eitaa logo
این عمار
3.2هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
23.2هزار ویدیو
641 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سهم-روز-2-حکمت-13-تا-25.oga
960.6K
صوت سهم روز دوم حکمت ۱۳ تا ۲۵
چون نشانه های نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسی، نعمتها را از خود دور نسازید. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 کسی را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را پذیرا باشد. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 هر فریب خورده ای را نمی شود سرزنش کرد. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 کارها چنان در سیطره ی تقدیر است که چاره اندیشی به مرگ می انجامد. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 (از امام پرسیدند که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: موها را رنگ کنید، و خود را شبیه یهود نسازید یعنی چه؟ )  فرمود: پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) این سخن را در روزگاری فرمود که پیروان اسلام اندک بودند، اما امروز که اسلام گسترش یافته، و نظام اسلامی استوارشده، هر کس آنچه را دوست دارد انجام دهد. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 (در باره آنان که از جنگ کناره گرفتند)  حق را خوار کرده، باطل را نیز یاری نکردند. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 آن کس که در پی آرزوی خویش تازد، مرگ او را از پای درآورد. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠از لغزش جوانمردان درگذرید، زیرا جوانمردی نمی لغزد جز آنکه دست خدا او را بلندمرتبه می سازد. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 ترس با ناامیدی و شرم با محرومیت همراه است، و فرصتها چون ابرها می گذرند، پس فرصتهای نیک را غنیمت شمارید. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 ما را حقی است اگر به ما داده شود، وگرنه بر پشت شتران سوار شویم و برای گرفتن آن برانیم هر چند راه رفتن ما در شب  به طول انجامند. (این از سخنان لطیف و فصیح است، یعنی اگر حق ما را ندادند، خوار خواهیم شد و باید بر ترک شتر چون بنده بنشینیم.) 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 کسی که کردارش او را به جایی نرساند، افتخارات خاندانش او را به جایی نخواهد رسانید. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠از کفاره گناهان بزرگ، به فریاد مردم رسیدن، و آرام کردن مصیبت دیدگان است. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 ای فرزند آدم! زمانی که می بینی خداوند انواع نعمتها را به تو می رساند، در حالی که  تو معصیت کاری، بترس. 📒  
شرح-حکمت2-بخش-1-طمع.mp3
1.02M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 🔸 شرح 1⃣ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌳شجره آشوب« قسمت دوم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻« آنچه بر بنی اسراییل آمد، نعل به نعل بر امت من می رسد. حتی اگر در میان آن ها، زنی با فرزندش زنا کرده باشد، در امت من هم چنین خواهد شد.» 🔻 در روایتی دیگر رسول خدا می فرمایند: «چیزهایی که به امت های پیشین رسید، ذراع به ذراع و شبر به شبر به شما نیز می رسد. حتی اگر کسی از آن ها وارد سوراخ سوسماری شود، شما نیز چنین می کنید.» 🔻در موارد دیگر رسول خدا، به صورت خاص، تشبیهاتی را نسبت به امت بنی اسراییل، انجام داد. یکی از بهترین مصادیق این روایات حدیث منزلت است که رسول خدا، امیرالمومنین را به هارون تشبیه کرد؛ همانگونه که هارون، وصی موسی بود، حضرت امیر نیز جانشین پیامبر محسوب می شد. 🔻 در روایتی دیگر نیز امام حسن و امام حسین به شبر و شبیر، پسران هارون تشبیه شده اند. از دیگر روایاتی که می توان به آن اشاره کرد، افتراق امت بعد از پیامبر است. امام علی علیه السلام فرمود: «امت موسی بعد از او به هفتاد و یک فرقه تقسیم شدند و تنها یک فرقه نجات یافت و بقیه در آتش هستند. 🔻 امت عیسی بعد از او به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند و یک فرقه نجات یافت و بقیه در آتش هستند... 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد...
نام رمان: براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
بعد اقامه نماز رفتیم برای صرف ناهار هادی مسئول پخش غذا بود و همراه بقیه خادم ها کمک می کرد ب پخش غذا به من ک رسید غذارو با احترام خاص و لبخند های مَکُش مرایی که من براش میمردم زد وگفت:بفرمایید دختر عمو فاطمه! ارزو ریز ریز میخندید بهش یه چشم غره رفتم😒 رفتیم تو اتوبوس صندلی جلونشسته بودیم ک صندلی کارمون راوی کاروان (علی رضایی) مینشست اما صندلی کنار اش خالی بود که توسط هادی پر شد😳😑 آخرش فهمیدم نیرو کمکی کم اوردن هادی رو فرستادن کمک توی دلم غوغا بود😔 میدونستم که این چشمای لعنتی منو لو میده با اون سوتی گنده ای هم که ارزو داد دیگه شرط میبندم هادی فهمیده ک دلم بیشتر همیشه میخادش! الان حتما پیش خودش فکر میکنه که هه این دختره رو!هنوز به من احساس داره منیکه ازدواج کردم و زن و بچه دارم چقدر ابروم رفت وای خدا لعنت ب من چرا نزاشتم اونجا حرفش رو کامل بزنه؟ چرا حرفش رو قطع کردم؟ چرا نزاشتم بگه؟ یادمه ک میگفت تو این شش سال اونطور نبوده ک من فکر میکردم...منظورش چی بود؟ خدایا میشه ی بار دیگه برگردیم به اون لحظات و من ب هادی اجازه بدم حرف بزنه😢 فکرشو بکنید جگر گوشه آدم کنار دستش باشه بعد شش سال قیافه جدیدش رو نتونه راحت نگاه کنه خدایا حکایت عجیبیه این عشق که به قول جناب راوی تا لوز المعده ادم میسوزه😞 اومده منو دیوونه کنه؟ اومده که.......... ~بند افکارم رو با پاسخ دادن ب شبهات ارزو پایان دادم آرزو: حرف شما درست! من میرم بیرون ارایش می کنم و لباس های کوتاه و نازک میپوشم اما دلم پاکه و قصد گناه کردن و جلب توجه هم ندارم مهم دلِ مهم نیتِ من:ببین ارزو جان عزیزم من شما رو دعوت میکنم خونمون!تو هم از راه رسیدی و تشنه ای منم آفتابه رو برمیدارم برات آب میارم! آیا تو اون آب رو مینوشی؟ آرزو:وای😑نه معلومه من:خب اینم حکایت همینه ابی که می‌ریزم میارم تمیزه ولی تو بازم حاضر به نوشیدن آب نمیشی من نیت ام خیره! اب داخل آفتابه تمیزه اما..... تازه شم یه چیز دیگه....بزار با استفاده از قرآن به شبهه ات جواب بدم و خدایی که تو رو آفرید آرزو خانم اگه فقط دل پاک ملاک بود میگفت:امنو حتما عمل و کار صالح هم نیاز بوده که گفته امنو و عمل صالحات! https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
یهو وسط بحث ارزو گوشی شو از داخل کیفش برداشت و باهاش ور رفت من:آرزو جان وسط بحث اخه؟ بگو کم اوردم... ارزو:چی میگی برا خودت؟ دلم براش تنگ شد میخام بهش تلفن کنم من:کی؟ آرزو:داداشم😢 امروز حانی بلیط اتریش داشته دلم برا امیر کبابه من:الهی😢 آرزو:الو...سلام داداشم...امیرم.....خوبی.... عیدت مبارک باشه عزیزم..... طرف:..... آرزو:قربونت برم.... خدا لعنت کنه اون عوضی رو غصه نخوریا...خودم برگشتم تهران یه دختر خوب برات پیدا میکنم طرف:....... آرزو:ینی چی نمیخوام؟ طرف:...... آرزو:غلط کردی مگه دست خودته؟ اون دختر روانی لیاقت تو و عشق تورو نداشت به خاطر همین رفت کل تهران ارزو دارن تو بهشون نگاه کنی همه دخترا با ی نگاهت عاشقت میشن! خوشبخت میشی امیر جان طرف:........ آرزو:وای امیر....این چ صداییِ؟این چ حرفیه؟ با صدات چ کرده اینقد توش بغض سنگ دار شنیده میشه؟ امیر خواهش میکنم بس کن دیگه بهش فکر نکن طرف:...... آرزو:وای دیونه خدا نکنه تو بری ک من دق می کنم امیر طرف:..... آرزو:دیونه نشی.....وای امیر....کاری دست خودت ندی....امیر ترو جون مامان...امیر جون من......امییییر طرف:..... آرزو:جون اون بی همه چیز....... طرف:........ آرزو: اره جون اون ارزش نداره ...... امیر دیگه بهش فکر نکن ارزش نداره جون صدام امیر دلمو خون نکن طرف:...... آرزو:اینقدر سرد نباش اتفاقی نیوفتاده ک اینجا طرف یه چیزی گفت و قطع کرد آرزو قطره اشکی رو که از چشمش اومد رو پاک کرد... من هم که خاستم دلداری اش بدم گفتم:ارزو عزیزم اشکال نداره...همه چی درست میشه....... آرزو:فاطمه تو برادر داری؟ من:نه آرزو:پس نمیشه که درکم کنی..... یه برادر دارم فقط تو این دنیا برادر برای خواهر همه زندگیشه بعد از پدر دومین قهرمان زندگیشه همه عمرشه نمیتونه سختی شو ببینه اونم امیر داداشم! خیلی صبوره...تا الان هم برای ب دست اوردن حانیه خیلی صبوری کرده اما حالا که بعد دو سال وقت اون رسیده بود که بهم برسن،حانی جا زد! امیر میدونم دیونه میشه من:این چه حرفیه عزیزم .... برای حال دلش ام یجیب بخون حال دلش بهتر میشه...... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
(هادی) برای نماز تکبیر گویی میکنم... ازینکه میدونم صدا مو میشنونه احساس خوبی دارم... بعدش نوبت صرف و پخش ناهار هست... سعی میکنم که تمومش کنم این دوری رو... بهش غذا میدم...و با نگاه سرد استقبال میکنه.... سوار اتوبوس میشم چشمانم به جمال همانند فرشته و نورانی معشوقه ام روشن میشه... زیبا تر شدی جانا🙈 بغل دوستم علی رضایی میشینم که دقیقا صندلی کناری مون جان و جهانم و دوستش میشینن! حس خوبیه ولی حیف که خیلی دورم... میفهمید اینو؟نزدیک ام ولی دورم😌 از طرفی امیدوارم به دو دلیل دلیل اول:چشمای فاطمه مث شش سال پیش هنوز عاشقمه دلیل دوم:اون حرف دوستش وسط حرف زدن ما.... وای عجب سوتی گنده ای حتما چقد حرص کرده گونه هاش کمی سرخ شده هروقت استرس و هیجان داشته باشه اینطوری میشه با دوستش داره حرف میزنه من و علی هم داریم نقشه میریزیم حالا بعدا بهتون میگم راوی:عه آقا هادی.....ب خواننده ها نمیگی،ب منم نمیگی؟نامرد! من:نه دیگه جناب راوی...خبر دهن لقی شما ب گوش ما هم خورده راوی:😒 ~فقط خدایا کمکم کن بتونم بگم حقیقت رو....میدونید چقدر سخته شش سال توی غربت...توی شهر و کشور غریب بی هیج هم زبونی!!!تازه شم اینکه تازه بفهمی اشتباه میکردی و راهو عوضی اومدی... شش سال عمر خودم و جان و جهانم اینطور تلف شد.... من دو بار فاطمه رو از دست دادم!!! یه بار شش سال پیش یه بار ی سال پیش شش سال پیش که همه تون میدونید ب زور و اجبار بابام و میل خودم رفتم و بعدش فهمیدم که چ اشتباهی کردم ...... راوی:عه ینی شش سال پیش به میل خودتون رفتید؟ من:بله راوی:ینی چی.....ینی فاطمه رو نمیخاستید.... من:شما کاری کنید موقعیت اش پیش بیاد من با جانا صحبت کنم اونوقت همه چی رو میگم درسته من شش سال پیش با میل خودم رفتم......... راوی:عه... اینقدر مارو کنجکاو نکن.... بگو..... من:نه نمی گم.... ~خب بسم الله....رسیدیم شلمچه تمام روح و روانم با اینجا به لرزه در میاد.... و.... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
وارد آرامگاه شهدا میشیم همه زنان سمت چپ و مردا سمت راست مرد البته خیلی کمه....کاروان زنونه ست.... علی رضایی دوست عزیزم میاد جلوی جمعیت و مارو باصدای زیباش مستفیض میکنه علی:خاک آشفته ی این دشت زیارت دارد لحظه در لحظه غمش،رنگ قیامت دارد باتوای سبزترین فصل خدا روی زمین حرمت ساده ی این خاک رعایت دارد ای غریبانه ترین حادثه در مرز جنوب خواب این سنگر کهنه ز تو عادت دارد تو گذشتی که غمت زمزمه عشق شود سفرت خوش ک تنت عطر شهادت دارد برو از فلسفه خواب ز زمین بالاتر زخم تو بادل خورشید غرابت دارد برو تا مرز شکفتن که زمین جای تو نیست تو بزرگی و دلت عطر شهادت دارد به سرزمین شلمچه خیلی خوش آمدید به قطعه ای بهشت......! راوی:اقا هادی نگفتی که یه سال پیش که فاطمه رو از دست دادی ماجراش چی بوده؟ من:الان وقتش نیست...... میگم حالا... ~ی یک ساعتی زیارت کردیم و دور و اطراف رو گشتیم... بعدازظهر قشنگی بود نسیم خنکی که از روی دریاچه فصلی شلمچه میگذشت به صورت ام می خورد به اندازه اون نسیمی که از کوی دلبر میاد برام آرامش و لذت داره... خدایا چقد خوبه من الان اینجام... چقد خوبه همیشه هستی چقد خوبه ک نگران نیستم ک از دستت بدم چقدر خوبه که دوباره ب من اجازه دادی نفس کشیدن رو کنار یار.... تو چقد خوب و مهربونی... کمکم کن فاطمه ازم دوری میکنه چون فکر میکنه که من زن و بچه دارم! ولی چی بگم که آخه همش الکیه... من اون حرفا رو تو فامیل پخش کردم که فاطمه منو راحت فراموش کنه و بره سراغ زندگیش این سخت ترین کار عمرم بود شهدا ازتون میخام کمکم کنید من یارمو میخوام همین الان هم میخوام راوی:الان بگید ک ی سال پیش چطور فاطمه رو از دست دادی؟ من:اگه چن دیقه منو تو حال خودم رها میکردید همه چی حل میشدا عه کچلم کردید جناب راوی ی سال پیش ک میخواستم برگردم ایران و بگم ک غلط کردم فهمیدم فاطمه با برادر علی نامزد کرده اینطور.... راوی:آخی😢 ~دارم ب این فکر میکنم اگر فاطمه منو نبخشه چی؟ اگه چشماش بهم دروغ گفته باشه چی؟ اگه نتونه بفهمه که من پشیمونم چی؟ خدایا شهدا بیشتر همیشه میخوامتون...... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢روایت حجت الاسلام از علیه‌السلام در مورد اسلامی ایران و اتصالش به عج (ان شاء اللَّه) برای اطمینان قلوب اون دوستانی که از سرنوشت این انقلاب نگرانند. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
بهشت_اینجاست_حَلقه_ی_عُشاق_دورِ_امام_حُسین_عَلیه_السَلام_093136.mp3
5.44M
فایل | 💠حجت الاسلام عالی (بهشت اینجاست) حَلقه ی عُشاق دورِ عَلیه السَلام https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
مداحی آنلاین - زن آلمانی و شفای فرزندش - استاد دارستانی.mp3
6.2M
🌙 ♨️زن آلمانی و شفای فرزندش 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📝🍃 🍃 •[ 🎤 ]• ┓ 🖌┏ ┛┗موضوع: مقدمه‌ای بر تجزیه‌طلبی ✍/ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ⚽️ حمله به نمادهای هویتی و ملی مثل تیم ملی فوتبال، نوعی مقدمه سازی روانی برای تجزیه‌طلبی است. 🔹 تمام کنش رسانه ای رسانه‌‌ هایی مثل «ایران‌اینترنشنال» کاشتن بذر تردید در اذهان ایرانیان نسبت به یکپارچگی ملی و آماده کردن آنها برای پذیرفتن چندپارگی و تجزیه است و حالا این خط سیاسی در پدیده فوتبال و رویداد جام جهانی تعقیب می شود. 🔹 اینجاست که می‌گوییم آنچه در این دو سه ماه رخ داده نه تنها یک انقلاب اجتماعی یا تحول درون‌زای فرهنگی نیست؛ بلکه یک پروژه سیاسی بر بستر و پلتفرم ارتباطاتی است. در واقع باید در دوران ما همواره فرهنگ و تحولات فرهنگی را در متن سیاست و سیاست بین‌الملل فهمید.» 🔸 «به نظر بنده کسانی که از انقلاب ملی یا اجتماعی حرف می‌زنند هم شتابزده و عجول هستند و هم احتمالا ناآشنای با ماهیت تحولاتی هستند که سال‌هاست بر بستر جامعه شبکه‌ای جهانی رخ می‌دهد. نارضایتی از وضع معیشتی هیچ نسبتی با آسیب زدن به هویت ملی ندارد. حتی اگر بپذیریم که نارضایتی تولید خشم می‌کند اما همنشین کردن این حالت با نفرت از نماد و نشانه‌های ملی و هویتی مثل «تیم ملی فوتبال» یک تقلب رسانه‌ای است که هدفش آماده‌سازی روانی جامعه ایرانی برای فروپاشی اجتماعی و چندپارگی است. ✋ 🇮🇷 🇮🇷 🖇 🖇 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 🇮🇷این عمار🇮🇷 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─