▪️غرق تفکر؛
خط بر خاک میکشید، پدر خاک، با انگشت مبارکش.
اصبغ بن نباته پرسید:
چرا غرق فکرید؟
چرا خط بر زمین میکشید؟
آیا رغبتی به دنیا دارید؟
فرمود:
علی و رغبت به دنیا؟!
هرگز!
به خدا که لحظهای چنین نبوده!
در اندیشه مولودی هستم، که روزی خواهد آمد،
یازدهمین فرزند از نسل من،
همان که لبریز عدل و داد میکند، زمین خدا را،
بعد از آنکه مالامال شده باشد، از ظلم و بیداد.
او ولی غیبتی دارد و حیرتی.
در روزگار غیبتش،
عدهای گمراه میشوند
و عدهای هدایت؛
با تعجب پرسید:
آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
شنید: آری! حتماً چنین خواهد شد...
اما تو کجا و فهم این امر عظیم کجا!
بهترینهای امتاند و همنشین نیکان عترت، آنان که مومن بمانند به او، در عصر طولانی غیبتش!
📚کافی، ج1، ص 338.
#محبت_حضرت
#امتحان_غیبت
#داستانک_مهدوی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
أین صاحِبُــنا؟!
╔═🍃══════════╗
@ayna_sahebona110
╚══════════🍃═╝
🔸دلش مثل سیر و سرکه میجوشید؛
خلیفه احضارش کرده بود.
صد درهم نذر امام شیعیان کرد.
خانه امام را ولی بلد نبود.
نمیخواست از کسی نشانی بپرسد.
میترسید خبرش به خلیفه برسد و اوضاع بدتر شود.
بیهدف، در کوچههای شهر با اسبش پرسه میزد.
ناگهان کنار یک خانه اسبش ایستاد.
هر کاری کرد جلوتر نرفت.
پرسید: اینجا خانه کیست؟
گفتند: خانه امام هادی علیه السلام.
در دلش گفت: عجب معجزهای!
خادمی از خانه بیرون آمد.
به اسم صدایش کرد.
به خودش گفت: این معجزه دوم!
خادم گفت:
آن صد درهمی که در آستینت پنهان کردهای بده.
معجزه سوم را که دید، رفت داخل.
امام هادی علیه السلام به او فرمود:
👈 «بعضیها خیال میکنند دوست داشتنِ من، به درد امثال تو که مسیحی هستی نمیخورد.
به خدا که دروغ میگویند!
با خیال راحت برو پیش خلیفه،
همانی میشود که میخواهی».
رفت.
همانی شد که امام فرموده بود.
📚 الخرائج، ج۱، ص۳۹۶.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
✋ مهم نیست حاجتت بزرگ یاشد یا کوچک؛
مهم نیست که گنهکاری یا نه؛
حتی مهم نیست چه دینی داری!
امّا مهم است که از راه خودش وارد شوی.
راهش فقط امام زمان علیه السلام است.
اگر حاجتی داری، او باید به درگاه خدا واسطه شود.
#محبت_حضرت
#داستانک_مهدوی
#امام_هادی_علیه_السلام
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
أین صاحِبُــنا؟!
╔═🍃══════════╗
@ayna_sahebona110
╚══════════🍃═╝
❤️تا کجا دوستش داری؟!
▫️صدای کبوترها خانه را پر کرده بود.
امام نشسته بود روی تخت، داخل حیاط.
ناگهان لبخند آمد روی لبهای امام.
علّت را پرسیدند.
امام کاظم علیه السلام فرمود:
این دو کبوتر را میبینید؟
زن و شوهرند.
شوهر دارد برای زنش آواز میخواند:
«آرامشم! ❤️
عروس خانهام!
در این دنیا هیچکس را بیشتر از تو دوست ندارم،
مگر امام زمانم؛
همین آقایی که روی تخت نشسته!»
📚 برگرفته از بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۴۲ و ص۳۴۶.
👈 این حکایت اگرچه در مورد امام رضا علیهالسلام مشهور شده، اما بررسیها نشان میدهد در اصل مربوط به امام کاظم علیهالسلام است.
🔘اینکه انسان کسانی غیر از خودش را دوست داشته باشد خیلی زیباست.
اما قانون خدا این است که نباید هیچ کس را بیشتر از نماینده او یعنی امام زمان علیهالسلام دوست داشته باشیم.
خیلی وقتها خدا ما را در این مورد امتحان میکند و ما را در یک دو راهی قرار میدهد
که خواستهی عزیزانمان با خواستهی امام زمانمان مخالف است تا معلوم شود آیا حاضریم اماممان را بر معشوقمان ترجیح دهیم؟!
#محبت_حضرت
#داستانک_مهدوی
#سبک_زندگی_مهدوی
#امام_کاظم_علیه_السلام
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
أین صاحِبُــنا؟!
╔═🍃══════════╗
@ayna_sahebona110
╚══════════🍃═╝