#۱۴
#فصل_هشتم
تربيت ،« شکل دادن» نيست!
تربيت، شکل دادن شخصيت کودکان بر اساس قالب های از
پيش تعيين شده بيرونی نيست. ما حق نداریم کودکان را طبق ایده ها و قالب هایی که خود تراشيده ایم، تربيت کنيم. هر فردی خود منحصر به
فرد است و باید به گونه ای متفاوت از دیگری تربيت شود.
اغلب اولياء و مربيان در شکل دادن شخصيت کودکان به گونه ای عمل می کنند که
همه ی امور مربوط به آنها را از مبانی سليقه و خواسته و افکار خود عبور می دهند و هر رفتار و اندیشه ای که مطابق خواسته های آنها نباشد
حق ظهور و بروز ندارد.
این جاست که این سوال پيش می آید که آیا انسان باید شکل داده شود و یا باید شکل یابد؟ پيداست که فرق است
بين شکل دادن و شکل یافتن. در شکل دادن عامل بيرونی است که شخصيت فرد را هویت می دهد و افراد بر اساس یک الگوی از پيش تعيين
شده جهت می یابند و در شکل یافتن این عامل درونی است که فرد بر اساس فطرت خویش و به طور منحصر به فرد در تعامل با محيط
بيرونی شکل می باید.
هدایت شده از بنیاد مهدویت شاهرود 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙عیدسعید فطر
برهمه مؤمنان وعاشقان:
حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء)
مبــــــــ🌸ـــــارک بــــــــــاد🌙
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
@ahde_janan_mahdavi
#۱۵
فصل نهم
تربيت ،« دخالت کردن» نيست!
بزرگترین و موثرترین دخالت در تربيت، کنار کشيدن از صحنه تربيت است؛ شاید این عبارت متناقض نما در ابتدا قدری شگفت انگيز باشد که
چگونه برای دخالت موثر باید از صحنه تربيت کنار کشيد؟
در واقع اگر بخواهيم در تربيت دخالت کنيم باید تربيت پرهيزی را جایگزین تربيت تجویزی
کنيم.
یکی از مربيان بزرگ گفته بود اگر می خواهيد فرزندانتان نسبت به مسئوليت هایشان بی تفاوت نشوند سعی کنيد نسبت به مسئوليت
های آنها بی تفاوت باشيد.اما به راستی چرا باید بی تفاوت بود؟ زیرا اگر ما دائما در کار آنها دخالت کنيم ، به جای آنها تصميم بگيریم و به جای
آنها نگران و مضطرب شویم خودبخود به افرادی تبدیل می شوند که دیگر هيچ گونه احساس مسئوليتی از خود نشان نمی دهند و کارهای خود
را به ما وا می گذارند.
والدینی که علاقه مند هستند فرزندان مستقل، آزاد، خودکار، خود رهبر و مسئول داشته باشند،باید از دخالت های پی
در پی و تحکم و دستورات دیکته شده پرهيز کنند. مربی باید به نيروهای نهفته در کودک اجازه شکفتن دهد و به کار آمدن یا واقعيت یافتن
استعدادهایش به وسيله ی خود او کمک کند؛ کار مربی تنها راهنمایی و هدایت است و نه دخالت.
باز تأکيد می شود که دخالت نکردن به
منزله ی بی تفاوت بودن و رها کردن کودک نيست.بلکه اینگونه دخالت نکردن عين دخالت است، منتهی به شکل غير مستقيم آن؛ تا متربی خود
به پای خود و به راه خود، راه کمال را طی کند.چرا که هر کس به شيوه خویش راه کمال را می پيماید.
#۱۶
فصل دهم
تربيت ، «شکوفا کردن استعدادها» نيست!
در تعریف تربيت گفته اند: تربيت عبارت است از فراهم ساختن زمينه برای شکوفا کردن استعدادهای انسان در جهت مطلوب.
نقص بزرگ در این
تعریف از تربيت، عبارت شکوفا کردن است.زیرا نقش فعال متربی را نادیده می گيرد و نقش اصلی را به مربی و عوامل بيرونی می دهد.
آنچه که در اینگونه تربيت مهم است تاکيد بر فعال کردن خود
متربی است. تکيه بر خودجوشی، خود انگيختگی،خودیابی و خود رهبری اوست تا از این طریق به مقصود نهایی که همان کمال مطلوب و تحقق
خویشتن خویش است دست یابد.
ما معمولا استعدادهای کودکان را قبل از اینکه در موعد مقرر و در زمان طبيعی و در مراحل بهينه خود شکفته
شوند می شکوفانيم. قبل از آنکه نيروی محرکه ی ذوق و شوق خيرجویی و حقيقت طلبی فطری آنان شکوفا شود، زود رس و شتاب زده از
طریق نيروهای بيرونی آنها را به حرکت در می آوریم. پيداست که اینگونه شکوفاندن مانع شکفتن می شود.