eitaa logo
این عمار
3.1هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
22.8هزار ویدیو
614 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥 』 ازعالمۍپرسیدند:👳🏻‍♂📿•• براۍ‌خوب‌بودن‌ڪدام‌روزبھتراست‌ . .؟! عالم‌فرمود:یڪ‌روزقبل‌ازمرگ گفتند:ولۍهیچڪس‌مرگ‌رانمیداند عالم‌فرمود:پس‌هرروززندگۍراروزآخر‌فڪر ڪن‌وخوب‌باش( !شاید‌فردایے‌نباشے🙂 مواظب‌خودت‌باش‌‌مومن🖐🏻‼️ ‌ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
☘👆☘👆☘ 🍃🍀 🍃🍀 🌺 🌺 🌹 🌹 🌹 🌹 خداوندا تو را شکر و ستایش می کنم ، هر چند توان شکر و ستایش تو در من نیست . کجا توانم حتی ستایش یکی از کوچکترین نعمت های تو را بر آورم . ا گر هم بتوانم باز کاری انجام نداده ام چرا که آن توفیق ستایش را هم باز تو به من منت نهاده ای . خدایا دیگر دنیا برایم ننگ شده و دیگر طاقت این دنیا ندارم نه از باب سختی ها که در اینجا سختی در کار نیست و نه از طمع بهشت که خود را لایق بهشت تو نمی دانم بلکه از اینکه هر روزی که می گذرد و نعمت های بیکرانی که بر من ارزانی داشته ای برایم روشن می شود و می بینم که نمی توانم شکر این نعمت ها را به جای آورم . خدایا اگر نگفته بودی که ناامیدی از من ، گناه کبیره است و اگر من این همه لطف و رحمت تو را ندیده بودم از زیادی بار گنـاهانم تا امـروز دیوانـه شده بـودم . آری امیـد من در این است که مـن عهـد می شکستم و گناه می کنم و تو به جای خشم ، مهربانی می کنی و هدایت می کنی 💐 💐 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽🍃👌دعای عهد .... این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃هر روز ۱۰مرتبه قرائت شود 🍃🌀🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۱کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه دور سی و یکم جهت سلامتی سلامتی و ظهور امام زمان عج و سلامتی امام خامنه ای مدظله العالی ورفع مشکلات مسلمین و آزادی قدس https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔴 نشست سران قوا به میزبانی حجت الاسلام رئیسی 🔹در نشست شنبه شب سران سه قوه که به میزبانی حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی برگزار شد، اعضا فرآیند تهیه، تدوین و تصویب برنامه هفتم توسعه کشور را مورد بررسی قرار دادند. 🔹در این جلسه مقرر شد پس از ابلاغ سیاست‌های برنامه هفتم توسعه کشور از جانب مقام معظم رهبری به دولت، روند تهیه، تدوین و تصویب آن در هیئت وزیران و مجلس شورای اسلامی در چارچوب زمان بندی مناسب و دقیق صورت گیرد. 🔹در این نشست همچنین ساز و کار تنظیم و نظارت بر بازار مورد بررسی قرار گرفت. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ خبر فوری 🔶 عبور از مرز کمتر از ۵ دقیقه 🔹 از ساعت ۶ صبح تا ۱۲ ظهر مرز باز است ✅ مرز باشماق(شنبه ۱۹ شهریور) ❗️از مرز تا سلیمانیه۲۰۰ هزار تومان ❗️از سلیمانیه تا نجف یا کاظمین۵۰۰ هزارتومان https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔰 فراخوان همکاری افتخاری 🔸 به مناسبت ایام شهادت امام رضا علیه السلام می‌خواهیم همه با هم به زائران کوچک خدمت کنیم تا خاطرات خوبی از این زیارت در ذهنشان ثبت بشود. 📆 مدت زمان همکاری از پنجشنبه ۳۱ شهریور الی سه‌شنبه ۵ مهر ۱۴۰۱ 🔻 کسب اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام: ۰۹۳۵۳۳۲۱۲۶۶ @yaran_khorasan https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📍بیانیه فرانسه، انگلیس و آلمان: مواضع اخیر ‌ ایران⁩ تردیدهای جدی را در مورد قصد آن کشور برای بازگشت به توافق هسته‌ای ایجاد کرده است. 🔻پ ن: به زبان ساده یعنی ایران دیگر حاضر نیست طبق برجام هم تداوم تحریم علیه خودش را ببیند و هم توان هسته‌ایش را از دست بدهد؛ خشم و عصبانیت کشورهای غربی از تسلیم نشدن ایران است‌. از https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📍دیشب bbc در حالی که داشت درباره مساله موروثی شدن حکومت در ایران جنجال می کرد مجبور شد خبر جانشینی توله ملکه به جای مادرش را کار کنه:)) /رضا یزدان پرست https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📸محمد انصاری فوتبالیست، در حال تعمیر ویلچر زوار اربعین حسینی ‌ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
 🔻حب الحسین یجمعنا و ینصرنا گام نهادن در پیاده روی اربعین حسینی، تجلی عشق و بیداری بشریت، وحدت و همبستگی صالحان با فراگیر شدن معرفی هر چه بیشتر اباعبدالله الحسین(ع) و شعارهای جادوانه حضرتش با تاکید بر حق مداری و حاکمیت الهی بر زندگی بشر با تداوم بخشی شعار یالثارات الحسین،  گامی در جهت بسترسازی ظهور حضرت ولی عصر(عج) و ظهور نصرت الهی بر همه آرزومندان نجات بشریت گوارا باد. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
نام رمان: خلاصه: قصه، قصه یِ عشقی در بحبوحه ی خون و بویِ باروت است. قصه ی مَردی در دوراهی سختِ سرنوشت، بین مَرد بودن و عاشق ماندن! و چه کسی گفته که نمیتوان مردانه عاشق بود؟ همه ی قصه ها شروع و پایانی دارند. قصه ی من اما، شروعی بی پایان بود، دقیقاً از روزی که بعد از یک سال و چند ماه دیدمش؛ سرنوشت جوری دیگر ورق خورد. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌈 چادرم را از سرم در میآورم و همراهِ کیفم گوشهای میگذارم. روسریام را پشت سرم گره میزنم و رو به :مهدی با لحن جدی و تن نظامی میگویم اول سرِ این فرش رو بگیر ستوان... ستوان ابراهیمی و خانمش بیان ببینن اینجا اینطوریه دستمون - .میندازن... من اون دوتا رو میشناسم؛ تا الان خونهشون مرتب و تمیزه :با حالت بامزهای پاهایش را جفت میکند و احترام نظامی میگذارد !اطاعت فرمانده - *** .از خستگی روی زمین می افتم :مهدی هم میآید و کنارم مینشیند. با خستگی میگوید .آخه عمو و زنعمو چرا اینقدر زحمت کشیدن و اینهمه اثاث خریدن - .مامان میگفت تنها بچهامی، آرزومه هیچی کم نذارم برات - دستشون درد نکنه... میگم هانیه؟ - جونم؟ - !من گشنمه - !خب؟ - خب که خب... یه چیزی درست کن بخوریم دیگه... ببین از صبح که رسیدیم یه سره داریم کار میکنیم - !الان هشت شبه :رو میکنم سمتش، دستم را میزنم زیر چانهام و با لبخند میگویم !اولاً که مواد غذایی و اینها نداریم... ثانیاً اگر هم داشته باشیم من غذا بلد نیستم درست کنم - :دهانش باز میماند، با تعجب میگوید آشپزی بلد نیستی؟ - !نه... هیچوقت فرصت نشد یاد بگیرم - چرا این رو شب خواستگاری نگفتی؟ - جانم؟ - !جونت سلامت... خب اگه میگفتی شاید نظرم عوض میشد - :با حرص میگویم و بعدش هم حتماً میرفتی خواستگاریِ دخترِ مهینخانم که زنعمو قبلاً دوست داشت عروسش بشه؟ - نه؟ :اول با تعجب نگاهم میکند و بعد خندهاش میگیرد. حرصیتر میشوم !بدت هم نمیاومده انگار - :خندهاش را به سختی جمع میکند. با ته مایهی خنده میگوید تو این رو از کجا میدونی؟مینا گفته؟ - ...آره... شانس آوردی که خواستگاریش نرفتی وگرنه - :دوباره میخندد و نزدیکتر میآید. دستش را دور شانهام میاندازد، روی موهایم را میبوسد و میگوید نرفتم؛ چون دلم جای دیگهای گیر بود. شوخی کردم خانمم... ناراحت نشو دیگه... باشه؟ - آرام سرم را تکان میدهم. سرم را روی سینهی پهن و محکمش میگذارم، درست روی قلبش. صدای تپشهایش زیباترین آوای ممکن است. زنگ در که زده میشود، آرام من را از خودش جدا میکند و به :سمت در میرود. در که باز میشود پشت سرش صدایِ عموسبحان میآید مهمون نمیخوای صابخونه؟ - خوشحال از جایم بلند میشوم و منتظر میایستم. اول زهرا که چادر سورمهای گلداری سرش کرده و بعد عموسبحان با قابلمهای در دستش وارد میشود. زهرا را در آغوش میکشم. عمو نزدیکم میآید و :آرام پیشانیام را میبوسد. رو میکند سمت مهدی و میگوید .گفتم این برادرزادهی من که غذا مذا بلد نیست درست کنه، به داد شکم اون یکی برادرزادهام برسم - مهدی میخندد که با دیدن اخم الکیِ من خندهاش را جمع میکند. عمو سری به نشانهی تأسف تکان :میدهد ..!زن ذلیل https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌈 هی عمو؟ - چیه وروجک؟ - !اینقدر به شوهر من نگو زن ذلیل - !زن ذلیله دیگه - :میخواهم دوباره چیزی بگویم که میگوید .فعلاً سفره و بشقاب بیار که گشنمه - .و به قابلمهای که در دست دارد اشاره میکند * مهدی؟ کجایی؟ - از رویِ تخت بلند میشوم. نگاهی به ساعت میاندازم که پنج صبح را نشان میدهد. به هال که میروم، .مهدی را میبینم که دارد سجادهاش را پهن میکند سلام... چرا من رو بیدار نکردی؟ - :به سمتم برمیگردد سلام به روی ماهت خانم... داشتم میاومدم بیدارت کنم که خودت اومدی... بدو وضو بگیر که یه نمازِ - .جماعت دونفره بخونیم .باشهی آرامی میگویم و میروم تا وضو بگیرم وضو گرفته چادر نماز سفیدم را که گلهای صورتی دارد سرم میکنم. پشت سرِ مهدی میایستم. این !نماز چه نمازی بشود! یک نمازِ عاشقانه برای خالقِ عشق :سلام را که میدهیم و سجدهی شکر را به جا میآوریم مهدی به سمتم برمیگردد !قبول باشه هانیه خانم - !قبول حق باشه آقا مهدی - .با چادرنماز چهقدر معصومتر میشی - :لبخند عمیقی میزنم. بلند میشوم و چادر و سجادهام را جمع میکنم میگم نظرت چیه بری وسیلهی صبحونه بخری؟ - :میخندد .چشم فرمانده... الان میرم - * سفرهی صبحانه را جمع میکنم و توی آشپزخانه میگذارم. به هال که برمیگردم، مهدی را میبینم که واکس به دست با پوتینهایش درگیر است. میروم و روبرویش مینشینم. دستم را دراز میکنم و :میگویم !بده من - :ابرو بالا میاندازد .نه... خودم انجام میدم - .اِ بده من دیگه، دوست دارم یاد بگیرم - از من اصرار و از مهدی مقاومت تا بالاخره با تهدید به قهر کردن راضی میشود و واکس را دستم میدهد. چند دقیقهای با پوتینهایش درگیر میشوم. کارم که تمام میشود، با لبخند رضایتی زل میزنم به :پوتینهای تمیز و براق. جلوی چشمهایش میگیرمشان .بفرما آقا... دیدی گفتم یاد میگیرم - صدای خندهاش بلند میشود. با تعجب نگاهش میکنم که انگشت اشارهاش را روی بینیام میکشد. :انگشت سیاه شده از واکسش را نشانم میدهد !کل سر و صورتت رو سیاه کردی که - بلند میشوم و خودم را در آینهی توی اتاق نگاه میکنم. خندهام میگیرد! یک واکس زدن کل صورتم را شکل حاجی فیروز کرده. نگاه خندانش را توی آینه و پشت سرم میبینم. کلاه نظامیاش را در دست دارد. نزدیکم میآید، باز هم رویِ موهایم بـ ـوسهای مینشاند. میخواهد عقب برود که دستهایم را دورِ گردنش میاندازم و روی شانهاش را میبوسم که لبخندی میزند. کلاه نظامیاش را روی سرش میگذارد و ابهتش دو چندان میشود. ته ریشِ مردانه، نگاهِ نافذ و قامت بلندش دلم را به تب و تاب میاندازد. احترام :نظامی میگذارد .با اجازه فرمانده https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
enc_16619692957371511709762.mp3
2.99M
😭 دردامو به امام رضا میگم.... روح الله رحیمیان . اربعین حسینی https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
. چشم به درد نخور ! چشماش مجروح شد و منتقلش کردند تهـران ؛ محسن بعد از معاینه دکتر پرسید: آقای دکتر مجرای اشک چشمم سالمه؟ میتونم دوباره با این چشم گریه کنم؟ دکتر پرسید: براچی این سوال رو می پرسی پسر جون؟ محسن گفت: چشمی که برا امام‌حسین(ع) گریه نکنه بدرد من نمی‌خوره .... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رفتی ولی فراق تو باور نمی‌شود داغی شبیه داغ برادر نمی‌شود ... تیرماه ۱۳٦٦ ، گلزار شهدای همدان وداع قهرمان شهید علی چیت‌سازیان فرمانده اطلاعات‌عملیات‌لشکر۳۲انصارالحسین با برادر قهرمان خود محمدامیر چیت‌سازیان از فرماندهان گردان مهندسی جهادسازندگی که در عملیات نصر۴ به شهادت رسید. عکاس : عبدالرضا چاردولی https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─