5ba2f9910038b77c98d6ef68_-6698802400272182260.mp3
63.6K
آیه ۴۹ سوره انعام
استاد پرهیزگار
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قُل لَّا أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ ۖ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ ۚ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِيرُ ۚ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ»
بگو: «من به شما نمى گویم گنجینه هاى الهى نزد من است و من (جز آنچه خدا به من بیاموزد،) از غیب آگاه نیستم و به شما نمى گویم من فرشته ام. تنها از آنچه به من وحى مى شود پیروى مى کنم.» بگو: «آیانابینا و بینا مساویند؟! پس چرا نمى اندیشید؟!»
(انعام/۵۰)
@ayehsobh
5ba2f9910038b77c98d6ef68_-410161782673252868.mp3
180.4K
آیه ۵۰ سوره انعام
استاد پرهیزگار
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ ۙ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ»
و بوسیله آن (قرآن)، کسانى را که از محشور شدن به سوى پروردگارشان(در روز قیامت) مى ترسند، بیم ده! (روزى که در آن) هیچ یاور و سرپرست و شفاعت کننده اى جز خدا ندارند. شاید پرهیزگارى پیشه کنند.
(انعام/۵۱)
@ayehsobh
ارتباط با مدیر کانال:
@shahed
❇ تفســــــیر❇
انذار کسانى که آماده پذیرشند
در پایان آیه گذشته فرمود: نابینا و بینا یکسان نیستند و به دنبال آن در این آیه به پیامبر(ص) دستور مى دهد: به وسیله قرآن کسانى را انذار و بیدار کن که از روز رستاخیز بیم دارند یعنى تا این اندازه چشم قلب آنها گشوده است که احتمال مى دهند حساب و کتابى در کار باشد، و در پرتو این احتمال، و ترس از مسئولیت، آمادگى براى پذیرش یافته اند، مى فرماید: به وسیله وحى و قرآن کسانى را که از محشور شدن در حضور پروردگارشان بیم دارند انذار کن !
(وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذینَ یَخافُونَ أَنْ یُحْشَرُوا إِلى رَبِّهِمْ).
🌼🌼🌼🌼
شاید کراراً گفته ایم که تنها وجود یک رهبر لایق و برنامه هاى جامع تربیتى براى هدایت افراد کافى نیست، بلکه یک نوع آمادگى در خود افراد نیز لازم است همان طور که نور آفتاب به تنهائى براى یافتن راه از چاه کفایت نمى کند بلکه چشم بینا هم لازم دارد، و نیز بذر مستعد و آماده مادام که زمینِ آماده و مستعدى وجود نداشته باشد، بارور نمى گردد.
از آنچه گفتیم روشن شد: ضمیر بِهِ، به قرآن بازگشت مى کند، اگر چه قرآن در آیات قبل با صراحت ذکر نشده، ولى از قرائن روشن مى شود.
همچنین منظور از یَخافُونَ: مى ترسند همان احتمال زیان و ضرر است که هر عاقلى به هنگام قرار گرفتن در برابر دعوت انبیاء و رهبران الهى، در فکرش پیدا مى شود که شاید گفتار آنها حق باشد، و مخالفت با آن موجب زیان و خسران گردد، پس چه بهتر که در دعوت آنها مطالعه کنم و دلائل آنها را ببینم.
این یکى از نخستین شرط هاى هدایت است و همان است که علماى عقائد آن را به عنوان لزومِ دفع ضرر محتمل ، دلیل وجوب مطالعه در دعوت مدّعى نبوت و لزوم مطالعه درباره شناسائى خدا قرار داده اند.
🌼🌼🌼
سپس مى گوید: این گونه افراد بیداردل از آن روز مى ترسند که جز خدا سرپرست، پناهگاه و شفاعت کننده اى ندارند (لَیْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفیعٌ).
آرى این گونه افراد را انذارکن! و به سوى حق دعوت بنما! زیرا امید تقوا و پرهیزگارى درباره آنها هست، شاید پرهیزگارى پیش گیرند (لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ).
البته نفى شفاعت و ولایت غیر خدا در این آیه، هیچ گونه منافاتى با شفاعت و ولایت مردان خدا ندارد; زیرا همان طور که قبلاً اشاره کردیم، منظور نفى شفاعت و ولایت بالذات است، یعنى این دو مقام ذاتاً مخصوص خدا است، و اگر غیر او مقام ولایت و شفاعتى دارد به اذن و اجازه و فرمان او است، همان طور که قرآن صریحاً مى گوید: مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ: کیست که در پیشگاه او جز به فرمان او شفاعت کند ؟!
براى توضیح بیشتر در این زمینه و در زمینه بحث شفاعت به طور کلّى، به ذیل آیه ۴۸ سوره بقره مراجعه فرمائید.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۱ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ۖ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِم مِّن شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ»
و کسانى را که صبح و شام خدا را مى خوانند، و ذات پاک او را مى طلبند، از خود دور مکن. نه چیزى از حساب آنها بر توست، و نه چیزى از حساب تو بر آنها.اگر آنها را طرد کنى، از ستمکاران خواهى بود.
(انعام/۵۲)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
شأن نزول:
در شأن نزول آیات فوق روایات متعددى نقل شده که با هم شباهت زیاد دارند از جمله این که در تفسیر درّ المنثور چنین نقل شده: جمعى از قریش از کنار مجلس پیامبر(صلى الله علیه وآله) گذشتند در حالى که صهیب ، عمار،بلال،خباب و امثال آنها از مسلمانان کم بضاعت و کارگر،در خدمت پیامبر بودند.
آنها از مشاهده این صحنه تعجب کردند (و از آنجا که شخصیت را در مال و ثروت و مقام مى دانستند، نتوانستند عظمت مقام روحى این مردان بزرگ، و نقش سازنده آنها را در ایجاد مجتمع بزرگ اسلامى و انسانى آینده درک کنند) گفتند:
اى محمّد(ص) آیا به همین افراد از میان جمعیت قناعت کرده اى؟!
اینها هستند که خداوند از میان ما انتخاب کرده؟!
ما پیرو اینها بوده باشیم؟!
هر چه زودتر آنها را از طرف خود دور کن! شاید ما به تو نزدیک شویم و از تو پیروى کنیم.
آیات فوق نازل شد و این پیشنهاد را به شدت ردّ کرد.
بعضى از مفسران اهل تسنن مانند نویسنده المنار حدیثى شبیه به این حدیث نقل کرده و سپس اضافه مى کند: عمر بن خطاب در آنجا حاضر بود، به پیامبر پیشنهاد کرد، چه مانعى دارد که پیشنهاد آنها را بپذیریم؟ و ببینیم اینها چه مى کنند، آیات فوق پیشنهاد او را نیز ردّ کرد.
اشتباه نشود! ذکر شأن نزول براى بعضى از آیات این سوره، منافاتى با این ندارد که تمام سوره یک جا نازل شده باشد; زیرا همان طور که سابقاً اشاره کردیم ممکن است حوادث گوناگونى قبل از نزول سوره در فواصل مختلفى روى داده باشد و این سوره ناظر به آن حوادث بوده باشد.
به علاوه، جمله وَ لاتَطْرُدِ که در آغاز آیه مورد بحث مى خوانیم، نشان مى دهد: آنها پیشنهاد طرد مطلق آن دسته از یاران پیامبر(ص) را داشته اند نه پیشنهاد تناوب; زیرا تناوب با طرد فرق بسیار دارد و این نشان مى دهد که شأن نزول همان است که در آغاز آوردیم.
🌼🌼🌼
تفسیر:
مبارزه با فکر طبقاتى
در نخستین آیه به یکى دیگر از بهانه جوئى هاى مشرکان اشاره شده و آن این که: آنها انتظار داشتند پیامبر امتیازاتى براى ثروتمندان نسبت به طبقه فقیر قائل شود، و معتقد بودند: نشستن در کنار یاران فقیر پیامبر(ص) براى آنها عیب و نقص بزرگى است، بى خبر از این که اسلام آمده تا به این گونه امتیازات پوچ و بى اساس پایان دهد.
لذا آنها روى این پیشنهاد اصرار داشتند که پیامبر(ص) این دسته را از خود براند، اما قرآن صریحاً و با ذکر دلائل زنده پیشنهاد آنها را نفى مى کند، نخست مى فرماید: کسانى را که صبح و شام پروردگار خود را مى خوانند و جز ذات پاک او نظرى ندارند، هرگز از خود دور مکن! (وَ لاتَطْرُدِ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُریدُونَ وَجْهَهُ).
قابل توجه این که در اینجا بدون نام یا عنوان اشخاص، تنها به ذکر این صفت قناعت شده است که: آنها صبح و شام ـ و به تعبیر دیگر همیشه ـ به یاد خدا هستند، و این عبادت و نیایش و توجه به پروردگار، نه به خاطر دیگرى و نه از روى ریا است، بلکه تنها به خاطر ذات پاک او است، او را فقط به خاطر خودش مى خواهند و مى جویند، و هیچ امتیازى با این امتیاز برابرى نمى کند.
🌼🌼🌼
از آیات مختلف قرآن، استفاده مى شود که مشرکان ثروتمند و خودخواه این نخستین و آخرین بار نبود که چنین پیشنهادى را به پیامبر(ص) کردند، بلکه کراراً این ایراد را داشتند که چرا پیامبر(ص) جمعى از بینوایان را گِرد خویش جمع کرده است، و اصرار داشتند آنها را طرد کند.
در حقیقت آنها روى یک سنت دیرینِ غلط، امتیاز افراد را به ثروت آنها مى دانستند، و معتقد بودند، باید طبقات اجتماع که بر اساس ثروت به وجود آمده همواره محفوظ بماند، و هر آئین و دعوتى بخواهد زندگى طبقاتى را بر هم زند، و این امتیازات را نادیده بگیرد، در نظر آنها مطرود و غیر قابل قبول است.
در حالات نوح پیامبر(ع) نیز مى خوانیم که: اشراف زمان او به او مى گفتند: ما نمى بینیم کسانى از تو پیروى کرده باشند، جز جمعى از فرومایگان و افراد خام.
و این را دلیل بر بطلان رسالت او مى دانستند.
یکى از نشانه هاى عظمت اسلام و قرآن و به طور کلّى عظمت مکتب انبیاء این است که با سرسختى هر چه بیشتر، در برابر این گونه پیشنهادها مقاومت کردند، و در جوامعى که اختلاف طبقاتى یک مسأله جاویدان شمرده مى شد، به کوبیدن این امتیاز موهوم پرداختند، تا معلوم شود: افراد پاکدل، با ایمان و هوشمندى همچون سلمان، ابوذر، صهیب، خباب و بلال به خاطر نداشتن مال و ثروت کمترین نقصى ندارند، و ثروتمندان بى مغز و کوردل و خودخواه و متکبّر به خاطر ثروتشان نمى توانند از امتیازات اجتماعى و معنوى برخوردار گردند.
🌼🌼🌼
در جمله بعد مى فرماید: دلیلى ندارد که این گونه اشخاص با ایمان را از خود دور سازى، براى این که نه حساب آنها بر تو است و نه حساب تو بر آنها (ما عَلَیْکَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیْء وَ ما مِنْ حِسابِکَ عَلَیْهِمْ مِنْ شَیْء).
با این حال اگر آنها را از خود
برانى از ستمگران خواهى بود (فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظّالِمینَ).
در این که منظور از حساب در اینجا چه حسابى است؟ در میان مفسران گفتگو است.
بعضى احتمال داده اند: منظور از حساب، حساب روزى آنها است، یعنى اگر دست آنها از مال و ثروت تهى است بارى بر دوش تو نمى گذارند; زیرا حساب روزى آنها با خدا است.
همان گونه که تو نیز بار زندگى خود را بر دوش آنها نمى گذارى و حساب روزى تو با آنها نیست.
ولى با توجه به بیانى که خواهیم کرد، این احتمال بعید به نظر مى رسد.
بلکه ظاهر این است که: منظور از حساب ، حساب اعمال است ـ همان طور که بسیارى از مفسران گفته اند ـ
اما این که چگونه خداوند مى فرماید: حساب اعمال آنها بر تو نیست، در حالى که آنها عمل بدى نداشته اند ـ تا ذکر چنین جمله اى لازم باشد؟ ـ
این به خاطر آن است که مشرکان یاران فقیر پیامبر(ص) را به واسطه نداشتن مال و ثروت متهم به دورى از خدا مى کردند که: اگر اعمال آنها در پیشگاه خدا مورد قبول بود; چرا آنها را از نظر زندگى، مرفّه قرار نداده است؟
به علاوه آنها را متهم مى کردند که ایمانشان شاید به خاطر تأمین زندگى و رسیدن به آب و نان بوده است.
قرآن پاسخ مى دهد: به فرض این که آنها چنین بوده باشند، ولى حسابشان با خدا است، همین اندازه که ایمان آورده اند و در صف مسلمین قرار گرفته اند، به هیچ قیمتى نباید رانده شوند، و به این ترتیب، جلو بهانه جوئى هاى اشراف قریش را مى گیرد.
نتیجه این که وظیفه پیامبر آن است هر فردى که اظهار ایمان کند را بدون هیچ گونه تفاوت و تبعیض، از هر قشر و طبقه اى که باشد، بپذیرد، چه رسد به افراد پاکدل و با ایمانى که جز خدا نمى جویند و تنها گناهشان این است که دستشان از مال و ثروت تهى است، و آلوده زندگى نکبت بار اشراف نیستند.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۲ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَكَذَٰلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لِّيَقُولُوا أَهَٰؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّن بَيْنِنَا ۗ أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ»
و این گونه بعضى از آنها را با بعض دیگر آزمودیم. تا (توانگران) بگویند: «آیا این گروه (فقیران) هستند که خداوند از میان ما (برگزیده، و) بر آنها منّت گذارده (و نعمت ایمان بخشیده) است؟!» (بگو:) آیا خداوند، شاکران را بهتر نمى شناسد؟!
(انعام/۵۳)
@ayehsobh