🦋✨🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋
🦋 ‹ ﷽ ›
#رمان_دو_مدافع🕊
#پارت_52
***
چادر را از روی سرم برداشتم و کتری را از روی گاز گرفتم.
توی سینک شستمش و داخلش را پر از آب کردم.
روسری نرم و ابریشمی ام را از روی سرم برداشتم و راه اتاق را در پیش گرفتم.
علی وضو گرفته بود و عبا دوشش میانداخت.
عادت همیشگیاش بود... با عبا نماز میخواند.
نگاه من که با هم در آینه تلاقی کرد، لبخندم وسعت پیدا کرد.
من_ آقا صبر می کنی منم برم وضو بگیرم نماز و باهم جماعت بخونیم؟
علی_ برو بانو.
وضو گرفتم و چادر خوش رنگی که علی برایم گرفته بود را سر کردم.
علی سجاده خودش به خودم را پهن کرده بود.
پشت سرش ایستادم و قامت بستم.
" عشق
مثل نماز خواندن است...
بعد از نیت،
دیگر نباید به اطرافت نگاه کنی"
نماز که تمام شد، علی با صدای بم و مردانه و آن صوت زیبا، شروع کرد به خواندن قرآن...
او می خواند و من پشت سرش، چشمانم را بسته بودم و سراپا گوش شده بودم و گوش میکردم...
سعی میکردم بغض نکنم...
علی پاداش کدام کار خوبم بود؟
خدایا... خوشبختی را نصیب همه کن...
آمین یا رب العالمین...
✍به قلم بهار بانو سردار
#ادامہ_دارد...
🦋
✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋
🦋 ‹ ﷽ ›
#رمان_دو_مدافع🕊
#پارت_53
****
با احساس ایستادن ماشین، چشم هایم را باز کردم.
برعکس شده بود...
قبل اینکه خوابم ببرد سر نیلوفر روی دوش من بود و حالا سر من روی دوش او.
سرم را بلند کردم.
کسی جز من و زهرا نیلوفر و ریحانه داخل اتوبوس نبود.
من_ بقیه کجان؟
ریحانه_ ایستادیم واسه ناهار.
من _ اخ گفتیا...خیلی گشنمه.
وقتی که پیاده شدیم فهمیدم رستوران خواهران و برادران جداست.
چقدر جالب!
وارد رستورانی که خواهران انتخاب کرده بودند شدیم و ناهار را دور هم خوردیم.
بعد از خواندن نماز ظهر، سوار اتوبوس شدیم و دوباره حرکت کردیم.
ساعت نزدیک ۱۰ شب بود که رسیدیم هتل...
۸ صبح تا ۱۰ شب در راه بودیم...
خسته کننده بود اما هیجان زیارت نگذاشته بود آثاری از خستگی در تنم بماند...
پیاده شدیم و برای تعیین اتاق مجبور شدیم چند دقیقهای را داخل لابی بگذرانیم.
واحدهای خواهران طبقه پنجم و واحدهای برادران طبقه چهارم بود.
کلید اتاق ها را که داده اند قرار شد من و ریحانه در یک اتاق بمانیم و زهرا نیلوفر داخل یک اتاق.
کارت اتاق را که تحویل ریحانه دادند، همه کوله هایمان را برداشتیم و سوار آسانسور شدیم.
هوای خنک داخل آسانسور، حس خوبی را بهم منتقل کرد...
سرم را به دیواره ی آسانسور چسباندم و گفتم:
من_ الان دلم یه دوش آب داغ میخواد و پشت بندش حرم.
✍به قلم بهار بانو سردار
#ادامہ_دارد...
🦋
✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋
🦋 ‹ ﷽ ›
#رمان_دو_مدافع🕊
#پارت_54
و آرام اضافه کردم:
من_ برای اولین بار...
عظمت حرم از ورودی خیابان مشخص بود اما اینجا، پنجره فولاد، بوی عطر خاص حرم و جمعیت زائران چیز دیگری بود...
دفتر که به پنجره فولاد رسید، حس وصف نشدنی داشتم...
لحظه تمام بدنم لرزید...
عطر گلاب را با تمام وجودم بو کشیدم.
مگر این پنجره فولادی چی داشت که انقدر آرام می کرد؟
پیشانی ام که خنکای پنجره را حس کرد، اشکم سرازیر شد.
"سلام اقا. برا اولین بار اومدم پابوست. اونقدر هیجان دارم که حس میکنم قلبم داره...قلبم داره... نمیدونم اصلا چی بگم! وقتی پنجره فولادت اینهمه ارومم کرد، حرمت چیکار میکنه باهام؟ السلام علیک یا علی بن موسی الرضا..."
برای دست زدن به ضریح دل در دلم نبود...
مثل دیوانه ها اصرار میکردم بچهها زودتر حرکت کنند تا من همزود تر بتوانم ببینم ان ضریح معروف را.
کفش هایم را که به کفشداری دادم، دیگر همه چیز را فراموش کردم...
انگار فقط من بودم...
حرم خلوت حس خوبی به حرم ندیده میداد...
پاهایم که سرمای کف زمین را حس می کردند، دلم برای نشستن و نماز خواندن رویشان ضعف میرفت اما زیارت اولویت اول بود.
دستم که به ضریح رسید سر از پا نمی شناختم.
"اقا...اومدم... دستم الان روی ضریحته..."
و انگار فقط من بودم و اشک هایی که کنترل شان دست من نبود...
"اقا دیدی؟ دیدی چقدر واسه خدا مهم بودم؟ دیدی کمک کرد به راه راست برگردم؟ آقا شما هم کمک کن از راه راست منحرف نشم. کمکم کن بدون اینکه با خانواده ام بی احترامی کنم، بتونم از عقایدم دفاع کنم. آقا کمکم کن بهتر شم. خدایا گناه هامو ببخش... قول میدم دیگه تکرار نشه...خدا..."
✍به قلم بهار بانو سردار
#ادامہ_دارد...
🦋
✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋
🦋 ‹ ﷽ ›
#رمان_دو_مدافع🕊
#پارت_55
به زور از ضریح دل کندم و با راهنمایی ریحانه، نماز زیارت خواندم.
چه نمازی بود...
اولین نماز زیارت، آن هم در حرم امام رضا...
به هتل که برگشتیم، مثل قحطی زدگان به رستوران هجوم بردیم و شام که خوردیم هر کس برگشت به اتاقش.
ریحانه رفت تا دوش بگیرد و من هم از خستگی روی تخت بیهوش شدم...
نیمه های شب بود که با شنیدن صدای هق هق خقه ی کسی، چشم باز کردم.
با دیدن ریحانه که روبه روی پنجره بزرگ اتاق ایستاده و شانه هایش می لرزد هول شدم...
پتو رو کنار زدم و از جا بلند شدم.
به ریحانه که رسیدم دستم را روی شانه اش گذاشتم و گفتم:
من_ریحان؟ چته؟ دلت برای مادر پدرت تنگ شده؟
گریه از شدت گرفت و در یک حرکت ناگهانی چرخید و خودش را پرت کرد در آغوشم.
نمیدانستم باید چه کنم...
بیهدف موهایش را نوازش می کردم که انگار کمی آرام شد.
از من فاصله گرفت و آرام گفت:
ریحانه_ علی اوم دم در. گفت مامان زنگ زده گفته حال بابا شده بیمارستانن.
علی چون مسئول کاروانه نمیتونیم برگردیم. بهار دعا کن بابام خوب بشه.
اشکم سرازیر شد...
بی چاره ریحانه.
روی مبل نشستمو او را هم روی مبل کنار خودم نشاندم.
من_ریحانه جونم هیچی نمیشه. من میدونم.
✍به قلم بهار بانو سردار
#ادامہ_دارد...
🦋
✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
11.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای کسی که فقط برای خوردن شام به پیاده روی اربعین آمده بود...
#معرفتی
#اربعین
#کربلا
اگه با دیدن این کلیپ دلتون شکست و اشکتون جاری شد مارو از دعای خیرتون بی نصیب نگذارید.
التماس دعا
اللهم الرزقنا کربلا
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
16.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حکایات تکان دهنده از #شهدا
داستان ...دورکعت نماز برای روکم کنی بچه بسیجی ها
#حاج_حسین_یکتا
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین (ع)
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺آمادگی تشرف
حکایت تشرف #محمدتقی_آملی محضر #امام_زمان عجل الله فرجه
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 #درس_اخـــلاق
🔻استاد عالی
🔻با خدا قشنگ حرف بزن!
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔻بیسوادی وزیر لیسانسه روحانی دوباره خبرساز شد/ لزوم تدریس بدیهیات اقتصاد برای اصلاحطلبان
🔹روز گذشته وزارت امور خارجه با انتشار بیانیهای اعلام کرد: «فرایند آزادسازی چند میلیارد دلار از داراییهای جمهوری اسلامی ایران که برای چند سال به طور غیرقانونی در کره جنوبی توسط آمریکا توقیف شده بود، آغاز شد. ایران تضمین لازم برای پایبندی آمریکا به تعهدات خود در این خصوص را دریافت کرده است.»
🔹در این میان اصلاحطلبان که در آستانه سالگرد مهسا امینی، انتظار امتیاز دادن آمریکا به ایران را نداشتند و با تدبیر تیم مذاکره کننده تا لحظات پایانی در جریان توافق نبودند؛ شروع به تناقضگویی کردند.
🔹آذری جهرمی، وزیر کمسواد دولت روحانی، شب گذشته از اولین اصلاحطلبانی بود که به این توافق واکنش نشان داد و نوشت: «آیا میتوان گفت که با آزادسازی ۶ میلیارد دلار، معادل ۳۰۰ هزار میلیارد تومان، از درآمدهای ارزی دولت قبل که به دلیل تحریم در بانکهای کره بلوکه شده بود؛ عملاً موضوع ادعایی بهجاگذاشتن بدهی ۲۷۰ هزار میلیارد تومانی دولت قبل برای دولت جدید منتفی است و بهعبارت دیگر دولت روحانی خزانه را با مثبت ۳۰ هزار میلیارد تومان به دولت جدید تحویل داده است؟ نظر شما چیست؟»
🔹وزیر لیسانسه روحانی که هفته گذشته نیز با اظهارات عجیبش در رابطه با نظرسنجی معتبر منتشر شده در رجانیوز خبرساز شده بود، شب گذشته نیز کمسوادیاش در رابطه با مسائل سیاسی و اقتصاد را نمایان کرد که با واکنش منفی گسترده کاربران فضای مجازی روبهرو شد.
🔹این اظهارات جهرمی درحالیست که با یک ضرب و تقسیم ساده میتوان دریافت بدهی ۲۷۰ هزار میلیارد تومانی که دولت سابق برای دولت جدید به یادگار گذاشت در زمانی که دلار ۲۵ هزار تومان بوده است، حدود ۱۲ میلیارد دلار میشود!
🔹اما نکته مهم دیگری که آذری جهرمی عامدانه از مخاطب پنهان میکند پیشخور شدن بخش زیادی از پولهای بلوکه شده در زمان دولت قبل است. در واقع دولت روحانی بدون پشتوانه واقعی و با اتکا به پولهای بلوکه شده در خارج از کشور، به چاپ پول روی آورد و ضربات سهمگینی بر پیکره اقتصاد ایران وارد کرد.
🔹همچنین فارغ از اینکه دولت قبل اگر عرضه داشت چاهی را که کَنده بود خودش پر میکرد، مسئله اینجاست که با این آزادسازیها، آثار تورمی ناشی از پیشخور کردن این پولهای بلوکه شده رفع نمیشود!».
🔹عبدالله گنجی، فعال رسانهای اصولگرا، نیز با تأیید پیشخور شدن بخش زیادی از پولها در توییتر نوشت: «جناب نوبخت به شخص بنده گفت ما بهازای دلارهای بلوکه شده ریال چاپ کرده و هزینه کردهایم.»
#جانم_فدای_رهبر
👌#اقتدار
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔻رخنهی لیبرالیسم در جبههی انقلاب
یاداشت مهدی جمشیدی:
🔹برخی نیروهای تجدیدنظرطلب در درون جبههی انقلاب، نسبت به غیرانقلابیها، ملایم و منعطف و مداراییاند اما انقلابیهای اصیل را بهشدت، طرد و نفی و سرکوب میکنند. اگر اینان به انقلابیهای اصیل بگویند «سوپرانقلابی»، اختلاف و انشقاق ایجاد نکردهاند، ولی اگر انقلابیهای اصیل به آنها بگویند «صورتی»، گسستآفرین و وحدتشکن هستند. در واقع، سیئات انقلابیهای اصیل، حسنات اینان است. پس با معیارهای دوگانه و خودخواهانه مواجه هستیم.
🔹تعبیر دقیقتر و زیباتری که میتوان دربارهی اینان به کار برد، «انقلابی نمایشی» است؛ چون انقلابیگریشان، از برخی ظواهر و صورتها فراتر نمیرود و عمق هویتی ندارد. وانمود میکنند که انقلابیاند، اما دچار چرخش و دگردیسی شدهاند.
🔹شاید اولین برچسب را به این جماعت، شهید بهشتی زد که به آنها گفت «نیروهای بینابینی». یعنی هم این طرف هستند و هم آن طرف. آدمهای دوشخصیتی که هنوز تصمیم نگرفتهاند چه باشند.
🔹در دههی اخیر، عدهای رفتند زیر پرچم «اسلام رحمانی». آیتالله خامنهای هم در مقابلشان گفت اسلام رحمانی، همان معارف نشأتگرفته از «لیبرالیسم» است. این هم از برچسب غلیظ ایشان. بعد از مطهری و بهشتی، دیگر چندان اصطلاح «التقاط» را به کار نمیبرند. من اینان را التقاطی میدانم؛ همان «اسلام رحمانی» که ترکیب اسلام و لیبرالیسم است.
🔹برخی از انقلابیها کوشیدند ادای اصلاحطلبان درآورند. شدند کپی کپی. از اصالتها بریدند و به اصیلها گفتند تندرو. البته درباره صورت مشترک و مخرج مشترک داشتنشان با اصلاحطلبان، هیچگاه توضیح ندادند. نرمنرمک چرخیدند.
🔹دربارهی «برجام» و «فضای مجازی» و «حجاب»، مانند خاتمی و اصلاحطلبان فکر میکنند. فقط مشکل اینجاست که برخلاف اصلاحطلبان، تعبیر «حضرت آقا» را هم ضمیمهی استدلالهای اقتباسی خود میکنند.
🔹حاجقاسم را نیز از آن خود میدانند؛ همان کسیکه میگفت دختر شهید، فقط به قصد «هدایت» میتواند با دختر بدحجاب، ارتباط داشته باشد نه به قصد «رفاقت»؛ یعنی حتی رفاقت با اینان را نیز نمیپسندید. نمیدانند سیاست حاجقاسم، «سیاست هدایت» بود نه «سیاست تمایز». هم برجام را تصمیم نظام میدانستند و هم فتوحات منطقهای حاجقاسم را میطلبیدند.
🔹رهبر انقلاب از سه مرحله سخن گفتهاند: خودسازی، جامعهسازی و تمدنسازی. اینان چون در مرحلهی خودسازی، شکست خوردهاند، ارادهی انقلابی ندارند و بهجای جامعهسازی، در پی جامعهسنجی هستند تا مطابق ذائقه، حکومت کنند.
🔹در اغتشاش سال گذشته دیدید که «مواضع دوپهلو» داشتند. هرچه فریاد داشتند بر سر نظام و نوع حکمرانی کشیدند؛ مانند خاتمی. دوگانهی نظام/ مردم را پذیرفته بودند؛ همانند اصلاحطلبان.
🔹حداقل یک دهه است که کسانی در درون جبههی انقلاب، التقاطی شدهاند. کلیدواژههایی هم دارند: وحدت/ خلوص، همبستگی/ دوقطبیشدن، عقلانیت/ تندروی، فرهنگ/ امنیت، جذب حداکثری/ طرد،از همهی اینها روایت غلط دارند.
🔹از اصول بریدهاند اما انتظار دارند که همچنان در هستهی مرکزی گفتمان انقلاب باشند. به ما میگویند «تنگنظری» نکنید ولی مسأله این است که خودشان «تجدیدنظر» کردهاند. دایرهی انقلاب و خودی نیز باید متناسب با بازاندیشیهای دورهای آنها گشاد شود؛ چون معیار، اینانند نه ارزشها
🔹به همان معنا که امام خمینی به بازرگان، «برچسب لیبرال» زد، من هم این اصطلاح را به اصولگرایی نسبت میدهم. روح بازرگان در بخش عمده اصولگرایان، حلول کرده است. «اسلام رحمانی»، فصل مشترک اصولگرایان و اصلاحطلبان شده است. اسلام رحمانی، یعنی لیبرالیسم و هر کس به مؤلفههای آن معتقد باشد، دچار التقاط شده است؛ چه اصلاحطلب و چه انقلابی.
🔹جالب اینکه میان «بدنه» و «بالاییها»، تفاوت آشکار وجود دارد؛ بدنهی انقلابی که در کف هستند، وفادارند اما هرچه فراتر میرویم و به نخبگان میرسیم، موارد استحاله بیشتر میشوند. گویا وضع اجتماعی «قدرت» و وضع فکری «حقیقت»، تا حدی با یکدیگر نسبت عکس دارند. ازاینرو، جماعت از راه انقلاب بازگشته و به تفکر اصلاحات پیوسته، اکثریت نیستند که «واسازی فکری»ام به «واگرایی اجتماعی» برسد.
🔹از هرچه که واسازیشان کند متنفرند؛ مثل همین متن! بیدرنگ، واکنش منفی نشان میدهند و برآشفته میشوند. نگرانند که مبادا نسبتهای فکری و هویتی پنهانشان با اصلاحطلبان آشکار شود. میگویند خودمان هستیم ولی تاریخ اصلاحات میگوید تکرار آنهایند. تجدیدنظرطلبی را از سطر نخست آغاز کردهاند.
🔹راه «بازسازی انقلابی» از «واسازی اصولگرایی» میگذرد. اینان برای تداوم قدرت خویش، امکانهای انقلاب را به زنجیر بستهاند و مردم را در انتظار جهش تاریخی، دلسرد کردهاند.
#جانم_فدای_رهبر
👌#اقتدار
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📸همه چیز درباره افزایش ۱۲۰ هزار تومانی یارانه
#جانم_فدای_رهبر
👌#اقتدار
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥راهبردهای وزارت نفت دولت سیزدهم در بازارسازیهای جدید
#جانم_فدای_رهبر
👌#اقتدار
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─