❇ تفســــــیر
در آیات گذشته دیدیم چگونه دنیاپرستان سعى داشتند در همه چیز از آن مردان حق که تهیدست اند، فاصله بگیرند و سرانجام کارشان را در جهان دیگر نیز خواندیم.
این آیات، با اشاره به سرگذشت دو دوست، یا دو برادر که هر کدام الگوئى براى یکى از این دو گروه بوده اند، طرز تفکر، گفتار، کردار و موضع این دو گروه را مشخص مى کند.
🌺🌺🌺
نخست، مى گوید: اى پیامبر! داستان آن دو مرد را، به عنوان ضرب المثل، براى آنها بازگو کن که براى یکى از آنها، دو باغ از انواع انگورها قرار داده بودیم، و در گرداگرد آن، درختان نخل، سر به آسمان کشیده بود، و در میان این دو زمین زراعت پر برکتى وجود داشت (وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً رَجُلَیْنِ جَعَلْنا لاِ َحَدِهِما جَنَّتَیْنِ مِنْ أَعْناب وَ حَفَفْناهُما بِنَخْل وَ جَعَلْنا بَیْنَهُما زَرْعاً).
باغ و مزرعه اى که همه چیزش جور بود، هم انگور و خرما داشت و هم گندم و حبوبات دیگر، مزرعه اى کامل و خودکفا.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِم مِّنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا»
هر دو باغ، میوه آورده بود، (میوههای فراوان،) و چیزی فروگذار نکرده بود؛ و میان آن دو، نهر بزرگی جاری ساخته بودیم.
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۳۳)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
این دو باغ از نظر فرآوردههاى کشاورزى کامل بودند. درختان به ثمر نشسته و زراعتها خوشه بسته بود، و هر دو باغ چیزى فروگذار نکرده بودند (کِلْتَا الْجَنَّتَیْنِ آتَتْ أُکُلَها وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَیْئاً).
🌺🌺🌺
از همه مهم تر آب، که مایه حیات همه چیز مخصوصاً باغ و زراعت است، به حد کافى در دسترس آنها بود; چرا که میان این دو باغ نهر بزرگى از زمین بیرون فرستاده بودیم (وَ فَجَّرْنا خِلالَهُما نَهَراً).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۳ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا»
صاحب این باغ، درآمد فراوانی داشت؛ به همین جهت، به دوستش -در حالی که با او گفتگو میکرد- چنین گفت: «من از نظر ثروت از تو برتر، و از نظر نفرات نیرومندترم!»
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۳۴)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
به این ترتیب، صاحب این باغ و زراعت، هر گونه میوه و درآمدى در اختیار داشت (وَ کانَ لَهُ ثَمَرٌ).
ولى از آنجا که دنیا به کام او مى گشت، و انسان کم ظرفیت و فاقد شخصیت هنگامى که همه چیز بر وفق مراد او بشود، غرور او را مى گیرد و طغیان و سرکشى آغاز مى کند، که نخستین مرحله اش، مرحله برترى جوئى و استکبار بر دیگران است، صاحب این دو باغ، به دوستش رو کرده در گفتگوئى با او چنین گفت: من از نظر ثروت از تو برترم، و آبرو، شخصیت و عزّتم بیشتر و نفراتم فزون تر است (فَقالَ لِصاحِبِهِ وَ هُوَ یُحاوِرُهُ أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ مالاً وَ أَعَزُّ نَفَراً).
🌺🌺🌺
بنابراین، هم نیروى انسانى فراوان در اختیار دارم، هم مال و ثروت هنگفت، و هم نفوذ و موقعیت اجتماعى، تو در برابر من چه مى گوئى؟ و چه حرف حسابى دارى؟!
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۴ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا»
و در حالی که نسبت به خود ستمکار بود، در باغ خویش گام نهاد و گفت: «من گمان نمیکنم هرگز این باغ نابود شود!
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۳۵)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
کم، کم این افکار ـ همان گونه که معمول است ـ در او اوج گرفت، و به جائى رسید که دنیا را جاودان، مال و ثروت و حشمتش را ابدى پنداشت: مغرورانه در حالى که در واقع به خودش ستم مى کرد، در باغش گام نهاد، (نگاهى به درختان سرسبز که شاخه هایش از سنگینى میوه خم شده بود، و خوشه هاى پردانه اى که به هر طرف مایل گشته بود، انداخت، و به زمزمه نهرى که مى غرید، گوش فرا داد، و از روى غفلت و بى خبرى) گفت: من باور نمى کنم هرگز فنا و نیستى دامن باغ مرا بگیرد (وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ هذِهِ أَبَداً).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۵ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَىَ رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا»
و باور نمیکنم قیامت برپا گردد! و اگر به سوی پروردگارم بازگردانده شوم (و قیامتی در کار باشد)، جایگاهی بهتر از این جا خواهم یافت!»
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۳۶)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
باز هم از این فراتر رفت، و از آنجا که جاودانى بودن این جهان، با قیام رستاخیز، تضاد دارد به فکر انکار قیامت افتاده گفت: من هرگز باور نمى کنم قیامتى در کار باشد (وَ ما أَظُنُّ السّاعَةَ قائِمَةً).
اینها سخنانى است که گروهى براى دلخوش کردن خود به هم بافته اند.
سپس اضافه کرد: گیرم قیامتى در کار باشد، من با این همه شخصیت و مقام اگر به سوى پروردگارم بازگردم، مسلماً جایگاهى بهتر از این خواهم یافت (وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى رَبِّی لاَ َجِدَنَّ خَیْراً مِنْها مُنْقَلَباً).
🌺🌺🌺
او در این خیالات خام غوطهور بود، و هر زمان سخنان نامربوط تازه اى بر نامربوط هاى گذشته مى افزود که رفیق با ایمانش به سخن درآمد، و گفتنى ها را که در آیات بعد مى خوانیم گفت.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۶ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
2_144151472533506090.mp3
3.94M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه کهف
آیه: ۳۲_۳۶
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا»
دوست (با ایمان) وی -در حالی که با او گفتگو میکرد- گفت: «آیا به خدایی که تو را از خاک و سپس از نطفه آفرید و پس از آن تو را مرد کاملی قرار داد، کافر شدی؟!
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۳۷)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
آیات بعدی، ردّ بافته هاى بى اساس آن ثروتمند مغرور و از خود راضى و بى ایمان است، که از زبان دوست مؤمنش مى شنویم:
او که تا آن موقع دم فرو بسته بود و به سخنان این مرد سبک مغز گوش فرا مى داد، تا هر چه در درون دارد برون ریزد، سپس یک جا پاسخ دهد، وارد گفتگو شد و به او گفت: آیا به خدائى که تو را از خاک آفرید و سپس از نطفه و بعد از آن تو را مرد کاملى قرار داد کافر شدى؟! (قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ یُحاوِرُهُ أَ کَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِنْ تُراب ثُمَّ مِنْ نُطْفَة ثُمَّ سَوّاکَ رَجُلاً).
🌺🌺🌺
در اینجا یک سوال پیش مى آید و آن این که:
در سخنان آن مرد مغرور که در آیات گذشته آمده بود، چیزى صریحاً در زمینه انکار وجود خدا دیده نمى شد، در حالى که ظاهر پاسخى که مرد موحّد به او مى دهد، و نخستین مطلبى که به خاطر آن وى را سرزنش مى کند، مسأله انکار خدا است.
لذا او را از طریق مسأله آفرینش انسان، که یکى از بارزترین دلائل توحید است، متوجه خداوند عالم و قادر مى کند.
خدائى که انسان را در آغاز، از خاک آفرید، یعنى مواد غذائى که در زمین وجود داشت، جذب ریشه هاى درختان شد، درختان به نوبه خود غذاى حیوانات شدند، انسان از آن گیاه و گوشت این حیوان استفاده کرد، نطفه اش از اینها شکل گرفت، نطفه در رحم مادر مراحل تکامل را پیمود تا به انسان کاملى تبدیل شد، انسانى که از همه موجودات زمین برتر است؛ مى اندیشد، فکر مى کند، تصمیم مى گیرد و همه چیز را مسخر خود مى سازد، آرى، تبدیل خاک بى ارزش به چنین موجود شگرفى با آن همه سازمان هاى پیچیده اى که در جسم و روح او است یکى از دلائل بزرگ توحید است!
در پاسخ این سؤال مفسران تفسیرهاى گوناگونى دارند:
1 ـ گروهى گفته اند: از آنجا که این مرد مغرور صریحاً معاد را انکار کرد، و یا مورد تردید قرار داد، لازمه آن انکار خداست; چرا که منکران معاد جسمانى در واقع، منکر قدرت خدا بودند، و باور نمى کردند: خاک هاى متلاشى شده، بار دیگر لباس حیات بپوشند; لذا آن مرد با ایمان با ذکر آفرینش نخستین انسان از خاک، سپس نطفه، و مراحل دیگر، او را متوجه قدرت بى پایان پروردگار مى کند، تا بداند مسأله معاد را همواره در صحنه هاى همین زندگى با چشم خود مى بینیم.
2 ـ بعضى دیگر گفته اند: شرک و کفر او به خاطر این بود که: براى خویشتن استقلالى در مالکیت قائل شد، و مالکیت خود را جاودانى پنداشت.
3 ـ احتمال سومى نیز بعید به نظر نمى رسد که: او در قسمتى از سخنانش که قرآن همه آن را بازگو نکرده است به انکار خدا برخاسته بود، که به قرینه سخنان آن مرد با ایمان، روشن مى شود، لذا در آیه بعد، مشاهده مى کنیم: آن مرد با ایمان مى گوید: تو اگر انکار خدا کردى و راه شرک پوئیدى، من هرگز چنین نمى کنم.
به هر حال، این احتمالات سه گانه، که در تفسیر آیه فوق گفته شد، بى ارتباط با یکدیگر نیست، و مى تواند سخن آن مرد موحّد اشاره اى به همه اینها باشد.
به علاوه در آیه بعد، خود اعتراف مى کند که کاش به خدا شرک نورزیده بودم.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۷ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«لَّكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا»
ولی من کسی هستم که «اللّه» پروردگار من است؛ و هیچ کس را شریک پروردگارم قرارنمیدهم!
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۳۸)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
پس از آن این مرد با ایمان، براى درهم شکستن کفر و غرور او، گفت: ولى من کسى هستم که اللّه پروردگار من است و من بر این عقیده افتخار و مباهات مى کنم (لکِنَّا هُوَ اللّهُ رَبِّی).
🌺🌺🌺
تو به این افتخار مى کنى که باغ، زراعت، میوه و آب فراوان دارى، ولى من افتخار مى کنم که پروردگار من خدا است، خالق من، رازق من او است، تو به دنیایت مباهات مى کنى، من به عقیده و ایمان و توحیدم!
و من هیچ کس را شریک پروردگارم قرار نمى دهم (وَ لاأُشْرِکُ بِرَبِّی أَحَداً).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۸ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِن تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنكَ مَالًا وَوَلَدًا»
چرا هنگامی که وارد باغت شدی، نگفتی این نعمتی است که خدا خواسته است؟! قوّت (و نیرویی) جز از ناحیه خدا نیست! و اگر میبینی من از نظر مال و فرزند از تو کمترم (مطلب مهمّی نیست)!
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۳۹)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
بعد از اشاره به مسأله توحید و شرک، که مهمترین مسأله سرنوشت ساز است، مجدداً او را مورد سرزنش قرار داده، مى گوید: تو چرا هنگامى که وارد باغت شدى نگفتى این نعمتى است که خدا خواسته؟ چرا همه اینها را از ناحیه خدا ندانستى و شکر نعمت او را به جا نیاوردى؟! (وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ ما شاءَ اللّهُ).
چرا نگفتى هیچ قوت و قدرتى جز از ناحیه خدا نیست؟ (لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ).
🌺🌺🌺
اگر تو زمین را شکافته اى، بذر پاشیده اى، نهال غرس کرده اى، درختان را بر، داده اى! و به موقع به همه چیز آن رسیده اى، تا به این پایه رسیده است، همه اینها با استفاده از قدرت هاى خداداد، و امکانات و وسائلى است که خدا در اختیار تو قرار داده، تو از خود هیچ ندارى و بدون او هیچ هستى!.
سپس اضافه کرد: اگر مى بینى من از نظر مال و فرزند از تو کمترم (مطلب مهمى نیست) (إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالاً وَ وَلَداً).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۹ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
2_144151472543746850.mp3
3.29M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه کهف
آیه: ۳۷_۳۹
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«فَعَسَىَ رَبِّي أَن يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِّن جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِّنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا»
شاید پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد؛ و مجازات حساب شدهای از آسمان بر باغ تو فروفرستد، بهگونهای که آن را به زمین بیگیاه لغزندهای مبدّل کند!
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۴۰)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
خدا مى تواند بهتر از باغ تو را در اختیار من بگذارد (فَعَسى رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ).
🌺🌺🌺
نه تنها بهتر از آنچه تو دارى، به من بدهد بلکه خداوند صاعقهاى از آسمان بر باغ تو فرستد و در مدتى کوتاه این سرزمین سرسبز و خرم را به سرزمین بىگیاه و لغزندهاى تبدیل کند (وَ یُرْسِلَ عَلَیْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعِیداً زَلَقاً).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۴۰ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَن تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَبًا
و یا آب آن در اعمال زمین فرو رود، آن گونه که هرگز نتوانی آن را به دست آوری!»
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۴۱)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
یا به زمین فرمان دهد تکانى بخورد و این چشمه و نهر جوشان در اعماق آن فرو برود، آن چنان که هرگز قدرت جستجوى آن را نداشته باشى (أَوْ یُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِیعَ لَهُ طَلَباً).
حُسْبان (بر وزن لقمان) در اصل از ماده حساب گرفته شده، سپس به معنى تیرهایى که به هنگام پرتاب کردن آن را شماره مى کنند آمده، و نیز به معنى مجازاتى است که روى حساب دامنگیر اشخاص مى گردد و در آیه فوق منظور همین است.
صَعِید به معنى قشر روى زمین است (در اصل از ماده صعود گرفته شده).
زَلَق به معنى سرزمینى صاف و بدون هیچ گونه گیاه است آن چنان که پاى انسان بر روى آن بلغزد (امروز براى این که شن هاى روان را ثابت کنند و از فرو رفتن آبادى ها در زیر طوفان هاى شن جلوگیرى به عمل آورند، سعى مى کنند، گیاهان، نباتات و درختانى در آنها برویانند و به اصطلاح از آن حالت زلق و لغزندگى، بیرون آید و مهار شود).
🌺🌺🌺
در واقع، آن مرد با ایمان و موحّد، رفیق مغرور خود را هشدار داد که بر این نعمت ها دل نبندد; چرا که هیچ کدام قابل اعتماد نیست.
در حقیقت او مى گوید با چشم خودت دیده، و یا لااقل با گوش شنیده اى که صاعقه هاى آسمانى گاهى در یک لحظه کوتاه، باغ ها، خانه ها و زراعت ها را به تلّى از خاک، یا زمینى خشک، بى آب و علف تبدیل کرده است.
و نیز شنیده یا دیده اى گاهى یک زمین لرزه شدید قنات ها را فرو مى ریزد، چشمه ها را مى خشکاند، آن چنان که قابل اصلاح و مرمت نیستند.
تو که اینها را مى دانى، این غرور و نخوت براى چیست؟! تو که این صحنه ها را دیده اى این همه دلبستگى چرا؟!
چرا مى گوئى باور نمى کنم این نعمت ها هرگز فانى بشوند، بلکه جاودانه خواهند ماند، این چه نادانى و ابلهى است؟!.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۴۱ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
2_144151472550853202.mp3
2.69M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه کهف
آیه: ۴۰_۴۱
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَىَ مَا أَنفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىَ عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا»
(به هر حال عذاب الهی فرا رسید،) و تمام میوههای آن نابود شد؛ و او بخاطر هزینه هایی که در آن صرف کرده بود، پیوسته دستهای خود را به هم میمالید -در حالی که تمام باغ بر داربستهایش فرو ریخته بود- و میگفت: «ای کاش کسی را همتای پروردگارم قرار نداده بودم!»
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۴۲)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
سرانجام گفتگوى این دو نفر پایان گرفت بى آن که مرد موحّد توانسته باشد در اعماق جان آن ثروتمند مغرور و بى ایمان، نفوذ کند، و با همین روحیه و طرز تفکر به خانه خود بازگشت.
غافل از این که: فرمان الهى دائر به نابودى باغ ها و زراعت هاى سرسبزش صادر شده است، و باید کیفر غرور و شرک خود را در همین جهان ببیند و سرنوشتش درس عبرتى براى دیگران شود.
در لحظه هائى که پرده هاى سیاه شب همه جا را فرا گرفته بود، عذاب الهى نازل شد، به صورت صاعقه اى مرگبار، و یا طوفانى کوبنده و وحشتناک، و یا زلزله اى ویرانگر و هول انگیز، هر چه بود، در لحظاتى کوتاه، این باغ هاى پرطراوت، درختان سر به فلک کشیده، و زراعت به ثمر نشسته را در هم کوبید و ویران کرد: و عذاب الهى به فرمان خدا از هر سو محصولات آن مرد را احاطه و نابود ساخت (وَ أُحِیطَ بِثَمَرِهِ).
أُحِیْطَ از ماده احاطه است و در این گونه موارد، به معنى عذاب فراگیر است که نتیجه آن، نابودى کامل است.
صبحگاهان که صاحب باغ با یک سلسله رؤیاها به منظور سرکشى و بهره گیرى از محصولات باغ به سوى آن حرکت کرد، همین که نزدیک شد، با منظره وحشتناکى روبرو گشت، آن چنان که دهانش از تعجب بازماند، و چشمانش بى فروغ شد و از حرکت ایستاد.
نمى دانست این صحنه را در خواب مى بیند، یا بیدارى؟! درختان نخل سر به فلک کشیده همه بر خاک فرو غلطیده بودند، زراعت ها زیر و رو شده، و کمتر اثرى از حیات و زندگى در آنجا به چشم مى خورد.
گوئى در آنجا هرگز باغ خرم و زمین هاى سرسبزى وجود نداشته، و ناله هاى غم انگیز جغدها در ویرانه هایش طنین انداز بوده است، قلبش به طپش افتاد، رنگ از چهره اش پرید، آب در دهانش خشکید، و آنچه از کبر و غرور بر دل و مغز او سنگینى مى کرد، یک باره فرو ریخت!
گوئى از یک خواب عمیق و طولانى بیدار شده است: او مرتباً دستها را به هم مىمالید و در فکر هزینههاى سنگینى بود که در یک عمر، از هر طرف فراهم نموده و در آن خرج کرده بود، اکنون همه بر باد رفته و بر پایه ها فرو ریخته بود (فَأَصْبَحَ یُقَلِّبُ کَفَّیْهِ عَلى ما أَنْفَقَ فِیها وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلى عُرُوشِها).
درست در این هنگام بود که از گفته ها، اندیشه هاى پوچ و باطل خود پشیمان گشت و مى گفت: اى کاش! احدى را شریک پروردگارم نمى دانستم، و اى کاش! هرگز راه شرک را نمى پوئیدم (وَ یَقُولُ یا لَیْتَنِی لَمْ أُشْرِکْ بِرَبِّی أَحَداً).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۴۲ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
2_144162467670572918.mp3
2.33M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه کهف
آیه: ۴۲
@ayehsobh