفِیُّ یا حَفِیُّ یا قائِمُ یا دائِمُ یا فَردُ یا اَحَدُ یاصَمَدُ یا وِترُ یا حَیُّ یا قَیّومُ بِرَحمَتِکَ اَستَغیثُ✨🌹 📚 جواهر مکنونه ص 261 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️آیا منم با این همه گناه، میتونم یار امام زمان(عج) باشم؟ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔆همیشه مهربان باش 🔅روزی حکیمی به فرزندش گفت : «از فردا یک کیسه با خودت بیاور و در آن به تعداد آدم‌هایی که دوست نداری و از آنان بدت می‌آید پیاز قرار بده» روز بعد فرزند همین کار را انجام داد و حکیم گفت: «هر جا که می‌روی این کیسه را با خود حمل کن» 🔅 فرزندش بعد از چند روز خسته شد و به او شکایت برد که پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و این بوی تعفن مرا را اذیت می‌کند. 🌕حکیم پاسخ داد : «این شبیه وضعیتی است که تو کینه دیگران را در دل نگه داری. این کینه، قلب و دلت را فاسد می‌کند و بیشتر از همه خودت را اذیت خواهد کرد. ✅پس کینه کسی به دل راه نده، همیشه مهربان باش پر از مهربانی بمان حتی اگر هیچکس قدر مهربانیت را نداند... این ذات و سرشت توست ڪه مهربان باشی... تو خدایی داری که به جای همه برایت جبران میکند... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
☘️ امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) : ✍️ در طلب روزی باشید، زیرا روزی برای اش ضمانت شده. 📚 الارشاد، ج1، ص303 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅عاقبت شخص توبه کننده ✍️در زمان یکى از اولیاى حق، مردى بود که عمرش را به بطالت و هوسرانى ولهو و لعب گذرانده بود، نزدیک مرگ پرونده خود را ملاحظه کرد، گذشته عمر را به بازبینى نشست و از عمق دل آهى کشید و بر چهره تاریک اشکى چکید و به عنوان توبه و عذرخواهى از حریم مبارک دوست عرضه داشت : 《یا مَنْ لَهُ الدُّنْیا وَالآخِرَهُ اِرْحَم مَن لَیْسَ لَهُ الدُّنْیا وَالآخِرَهُ 》. پس از مرگ، اهل شهر به مردنش شادى کردند و او را در بیرون شهر در خاکدانى انداخته، خس و خاشاک به رویش ریختند! آن مرد الهى در خواب دید به او گفتند : او را غسل بده و کفن کن و در کنار اتقیا به خاک بسپار. عرضه داشت: او به بدکارى معروف بود ، چه چیز او را به نزد تو عزیز کرد و به دایره عفو و مغفرت رساند؟ 💥جواب شنید : خود را مفلس و تهیدست دید، به درگاه ما نالید، به او رحمت آوردیم. کدام غمگین از ما خلاصى خواست او را خلاص نکردیم، کدام درد زده به ما نالید او را شفا ندادیم. 📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی اثر استاد انصاریان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠 امام صادق عليه السلام: ما نَهاهُ اللّه ُ عَنْ شَى ءٍ اِلاّ وَ قَدْ عَلِمَ اَ نَّهُ يُطيقُ تَرَ كَهُ، وَ لا اَمْرَهُ بِشَى ءٍ اِلاّوَ قَدْ عَلِمَ اَ نَّهُ يَسْتَطيعُ فِعْلَهُ ؛ لاَِ نَّهُ لَيْسَ مِنْ صِفَتِهِ الْجَورُ وَ العَبَثُ وَالظُّلْمُ وَ تَكليفُ الْعِبادِما لا يُطيقونَ ؛ «خداوند از چيزى نهى نكرد، جز اين كه مى داند بنده توان ترك آن را دارد و به چيزىامر نكرد، جز اين كه مى داند بنده توان انجام آن را دارد، زيرا جُور و سرگرمى و ستم وتكليف كردن بندگان به آنچه توانش را ندارند، از صفات خداوند نيستند». 📚الاحتجاج، ج 2، ص 223 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨خداوند متعال فرمودند: 🌸فستبقوا الخیرات پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید! 📚سوره مائده آئه 48 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❣خدا چیز‌هایی رو در شما میبینه که خودتون نمی‌تونید ببینید... برنامه خدا برای زندگی‌تون بزرگ‌تر از برنامه‌ خودتونه! اراده‌ی خداوند در زمان خاصش رخ میده، پس اطمینان داشته باش به زمانبندی فوق‌العاده خداوند. به خدا اعتماد كن •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
! شیخ عبد السلام یکی از زاهدان و عابدان اهل سنت بود. او به گونه ای شهرت داشت که نامش را برای تبرک بر پرچم‌ها می‌نوشتند. [2] روزی شیخ بالای منبر گفت: هر کس میخواهد قسمتی از بهشت را بخرد بیاید. مردم ازدحام کردند و شروع کردند به خریدن. وقتی تمام بهشت را فروخت مردی آمد و گفت: من دیر رسیدم، اموال زیادی دارم باید یک جایی از بهشت را به من بفروشی. شیخ گفت: دیگر محل خالی باقی نمانده؛ مگر جای خودم و الاغم. پس درخواست کرد محل خودش را بفروشد و خود از جای الاغش استفاده کند. شیخ قبول کرد و آن محل را فروخت و در بهشت بدون مکان ماند؟ گویند: روزی شیخ عبد السلام در حال نماز گفت: چخ چخ. بعد از نماز پرسیدند: چرا چخ چخ کردید؟ شیخ گفت: اکنون که در بصره هستم مکه را مشاهده کردم، در حال نماز دیدم سگی وارد مسجد الحرام شد، او را چخ کردم و بیرون انداختم! مردم بسیار در شگفت شدند و مقام شیخ در نظر آنها بیشتر جلوه نمود. یکی از مریدان، جریان را برای همسر خود که شیعه بود نقل کرد و گفت: خوب است مذهب تشیع را رها کنی و مذهب شیخ را اختیار نمایی. زن جواب داد: اشکالی ندارد؛ ولی تو یک روز شیخ را با جمعی از مریدان دعوت کن تا در مجلس شیخ مذهب تو را بپذیرم. آن مرد خوشحال شد و شیخ را دعوت کرد. وقتی همه ی میهمانان آمدند و سفره گسترده شد زن برای هر نفر مرغی بریان گذاشت؛ ولی مرغ شیخ را زیر برنج پنهان کرد. وقتی چشم شیخ به ظرف‌های مریدان افتاد، دید هر کدام یک مرغ بریان دارند؛ ولی ظرف خودش خالی است، عصبانی شد و گفت: ای زن! به من توهین کرده ای؟ چرا در ظرف غذای من مرغ بریان نگذاشته ای؟! زن که منتظر چنین فرصتی بود، گفت: ای شیخ! تو ادعا میکنی که سگی را که در مکه وارد مسجد الحرام شد دیده ای؛ اما مرغ بریانی را که زیر برنج است نمی بینی؟؟ شیخ از جا حرکت کرد و گفت: این زن رافضی و خبیث است و از مجلس بیرون رفت و آن مرد نیز مذهب همسرش را قبول کرد. [3] چون خلق درآیند به بازار حقیقت ترسم نفروشند متاعی که خریدند [4] ---------- [2]: به این شکل: لا اله الا الله محمد رسول الله شیخ عبد السلام ولی الله! [3]: پند تاریخ 69/5 - 70؛ به نقل از: الانوار النعمانیه / 235 [4]: فروغی بسطامی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
در عصر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مردی بر جمعی که نشسته بودند می‌گذشت. یکی از آنان گفت: من این مرد را برای خدا دشمن دارم. آن گروه گفتند: به خدا قسم که سخن بدی گفتی! ما به او خبر می‌دهیم و به وی خبر دادند. آن مرد خدمت رسول خدا رسید و سخن او را باز گفت. پیامبر او را خواست و از آنچه درباره ی وی گفته بود پرسید. مرد گفت: آری، چنین گفتم. رسول خدا فرمود: چرا با او دشمنی می‌کنی؟ گفت: من همسایه ی اویم و از حال او آگاهم، به خدا قسم ندیدم که جز نماز واجب هرگز نماز بگذارد. آن مرد گفت: یا رسول الله! از وی بپرس آیا دیده است که من نماز واجب را از وقت خود به تأخیر اندازم، یا بد وضو بسازم و رکوع و سجود را درست انجام ندهم؟ پیامبر او پرسید، مرد گفت: نه، سپس گفت: به خدا ندیدم جز ماه رمضان که هر نیکوکار و بدکاری روزه می‌گیرد، هرگز در ماه دیگر روزه بگیرد! آن مرد گفت: یا رسول الله! از وی بپرس آیا دیده است که من در روز رمضان افطار کرده باشم یا چیزی از حق آن فرو گذاشته باشم؟ پیامبر پرسید و او گفت: نه، باز گفت: به خدا هیچ گاه ندیدم که به سائل و فقیری چیزی بدهد و ندیدم که چیزی از مال خود انفاق کند مگر این زکاتی که نیکوکار و بدکار آن را می‌پردازند. مرد گفت: از او بپرس آیا دیده است که چیزی از آن کم گذاشته باشم یا با خواهان آن چانه زده باشم؟ گفت: نه. آن گاه رسول خدا به آن مرد فرمود: برخیز که شاید او از تو بهتر باشد. [3] [3]: یکصد موضوع، پانصد داستان 395/1 ؛ به نقل از: علم اخلاق اسلامی 2/ 399 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
گفتم : دگر قلبم شوق شهادت ندارد ! گفت : مراقب ِنگاهت باش ... اَلعَین بَریدُ القَلب ؛ چشم پیغام رسان دل است . ❤️ 🌷 شهید محمد رضا دهقان امیری 🌷 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 به زن اهانت می کنی؟ ┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 💠 حجت الاسلام پناهیان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
جماعتی را دیدم که مردی زنده را در تابوت انداخته و به سوی گورستان می‌برند. آن بیچاره مرتب فریاد میزد که «والله، بالله من زنده ام! چطور می‌خواهید مرا به خاک بسپارید؟ حیرت زده حکایت را پرسیدم. گفتند: «این مرد فاسق، تاجری ثروتمند و بدون وارث است. چند مدت پیش که به سفر رفته بود، چهار شاهد عادل خداشناس در محضر قاضی شهادت دادند که مُرده است و قاضی نیز به مرگ او گواهی داد. پس یکی از روحانیون شهر زنش را گرفت و یکی دیگر اموالش را تصاحب کرد. حال برگشته و ادعای حیات می‌کند. ادعای مردی فاسق در برابر گواهی چهار عادل خداشناس مقبول نمی افتد. این است که به حکم قاضی به قبرستانش میبریم، زیرا که دفن میّت واجب است و معطل نهادن جنازه شرعا جایز نیست.» •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
... پیامبر اکرم یک روز را تعیین فرمود که همه ی مسلمانان روزه بگیرند و تا وقتی دستور نداده افطار نکنند. همه تا شام روزه گرفتند، شامگاه مردم یک یک آمدند و عرض کردند: یا رسول الله تاکنون روزه داشتیم، اجازه ی افطار می‌فرمایید؟ آن جناب اجازه میداد. مردی آمد و عرض کرد: دو دختر از خانواده‌ام روزه گرفته اند، خجالت می‌کشند خدمت شما برسند، اجازه می‌فرمایید افطار کنند؟ حضرت از او رو برگردانیدند، در مرتبه ی دوم نیز مراجعه کرد، باز توجه نفرمودند. در سومین مرتبه فرمودند: از من اجازه ی افطار می‌خواهی؟ آن دو روزه نگرفته اند. چگونه روزه دار است کسی که پیوسته از صبح مشغول خوردن گوشت مردم بوده است. برو و بگو اگر روزه دار بوده اند، استفراغ کنند. آن مرد برگشت و فرمان پیامبر را رسانید، دختران استفراغ کردند، از دهان هر یک تکه گوشتی خارج شد. آن گاه خدمت پیامبر برگشت و جریان را به عرض رساند. آن جناب فرمودند: سوگند به حق آن کسی که جانم در دست او است، اگر در شکم آنها باقی می‌ماند، آتش جهنم آنان را فرا می‌گرفت. [3] آن کس که لوای غیبت افراشته است او از تن مردگان غذا ساخته است ---------- [3]: پند تاریخ 5/ 163. 162 ؛ به نقل از: کشف الریبة عن أحکام الغیبة (شهید ثانی) /287. 📙هزار و یک حکایت اخلاقی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
مردی به نام شریک بن اعور که بزرگ قوم خود بود، در زمان معاویه زندگی می‌کرد. او قیافه ی بدی داشت و اسمش هم (شریک) خوب نبود و اسم پدرش هم اعور؛ یعنی چشم معیوب بود. در یکی از روزهایی که معاویه خلیفه بود، شریک نزد وی رفت. معاویه با بی ادبی به این مرد که بزرگ قوم خود بود، گفت: نام تو شریک است و برای خدا شریکی نیست. پسر اعوری! سالم از اعور بهتر است. صورت بدگلی داری و خوشگل بهتر از بدگل است، پس چرا قبیله ات تو را به آقایی خود برگزیده اند؟ شریک در مقابل سخن معاویه گفت: به خدا قسم! تو معاویه هستی و معاویه، سگی است که عوعو میکند و تو عوعو کردی. نامت را معاویه گذاشتند. تو فرزند حربی (نام جد معاویه) هستی و سلم و صلح بهتر از حرب (جنگ) است. تو فرزند صخری (نام جد دیگر معاویه) و زمین هموار از سنگلاخ بهتر است؛ با این همه چگونه به خلافت رسیده ای؟! معاویه که جواب حرف‌های بی ادبانه ی خود را می‌شنید، گفت: ای شریک! تو را قسم میدهم از مجلس من خارج شو. [2] ---------- [2]: یکصد موضوع، پانصد داستان 2/ 39. 38 ؛ به نقل از: ثمرات الأوراق / 59. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
شیخ بهایی می‌نویسد: روزی در مجلس بزرگی ذکر من شده بود. شنیدم یکی از حاضران که ادعای دوستی با من میکرد؛ ولی در این ادعا دروغ میگفت شروع به غیبت کرده، نسبت‌های ناروایی به من داده بود و این آیه را در نظر نداشت که خداوند می‌فرماید: «أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا » ؛ آیا دوست دارید گوشت برادر مرده ی خود را بخورید؟ چنانچه دوست نمی دارید، از غیبت پرهیز کنید. آن گاه که فهمید خبرش به من رسیده و از غیبت او اطلاع پیدا کرده‌ام نامه ای برایم نوشت و اظهار پشیمانی و درخواست رضایت کرد. در جوابش نوشتم: خدا تو را پاداش دهد به خاطر هدیه ای که برایم فرستادی؛ چون هدیه ی تو باعث سنگینی کفه ی حسناتم در قیامت می‌شود. از حضرت رسول روایت شده است که فرمودند: روز قیامت بنده ای را برای حساب می‌آورند، کارهای نیکش در یک کفه و کارهای زشتش را در کفه ی دیگر می‌گذراند، کفه ی گناه سنگین تر می‌شود. در این هنگام ورقه ای روی حسناتش قرار میگیرد و کارهای نیکش به واسطه ی آن عمل، زیادتر از گناهانش می‌شود. عرض می‌کند: پروردگارا! آنچه عمل خوب داشتم در کفه ی حسنات وجود داشت، این ورقه چه بود، من که چنین عملی نداشتم؟ خطاب میرسد: این در مقابل سخنی است که باره ی تو گفته اند و از آن نسبت پاک بودی. این حدیث مرا وا می‌دارد که سپاسگزار تو باشم به واسطه ی چیزی که به من رسانیده ای با این که اگر در رو به رویم چنین کار یا بدتر از این را انجام می‌دادی با تو مقابله به مثل نمی کردم و جز عفو و گذشت و دوستی و وفا از من نمی دیدی، این باقی مانده ی عمر، گرامی تر است از این که در مکافات اشخاص صرف شود، باید به فکر آنچه از دست رفته بود و گذشته را جبران کرد. عادت ما نیست رنجیدن ز کس ور بیازارد نگوییمش به کس ور برآرد دود از بنیاد ما آه آتش بار ناید یاد ما ور نه ما شوریدگان در یک سجود بیخ ظالم را براندازیم زود رخصت ار پابد ز ما باد سحر عالمی در دم کند زیر و زبر پند تاریخ 5/ 162. 160 ؛ به نقل از: کشکول شیخ بهایی 197/1. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
خاکیان بالاتر از افلاکیان می ایستند ! عشق از انسان چه موجود غریبی ساخته است . . . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 انسان،قیامت،گذشت ┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 💠 استاد مسعود عالی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
آیت الله شیخ محمد تقی آملی قدس سره می‌فرمود: من در بحث فقه آیت الله سید علی آقا قاضی شرکت می‌کردم. روزی از ایشان پرسیدم - آن روز هوا بسیار سرد بود: ما می‌خوانیم و می‌شنویم که عده ای هنگام قرائت قرآن کریم آفاق پیش روی شان باز می‌شود و غیب و اسرار برای آنها تجلی می‌کند، در حالی که ما قرآن می‌خوانیم و چنین اثری نمی بینیم؟! مرحوم قاضی مدت کوتاهی به چهره ی من نظر کرد سپس فرمود: بلی! آنها قرآن کریم را تلاوت می‌کنند و با شرایط ویژه، رو به قبله می‌ایستند، سرشان پوشیده نیست، کلام الله را با هر دو دستشان بلند می‌کنند و با تمام وجودشان به آنچه تلاوت می‌کنند، توجه دارند و می‌فهمند جلوی چه کسی ایستاده اند؛ اما تو قرآن را قرائت میکنی در حالی که تا چانه ات زیر کرسی رفته ای و قرآن را روی زمین می‌گذاری و در آن می‌نگری! ص: 108 آیت الله شیخ محمد تقی آملی می‌گفت: بلی، من همین طور قرآن می‌خواندم و زیاد به قرائت آن می‌پرداختم، مثل این که مرحوم قاضی مراقب و ناظر وقت قرائتم بوده است. بعد از این ماجرا با تمام وجودم به سویش شتافتم و ملازم جلسه هایش شدم. 📙 هزار و یک حکایت اخلاقی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwACBrpgaNFIkaxP7_73gQFJQGN3jZo8kQAC0wUAApdAqVDl9UJkRX48sR4E.mp3
9.32M
آی شهدا!❤️ آی شهدا! 🕊 اگه که قلبم رو شیدا کردم 🌸 اگه که چشمام رو دریا کردم 🌊 اما هزارمینی اینجا هستم ✨ گمشدم رو شاید پیدا کردم 🍃 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
می‌روم افتان و خیزان، از دل بن‌بست‌ها جاده‌ای پیدا کنم تا جست‎‌وجوی مشهدت تشنگی می‌بارد از ابرِ سترون، می‌روم تا بنوشم جرعه آبی از سبوی مشهدت 🔺امید مهدی نژاد 📸 هدی برزگر •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•