هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قُل لَّا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَىٰ طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ ۚ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»
بگو: «در آنچه بر من وحى شده، هیچ طعامى را براى خورندگان، حرام نمى یابم. بجز این که مردار باشد، یا خونى که (از بدن حیوان) بیرون ریخته، یا گوشت خوک ـ که اینها همه پلیدند ـ یا حیوانى که به گناه، (هنگام ذبح) نام غیر خدا [= نام بتها ]بر آن برده شده است.» امّا کسى که ناچار (از خوردن این حرامها) شود، در صورتى که ستمکار و متجاوز نباشد، (گناهى بر او نیست). زیرا پروردگارت، آمرزنده و مهربان است.
(انعام/۱۴۵)
@ayehsobh
ارتباط با مدیر کانال:
@shahed
❇تفســــــیر ❇
بخشى از حیوانات حرام
در این آیه براى روشن ساختن محرمات الهى از بدعت هائى که مشرکان در آئین حق گذاشته بودند، به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد که صریحاً به آنها بگو در آنچه بر من وحى شده هیچ غذاى حرامى را براى هیچ کس (اعم از زن و مرد، کوچک و بزرگ) نمى یابم (قُلْ لا أَجِدُ فی ما أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِم یَطْعَمُهُ).
مگر چند چیز، نخست این که مردار باشد (إِلاّ أَنْ یَکُونَمَیْتَةً).
یا خونى که از بدن حیوان بیرون مى ریزد (أَوْ دَماً مَسْفُوحاً) نه خون هائى که پس از بریدن رگ هاى حیوان و خارج شدن مقدار زیادى از خون در لابلاى رگ هاى موئین در وسط گوشت ها باقى مى ماند.
یا گوشت خوک (أَوْ لَحْمَ خِنزیر).
زیرا همه اینها رجس و پلیدى است (فَإِنَّهُ رِجْسٌ) و مایه تنفر طبع سالم آدمى و منبع انواع آلودگى ها و سرچشمه زیان هاى مختلف.
ضمیر إِنَّهُ با این که مفرد است، به عقیده بسیارى از مفسران به هر سه قسمت (گوشت مردار، خون و گوشت خوک) باز مى گردد، و معنى جمله چنین است: همه آنچه گفته شد، پلیدى است و متناسب با ظاهر آیه نیز همین است که ضمیر به تمام آنها بازگردد; زیرا شک نیست که مردار و خون همانند گوشت خوک پلید است.
🌼🌼🌼
سپس به نوع چهارم اشاره کرده مى فرماید: یا حیواناتى که هنگام ذبح نام غیر خدا بر آنها برده شده است (أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَیْرِاللّهِ بِهِ).
جالب این که به جاى ذکر کلمه حیوان کلمه فسق آمده است و فسق به معنى خارج شدن از راه و رسم بندگى و اطاعت فرمان خدا است، و لذا به هر گونه گناه فسق گفته مى شود.
اما ذکر این کلمه در برابر رجس که در مورد سه موضوع حرام سابق گذشت، ممکن است اشاره به این باشد که گوشت هاى حرام، اصولاً بر دو دسته است:
گوشت هائى که تحریم آنها به خاطر پلیدى و تنفر طبع و زیان هاى جسمانى مى باشد، و به آن رجس اطلاق مى گردد.
و گوشت هائى که نه پلید است و نه از نظر بهداشتى زیان آور، اما از نظر اخلاقى و معنوى نشانه بیگانگى از خدا و دورى از مکتب توحید است، و به همین دلیل نیز تحریم شده است.
بنابراین، نباید انتظار داشت گوشت هاى حرام، همیشه داراى زیان هاى بهداشتى باشد، بلکه گاهى به خاطر زیان هاى معنوى و اخلاقیش تحریم شده است.
و از اینجا روشن مى شود شرائط ذبح اسلامى نیز بر دو گونه است:
بعضى مانند بریدن رگ هاى چهارگانه و بیرون ریختن خون حیوان، جنبه بهداشتى دارد، و بعضى مانند رو به قبله بودن و گفتن بسم اللّه و ذبح به وسیله مسلمان، جنبه معنوى.
🌼🌼🌼
در پایان آیه کسانى را که از روى ناچارى و اضطرار، و نیافتن هیچ غذاى دیگر براى حفظ جان خویش، از این گوشت هاى حرام استفاده مى کنند، استثناء کرده مى فرماید: کسانى که اضطرار پیدا کنند، گناهى بر آنها نیست، مشروط بر این که تنها به خاطر حفظ جان باشد، نه به خاطر لذت و یا حلال شمردن حرام الهى و نه زیاد از حدّ بخورند، در این صورت پروردگار آمرزنده مهربان آنها را معاف خواهد ساخت (فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغ وَ لا عاد فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحیمٌ).
در حقیقت این دو شرط براى آن است که افرادى اضطرار را دستاویز براى تجاوز به حریم قوانین الهى نسازند، و به بهانه اضطرار از حدود مقررات خدا پا را فراتر ننهند.
اضطرار به خوردن گوشت هاى حرام، معمولاً در سفرها رخ مى دهد، اگر کسى در راه ظلم و ستم و یا غصب و دزدى، اقدام به سفر کند و گرفتار کمبود غذا شود، خوردن گوشت هاى حرام براى او جائز نیست، گرچه موظف است براى حفظ جان خود از آن گوشت ها استفاده کند، ولى کیفر این گناه را خواهد داشت، چه این که مقدمات چنین سفرحرامى را خودش فراهم ساخته است .
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۴۵ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
5d3ac7317e8c6b15da66ce73_-6351069671535603039.mp3
270.5K
آیه ۱۴۵ سوره انعام
استاد پرهیزگار
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ ۖ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ۚ ذَٰلِكَ جَزَيْنَاهُم بِبَغْيِهِمْ ۖ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ»
و بر یهودیان، هر حیوان ناخن دار [= حیواناتى که سم یکپارچه دارند ]را حرام کردیم. و از گاو و گوسفند، پیه و چربیشان را بر آنان تحریم نمودیم. مگر چربیهایى که بر پشت آنها قرار دارد، و یا در دو طرف پهلوها، و یا آنها که با استخوان آمیخته است. این کیفر را به سزاى ستمشان به آنها دادیم و ما راست مى گوییم.
(انعام/۱۴۶)
@ayehsobh
❇تفســــــیر ❇
محرمات بر یهود
در آیات قبل، حیوانات حرام، منحصر به چهار چیز شمرده شده بود اما در این آیات، اشاره به قسمتى از محرمات بر یهود مى کند تا روشن شود، احکام مجهول و خرافى بت پرستان نه با آئین اسلام سازگار است و نه با آئین یهود، (و نه با آئین مسیح که معمولاً در احکامش از آئین یهود پیروى مى کند).
تازه در این آیات تصریح شده که این قسمت از محرمات بر یهود نیز جنبه مجازات و کیفر داشته و اگر مرتکب جنایات و خلافکارى هائى نمى شدند، این امور نیز بر آنها حرام نمى شد.
بنابراین جا دارد از بت پرستان سؤال شود: این احکام ساختگى را از کجا آوردید؟!
لذا نخست مى فرماید: بر یهودیان، هر حیوان ناخن دارى را حرام کردیم (وَ عَلَى الَّذینَ هادُوا حَرَّمْنا کُلَّ ذی ظُفُر).
ظُفُر (بر وزن شتر) در اصل، به معنى ناخن مى باشد، ولى به سمّ حیوان هاى سم دار (آنها که همچون اسب، سم هائى دارند که شکاف ندارد نه مانند گوسفند و گاو که داراى سم شکافته مى باشند) نیز اطلاق شده; زیرا سم هاى آنها شبیه ناخن است، و نیز به پاى شتر که نوک پاى او یکپارچه است و شکافى ندارد گفته اند.
بنابراین، از آیه فوق چنین استفاده مى شود: تمام حیواناتى که سُم چاک نیستند اعم از چهارپایان یا پرندگان، بر یهود تحریم شده بود.
از جمله بعد، در آیه فوق که تنها سخن از گاو و گوسفند به میان آورده نیز مى توان استفاده کرد که شتر براى یهود به کلى حرام بوده است (دقت کنید).
سپس مى فرماید: پیه و چربى موجود در بدن گاو و گوسفند را نیز بر آنها حرام کرده بودیم (وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ حَرَّمْناعَلَیْهِمْ شُحُومَهُما).
و به دنبال آن، سه مورد را استثناء مى کند، نخست چربى هائى که در پشت این دو حیوان قرار دارد (إِلاّ ما حَمَلَتْ ظُهُورُهُما).
پس از آن و چربى هائى که در پهلوها و لابلاى امعاء قرار گرفته (أَوِ الْحَوایا).
و در مرحله بعد و چربى هائى که با استخوان آمیخته شده است (أَوْ مَا اخْتَلَطَبِعَظْم).
🌼🌼🌼
ولى در پایان آیه تصریح مى کند: اینها در حقیقت بر یهود حرام نبود، اما به خاطر ظلم و ستمى که مى کردند، از این گونه گوشت ها و چربى ها که مورد علاقه آنها بود به حکم خدا محروم شدند (ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِبَغْیِهِمْ).
و براى تأکید اضافه مى کند: این یک حقیقت است و ما راست مى گوئیم (وَ إِنّا لَصادِقُونَ).
در این که بنى اسرائیل چه ظلم و ستمى کرده بودند که خداوند پاره اى از نعمت هائى را که مورد علاقه آنها بود بر آنها تحریم کرد؟ در میان مفسران گفتگو است.
ولى آنچه از آیات ۱۶٠ و ۱۶۱ سوره نساء استفاده مى شود این است که علت تحریم مزبور چند چیز بوده است:
ظلم و ستم بر ضعفاء و جلوگیرى از دعوت انبیاء در مسیر هدایت مردم، و رباخوارى، و اموال مردم را به ناحق خوردن.
جمله وَ إِنّا لَصادِقُونَ که در آخر آیه آمده است، ممکن است اشاره به این نکته باشد که: صدق و حقیقت مطلب در مورد تحریم این غذاها آن است که ما گفتیم، نه آن است که یهود در پاره اى از سخنان خود مى گفتند، و آن را به عنوان فرمانى دائر بر تحریم این امور، از ناحیه اسرائیل (یعقوب) معرفى مى کردند; زیرا یعقوب چنان که در آیه ۹۳ سوره آل عمران آمده است هرگز، حکم به حرام بودن این اموال نکرده بود، و این تهمتى بود که یهود بر او بستند (براى توضیح بیشتر به تفسیر نمونه ذیل آیه فوق مراجعه فرمائید).
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۴۶ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«فَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل رَّبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلَا يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ»
اگر تو را تکذیب کنند (و این حقایق را نپذیرند)، به آنها بگو: «پروردگار شما، داراى رحمتى گسترده است. امّا مجازات او هم از مجرمان بازگردانده نمى شود. (و اگر ادامه دهید کیفر شما حتمى است)».
(انعام/۱۴۷)
@ayehsobh
❇تفســــــیر ❇
از آنجا که لجاجت یهود و مشرکان روشن بوده و امکان داشته پافشارى کنند و پیامبر(صلى الله علیه وآله) را تکذیب نمایند، در آیه بعد، خداوند به پیامبرش دستور مى دهد: اگر تو را تکذیب کنند به آنها بگو: پروردگارتان رحمت وسیع و پهناورى دارد (فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَة واسِعَة).
و شما را زود مجازات نمى کند بلکه مهلت مى دهد، شاید از اشتباهات خود برگردید، از کرده خود پشیمان شوید و به سوى خدا باز آئید.
ولى اگر از مهلت الهى باز هم سوءاستفاده کنید، و به تهمت هاى نارواى خود ادامه دهید، بدانید کیفر خداوند قطعمجازاتى است، و سرانجام دامان شما را خواهد گرفت; زیرا او از جمعیت مجرمان دفع شدنى نیست (وَ لایُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِالْمُجْرِمینَ).
🌼🌼🌼
این آیه به خوبى عظمت تعلیمات قرآن را روشن مى سازد که بعد از شرح این همه خلافکارى هاى یهود و مشرکان، باز آنها را فوراً تهدید به عذاب نمى کند بلکه نخست با تعبیرهاى آکنده از محبت مانند رَبُّکُم (پروردگار شما) ذُو رَحْمَة (صاحب رحمت است) واسِعَة (رحمتش پهناور مى باشد) راه بازگشت را به سوى آنها گشوده، تا اگر کمترین آمادگى براى این موضوع در آنها وجود داشته باشد، تشویق شوند و به سوى حق بازگردند.
اما براى این که رحمت پهناور الهى باعث جرأت، جسارت و طغیان آنان نگردد، و دست از لجاجت بردارند در آخرین جمله آنها را تهدید به مجازات قطعى خدا مى کند.
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۴۷ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
5d3ac7317e8c6b15da66ce73_-1907903201949607820.mp3
88.2K
آیه ۱۴۷ سوره انعام
استاد پرهیزگار
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ حَتَّىٰ ذَاقُوا بَأْسَنَا ۗ قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا ۖ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ»
بزودى مشرکان (براى تبرئه خویش) مى گویند: «اگر خدا مى خواست، نه ما مشرک مى شدیم و نه پدران ما. و نه چیزى را تحریم مى کردیم.» کسانى که پیش از آنها بودند نیز، همین گونه (آیات خدا را) تکذیب کردند.
و سرانجام (طعم) کیفر ما را چشیدند. بگو: «آیا دلیل روشنى (بر این موضوع) دارید که آن را بر ما آشکار سازید؟! شما فقط از پندارهاى بى اساس پیروى مى کنید
و تخمینهاى نابه جا مى زنید.»
(انعام/۱۴۸)
@ayehsobh
❇تفســــــیر ❇
فرار از مسئولیت به بهانه جبر
به دنبال سخنانى که از مشرکان در آیات سابق گذشت، در این آیات، به پاره اى از استدلالات واهى آنان و پاسخ آن اشاره شده است:
نخست مى فرماید: به زودى مشرکان در پاسخ ایرادات تو در زمینه شرک و تحریم روزى هاى حلال چنین مى گویند: اگر خداوند مى خواست نه ما مشرک مى شدیم و نه نیاکان ما بت پرست بودند، و نه چیزى را تحریم مى کردیم (سَیَقُولُ الَّذینَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللّهُ ما أَشْرَکْنا وَ لا آبائُنا وَ لا حَرَّمْنامِنْ شَیْء)، پس آنچه ما کرده ایم و مى گوئیم همه خواست او است.
نظیر این تعبیر در دو آیه دیگر قرآن دیده مى شود، در سوره نحل آیه ۳۵ مى خوانیم: وَ قالَ الَّذینَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْء نَحْنُ وَ لا آبائُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْء: مشرکان گفتند: اگر خدا مى خواست، نه ما و نه پدران ما، غیر او را پرستش نمى کردیم; و چیزى را بدون اجازه او حرام نمى ساختیم !
و در سوره زخرف آیه ۲٠ آمده است: وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ: آنان گفتند: اگر خداوند رحمان مى خواست ما آنها را پرستش نمى کردیم!
🌼🌼🌼
و این نشان مى دهد که مشرکان مانند بسیارى از گناهکارانى که مى خواهند با استتار تحت عنوان جبر، از مسئولیت خلافکارى هاى خود فرار کنند، معتقد به اصل جبر بوده اند، و مى گفتند: هر کارى را ما مى کنیم خواست خدا و مطابق اراده او است، و اگر نمى خواست چنین اعمالى از ما سر نمى زد.
آنها در حقیقت مى خواستند خود را از این همه گناه تبرئه کنند، و گرنه، وجدان هر انسان عاقلى گواهى مى دهد که بشر در اعمال خویش آزاد است نه مجبور، به همین دلیل اگر کسى ظلمى در حق او کند، ناراحت مى شود و او را مؤاخذه مى کند، و در صورت توانائى مجازات مى نماید.
همه اینها نشان مى دهد که مجرم خویش را در عمل، آزاد مى بیند، نه مجبور، و هرگز به این عنوان که عمل او مطابق خواست خدا است، حاضر نمى شود از عکس العمل صرف نظر کند (دقت کنید).
البته این احتمال در معنى آیه نیز هست که آنها مدعى بوده اند سکوت خدا در برابر بت پرستى و تحریم پاره اى از حیوانات، دلیل بر رضایت او است; زیرا اگر راضى نبود مى بایست به نوعى ما را از این کار باز دارد.
و با ذکر جمله وَ لا آبائُنا مى خواسته اند به عقاید پوچ خود رنگ قدمت و دوام بدهند و بگویند: این چیز تازه اى نیست که ما مى گوئیم، همواره چنین بوده است.
اما قرآن در پاسخ آنها به طرز قاطعى بحث کرده، نخست مى فرماید: تنها اینها نیستند که چنین دروغ هائى را بر خدا مى بندند بلکه جمعى از اقوام گذشته نیز همین دروغ ها را مى گفتند ولى سرانجام گرفتار عواقب سوء اعمالشان شدند و طعم مجازات ما را چشیدند (کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتّى ذاقُوا بَأْسَنا).
آنها در حقیقت با این گفته هاى خود، هم دروغ مى گفتند و هم انبیاء را تکذیب مى کردند; زیرا پیامبران الهى با صراحت، بشر را از بت پرستى و شرک و تحریم حلال خداوند باز داشتند، نه نیاکانشان گوش دادند و نه اینها، با این حال، چگونه ممکن است خدا را راضى به این اعمال دانست؟ اگر او به این اعمال راضى بود، چگونه پیامبران خود را براى دعوت به توحید مى فرستاد؟
اصولاً دعوت انبیاء خود مهم ترین دلیل براى آزادى اراده و اختیار انسان است.
سپس مى فرماید: به آنها بگو: آیا راستى دلیل قطعى و مسلّمى بر این ادعا دارید؟ اگر دارید، چرا نشان نمى دهید ؟ (قُلْ هَلْعِنْدَکُمْ مِنْ عِلْم فَتُخْرِجُوهُ لَنا).
و سرانجام اضافه مى کند: شما به طور قطع هیچ دلیلى بر این ادعاها ندارید، تنها از پندارها و خیالات خام پیروى مى کنید (إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ تَخْرُصُونَ).
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۴۸ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ ۖ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ»
بگو: «دلیل رسا براى خداست (دلیلى که براى هیچ کس بهانه اى باقى نمى گذارد). و اگر او مى خواست، همه شما را (به اجبار) هدایت مى کرد. (ولى هدایت اجبارى بى ثمر است.)»
(انعام/۱۴۹)
@ayehsobh
❇تفســــــیر ❇
در آیه بعد، براى ابطال ادعاى مشرکان، دلیل دیگرى ذکر مى کند، و مى فرماید: بگو: خداوند دلایل صحیح و روشن در زمینه توحید و یگانگى خویش و همچنین احکام حلال و حرام اقامه کرده است، هم به وسیله پیامبران خود و هم از طریق عقل، به طورى که هیچ گونه عذرى براى هیچ کس باقى نماند (قُلْ فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ).
بنابراین، آنها هرگز نمى توانند ادعا کنند که خدا با سکوت خویش، عقائد و اعمال ناروایشان را امضاء کرده است، و نیز نمى توانند ادعا کنند که در اعمالشان مجبورند; زیرا اگر مجبور بودند، اقامه دلیل و فرستادن پیامبران و دعوت و تبلیغ آنان بیهوده بود، اقامه دلیل، دلیل بر آزادى اراده است.
ضمناً باید توجه داشت حجت در اصل از ماده حَجَّ به معنى قصد مى باشد و به جاده و راه که مقصود و منظور انسان است، مَحَجَّه گفته مى شود، و به دلیل و برهان نیز حجت، اطلاق مى گردد; زیرا گوینده قصد دارد به وسیله آن مطلب خود را براى دیگران ثابت کند.
و با توجه به معنى بالِغة (رسا) روشن مى شود که دلائل خداوند براى بشر از طریق عقل و نقل و به وسیله دانش و خرد، و همچنین فرستادن پیامبران، از هر نظر، روشن و رسا است، به طورى که جاى هیچ گونه تردید براى افراد باقى نماند، و به همین دلیل، خدا پیامبران را از هر گونه خطا و اشتباه معصوم قرار داده تا هر گونه تردید و دودلى را از دعوت آنان دور سازد.
🌼🌼🌼
و در پایان آیه مى فرماید: خداوند اگر بخواهد، همه شما را از طریق اجبار هدایت خواهد کرد (فَلَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعینَ).
این جمله در حقیقت اشاره به آن است که براى خدا کاملاً امکان دارد، همه انسان ها را اجباراً هدایت کند، آن چنان که هیچ کس را یاراى مخالفت نباشد ولى در این صورت نه چنان ایمانى ارزش خواهد داشت و نه اعمالى که در پرتو این ایمان اجبارى انجام مى گردد.
بلکه فضیلت و تکامل انسان در آن است که راه هدایت و پرهیزکارى را با پاى خود و به اراده و اختیار خویش بپیماید.
بنابراین، هیچ گونه منافاتى بین این جمله و آیه سابق که نفى جبر در آن آمده است نیست.
این جمله مى گوید: اجبار کردن بندگان ـ که شما ادعا مى کنید ـ براى خدا امکان دارد، ولى هرگز چنین نخواهد کرد، چون بر خلاف حکمت و مصلحت آدمى است.
در حقیقت آنها قدرت و مشیت خداوند را بهانه اى براى انتخاب مذهب جبر کرده بودند در حالى که قدرت و مشیت خدا حق است، ولى نتیجه آن جبر نیست او خواسته است که ما آزاد باشیم و راه حق را به اختیار خود بپیمائیم.
در کتاب کافى از امام کاظم(علیه السلام) چنین نقل شده است که فرمود:
خداوند بر مردم دو حجت دارد، حجت آشکار، و حجت پنهان، حجت آشکار، رسولان، انبیاء و امامانند، و حجت باطنه، عقول و افکارند .(
و در امالى شیخ طوسى از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده است که در پاسخ سؤال از تفسیر آیه فوق فرمود:
خداوند در روز رستاخیز به بنده خویش مى فرماید: بنده من! آیا مى دانستى (و گناه کردى)؟ اگر بگوید: آرى، مى فرماید:
چرا به آنچه مى دانستى عمل نکردى؟
و اگر بگوید: نمى دانستم، مى فرماید: چرا یاد نگرفتى تا عمل کنى؟ در این موقع فرو مى ماند، و این است معنى حجت بالغه.
بدیهى است منظور از روایت فوق این نیست که حجت بالغه منحصر در گفتگوى خدا با بندگان در قیامت است، بلکه خداوند حجت هاى بالغه فراوانى دارد که یکى از مصداق هایش همان است که در حدیث فوق آمده است; زیرا دامنه حجت هاى بالغه خداوند وسیع است هم در دنیا و هم در آخرت.
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۴۹ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَٰذَا ۖ فَإِن شَهِدُوا فَلَا تَشْهَدْ مَعَهُمْ ۚ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَهُم بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ»
بگو: «گواهان خود را، که گواهى مى دهند خداوند اینها را حرام کرده است، بیاورید!» اگر آنها (به
دروغ) گواهى دهند،
تو با آنان (همصدا نشو. و) گواهى نده. و از هوا و هوس کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، و کسانى که به آخرت ایمان ندارند و براى پروردگارشان همتا و شبیه قرار مى دهند، پیروى مکن.
(انعام/۱۵۰)
@ayehsobh
❇تفســــــیر ❇
در آیه بعد، براى این که بطلان سخنان آنها روشن تر شود، و نیز اصول صحیح قضاوت و داورى رعایت گردد، از آنها دعوت مى کند که اگر شهود معتبرى دارند، که خداوند حیوانات و زراعت هائى را که آنها مدعى تحریم آن هستند، تحریم کرده، اقامه کنند. مى فرماید: اى پیامبر! به آنها بگو گواهان خود را که گواهى بر تحریم اینها مى دهند بیاورید (قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَکُمُ الَّذینَ یَشْهَدُونَ أَنَّ اللّهَ حَرَّمَ هذا).
پس از آن اضافه مى کند:اگر آنها دسترسى به گواهان معتبرى پیدا نکردند (و قطعاً پیدا نمى کنند) و تنها به گواهى و ادعاى خویش قناعت نمودند، تو هرگز با آنها همصدا نشو و مطابق شهادت و ادعاى آنان گواهى مده (فَإِنْ شَهِدُوا فَلاتَشْهَدْ مَعَهُمْ).
🌼🌼🌼
از آنچه گفته شد، روشن مى شود در مجموع آیه، هیچ گونه تضادى وجود ندارد، و این که در آغاز از آنها مطالبه شاهد مى کند و سپس مى فرماید: شهود آنها را نپذیر، تولید اشکالى نمى کند; زیرا منظور این است که آنها ازاقامه شهود معتبر به طور قطع عاجزند، چه این که هیچ سند و مدرکى از انبیاى الهى و کتب آسمانى بر تحریم این امور ندارند.
بنابراین تنها خودشان که مدعى هستند، شهادت مى دهند، و بدیهى است چنین شهادتى مردود است.
به علاوه همه قرائن گواهى مى دهد که این احکام ساختگى، صرفاً از هوا و هوس و تقلیدهاى کورکورانه سرچشمه گرفته و هیچ گونه اعتبارى ندارد.
لذا در جمله پایانى آیه مى فرماید: از هوا و هوس هاى کسانى که آیات ما را تکذیب کردند و آنها که به آخرت ایمان ندارند و آنها که براى خدا شریک قائل شده اند، پیروى مکن! (وَ لاتَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ الَّذینَلایُؤْمِنُونَ بِالآْخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ).
یعنى بت پرستى آنها و انکار قیامت و رستاخیز و خرافات و هواپرستى آنان گواه زنده اى است، که این احکام آنان نیز ساختگى است و ادعایشان در مورد تحریم این موضوعات از طرف خدا، بى اساس و بى ارزش است.
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۵۰ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ ۖ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا ۖ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ۖ وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُم مِّنْ إِمْلَاقٍ ۖ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ ۖ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ ۖ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ۚ ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»
بگو: «بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: این که چیزى را همتاى خدا قرار ندهید. و به پدر و مادر نیکى کنید.
و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید. ما شما و آنها را روزى مى دهیم. و به کارهاى زشت نزدیک نشوید، چه آشکار باشد چه پنهان. و انسانى را که خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانید، مگر بحق (و از روى استحقاق). این چیزى است که خداوند شما را به آن سفارش کرده، تا بیندیشید.
(انعام/۱۵۱)
@ayehsobh
❇تفســــــیر ❇
فرمانهاى ده گانه!
پس از نفى احکام ساختگى مشرکان، که در آیات قبل گذشت، این سه آیه به اصول محرمات در اسلام اشاره کرده و گناهان کبیره ردیف اول را ضمن بیان کوتاه، پر مغز و جالبى در ده قسمت بیان مى کند، و از آنها دعوت مى نماید که بیایند، حرام هاى واقعى الهى را بشنوند و تحریم هاى دروغین را کنار بگذارند.
نخست مى فرماید: به آنها بگو: بیائید تا آنچه را خدا بر شما تحریم کرده است برایتان بخوانم و برشمرم (قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ):
۱ ـ این که هیچ چیز را شریک و همتاى خدا قرار ندهید (أَلاّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً).
۲ ـ نسبت به پدر و مادر نیکى کنید (وَبِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً).
۳ ـ فرزندان خود را به خاطر تنگدستى و فقر نکشید (وَ لاتَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاق).
زیرا روزىِ شما و آنها همه به دست ما است و ما همه را روزى مى دهیم (نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیّاهُمْ).
۴ ـ به اعمال زشت و قبیح نزدیک نشوید، خواه آشکار باشد، خواه پنهان یعنى نه تنها انجام ندهید بلکه به آن نزدیک هم نشوید (وَ لاتَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ).
۵ ـ دست به خون بى گناهان نیالائید و نفوسى را که خداوند محترم شمرده و ریختن خون آنها مجاز نیست به قتل نرسانید مگر این که طبق قانون الهى اجازه قتل آنها داده شده باشد (مثل این که قاتل باشند) (وَ لاتَقْتُلُوا النَّفْسَالَّتی حَرَّمَ اللّهُ إِلاّ بِالْحَقِّ).
🌼🌼🌼
آنگاه به دنبال این پنج قسمت، براى تأکید بیشتر مى فرماید: اینها امورى است که خداوند به شما توصیه کرده، تا در یابید و از ارتکاب آنها خوددارى نمائید (ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ).
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۵۱ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
5d3ac7317e8c6b15da66ce73_924691922582607193.mp3
274.6K
آیه ۱۵۱ سوره انعام
استاد پرهیزگار
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّىٰ يَبْلُغَ أَشُدَّهُ ۖ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ ۖ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۖ وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَىٰ ۖ وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ۚ ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ»
و به مال یتیم، جز به بهترین صورت (و براى اصلاح)، نزدیک نشوید، تا به حدّ رشد خود برسد. و حقّ پیمانه و وزن را به عدالت ادا کنید. ـ هیچ کس را، جز به مقدار تواناییش، تکلیف نمى کنیم ـ و هنگامى که سخنى مى گویید، (و داورى مى کنید،) عدالت را رعایت نمایید، حتّى اگر در مورد نزدیکان (شما) بوده باشد. و به پیمان خدا وفا کنید. این چیزى است که خداوند شما را به آن سفارش مى کند، تا متذکّر شوید.
(انعام/۱۵۲)
@ayehsobh
ارتباط با مدیر کانال:
@shahed
❇تفســــــیر ❇
در ادامه برشمردن این فرمان ها، در آیه بعد مى فرماید:
۶ ـ هیچ گاه جز به قصد اصلاح نزدیک مال یتیم نشوید، تا هنگامى که به حد بلوغ برسد (وَ لاتَقْرَبُوا مالَ الْیَتیمِ إِلاّ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ حَتّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ).
۷ ـ کم فروشى نکنید و حق پیمانه و وزن را با عدالت ادا کنید (وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ بِالْقِسْطِ).
و از آنجا که هر قدر انسان در پیمانه و وزن دقت کند، باز ممکن است، کم و زیادى مختصر صورت گیرد که سنجش آن با پیمانه ها و ترازوهاى معمولى امکان پذیر نیست، اضافه مى کند: هیچ کس را جز به اندازه توانائى تکلیف نمى کنیم (لانُکَلِّفُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَها).
۸ ـ به هنگام داورى، یا شهادت و یا در هر مورد دیگر سخنى مى گوئید عدالت را رعایت کنید و از مسیر حق منحرف نشوید، هر چند در مورد خویشاوندان شما باشد و داورى و شهادت به حق به زیان آنها تمام گردد (وَ إِذا قُلْتُمْفَاعْدِلُوا وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبى).
۹ ـ به عهد الهى وفا کنید و آن را نشکنید (وَ بِعَهْدِ اللّهِ أَوْفُوا).
🌼🌼🌼
در این که منظور از عهد الهى در این آیه چیست؛ مفسران احتمالاتى داده اند، ولى مفهوم آیه، همه پیمان هاى الهى را اعم از پیمان هاى تکوینى و تشریعى و تکالیف الهى و هر گونه عهد و نذر و قسم را شامل مى شود.
و باز براى تأکید در پایان این چهار قسمت، مى فرماید: اینها امورى است که خداوند به شما توصیه مى کند، تا متذکر شوید (ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ).
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۵۲ سوره مبارکه انعام)
@ayehsobh
5d3ac7317e8c6b15da66ce73_4911506654587598818.mp3
217.2K
آیه ۱۵۲ سوره انعام
استاد پرهیزگار
@ayehsobh