eitaa logo
این عمار
3.1هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
22.8هزار ویدیو
614 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
شب بود که به این موضوعات فکر می‌کردم. قرآنی کنار میز بود. توجهم به آن جلب شد. قرآن را برداشتم. در دلم گفتم: خدایا، این کار برای بنده صالح و گمنام تو بوده، می‌خواهم در مورد نام این مجموعه نظر قرآن را جویا شوم! بعد به خدای خود گفتم: تا اینجای کار همه‌اش لطف شما بوده، من نه ابراهیم را دیده بودم، نه سن و سالم می‌خورد که به جبهه بروم. اما همه‌گونه محبت خود را شامل ما کردی تا این مجموعه تهیه شد. خدایا من نه استخاره بلد هستم نه می‌توانم مفهوم آیات را درست برداشت کنم. بعد بسم‌الله گفتم. سوره حمد را خواندم و قرآن را باز کردم. آن را روی میز گذاشتم. صفحه‌ای که باز شده بود را با دقت نگاه کردم. با دیدن آیات بالای صفحه رنگ از چهره‌ام پرید! سرم داغ شده بود، بی‌اختیار اشک در چشمانم حلقه زد، در بالای صفحه آیات 109 به بعد سوره صافات جلوه‌گری می‌کرد که می‌فرماید: سلام بر ابراهیم. اینگونه نیکوکاران را جزا می‌دهیم به درستی که او از بندگان مؤمن ما بود. 📚موضوع مرتبط: این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
💠 🌷 🔹 ابراهیم معلم عربی یکی از مدارس محروم تهران شده بود. اما تدریس عربی زیاد طولانے نشد! از اواسط همان سال دیگر به مدرسه نرفت! حتے که چرا به آن مدرسه نمےرود! 🔸یک روز مدیر مدرسه پیش من آمد و گفت: تو رو خدا !!! شما که برادر آقاے هادے هستید، با ایشان صحبت کنید که برگردد مدرسه. گفتم: مگه چے شده؟ 🔹کمے مکث کرد و گفت: حقیقتش، آقا ابراهیم از جیب خودش پول مے داد به یکے از تا هر روز زنگ اول براے کلاس نان و پنیر بگیرد. آقای هادی نظرش این بود که این ها بچه هاے منطقه هستند؛ اکثرا سر کلاس گرسنه هستند؛ بچه گرسنه هم درس نمے فهمد ... 🔸مدیر ادامه داد: من با آقای هادی برخورد کردم. گفتم نظم مدرسه ما را به هم ریختے! در صورتے که هیچ مشکلے براے مدرسه پیش نیامده بود. بعد هم سر ایشان داد زدم و گفتم: دیگه حق ندارے از این کارها بکنے ! 🔹آقای هادے از پیش ما رفت و بقیه ساعت هایش را در مدرسه پر کرد. حالا هم بچه ها و اولیا از من خواستند که ایشان را ؛ همه از اخلاق و تدریس ایشان تعریف مےکنند. ایشان در همین مدت کم، برای بسیارے از دانش آموزان بے بضاعت و مدرسه، وسائل تهیه کرده بود که حتے من هم خبر نداشتم. کجایند مردان بی ادعا 🌹 🌹 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
⭐️ 🌹🕊 حاج رضا شکری پور⁣ ⁣ انگار نه انگار از جبهه رسیده است.🤯 از در که وارد شد آستین ها را زد بالا و نشست کنار تشت لباس ها. 👕👚👖🛁 گفتم: «کار شما نیست. کار من است.»💧 🤨 خیلی جدی گفت: «یعنی می خواهی بگویی این قدر دست و پا چلفتی ام؟»⁣ 😅 گفتم: «نه بابا! می گویم این وظیفهٔ من است» 💢 زُل زد توی چشم هایم:⁣«خانم جان! اسیر که نیاورده ام توی خانه ام.⁣حالا بگذار این دو تکه رخت را هم ما بشوییم.» 🐝🌷 ⁣ 📚 کتاب طلایه داران نور https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌨⚡️ 🌹🕊 سردار شهید داوود عابدی 🌀به روایت: همسر شهید وقتی از منطقه جنگی آمد، مثل همیشه سرش را پایین انداخت و گفت: من شرمنده تو هستم. 😓 من نمی توانم همسر خوبی برای تو باشم ✴️ می گفت: جنگ ما با همه خصوصیات و مشکلاتش در جبهه است و زندگی با همه ویژگی هایش در خانه 🏠 وقتی داوود به خانه می آمد، ما نمی فهمیدیم که در صحنه جنگ 💣 بوده 🖐🏻 و با شکست 🍂 یا پیروزی ⛲️ آمده است. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📣 خانم فیروزه شجاعی را میشناسید؟! 🍃🌹🍃 🔸او مادر شهید یوسف داورپناه است. منافقین سر یوسف را بریدند، شکمش را پاره کردند و جگر یوسف را بیرون کشیدند و بدنش را قطعه قطعه کردند و این مادر را همراه با پیکر شهیدش حبس کردند. 🔹سلبریتی نیست، نخل طلایی و اسکار هم نگرفت ولی این زن قهرمان زندگی ماست... | https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار