eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
24هزار ویدیو
705 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◉━━━━━────     ↻  ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆ •[ 📹 •] 🔻ماجراهای سیامک و برانداز 😀🔥 پای احسان کرمی هم به این قسمت باز شد! 🔖 🇮🇷 🖇 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
ظرفارو شستم و باحانیه خشکشون کردیم و گذاشتمشون سر جاش با هزار جون کندن اشپزخونه رو مرتب کردیم و رفتیم اتاقم تو طبقه بالا وی ساعت استراحت کردیم این حانی هم ک حوصله مو داشت سر میبرد ی ساعته با این داره میچته گوشیو ازش گرفتم و شروع کردم بلند بلند خوندن چت ها و دور اتاق دویدن حانی هم دنبالم کرد و جیغ و داد میکرد همینطور داشتم دور اتاق میدویدم وخط عوض کردم سمت در اتاق گه برم بیرون حانی هم ب دنبالم ک امیر یهو درو باز کرد و تا باز کرد چشاتون روز بد نبینه چنان با امیر برخورد کردم که امیر با این همه زور و بازوش پرت شد زمین منم پرت شدم و حانیه م سرعت داشت و متوجه این تصادف شد و خود شو تو چهار چوب در نگه داشت سریع بلند شدم و رو ب امیر گفتم:عه دادا ا میر ببخشید داشتیم دنبال بازی میکردیم یهو درو وا کردی داداشم امیر که چشاش رو بسته بود چشاشو وا کرد ودید منو حانی داریم بهش نگا میکنیم همراه با برداشتن گوشی حانی بلندشد و نگاهی به صفحه گوشی کرد چشاش داشت از تعجب چهار تا میشد و سرخ شدو با پوزخندی گوشی رو داد به حانیه و رفت😐 حانی گوشیو گرفت و به صفحه نگاه کرد حانی:ای وای ارزو خاک تو سرت نکنن من:وا مگه چیشده ^نگاهی ب صفحه گوشی کردم و دیدم وای تو این فاصله معین یه عکس فرستاده بوده و به صورت خود کار واز شده بوده عکسشم این بوده که معین دستشو دور شونه ی حانی حلقه زده بوده داشتن میخندیدن🙈 زدم زیر خنده😂 حانیه:کوفت درد بیچارم کردی الان داداشت فک میکنه دوس پسرمه من:وا مگه چیه پس؟ حانیه:عزیزم ما شش ماهه نامزدیم و تاز شم محرمیم خانواده هامون از ارتباطمون مطلع اند و خاستگاری مم اومدن این دیگه نامزد میشه نه دوس پسر حالا اینارو ک امیرنمیدونه که وای خدا ابروم رفت😱 ^باز زدم زیر خنده و حاضر شد یم با حانی رفتیم از خونه بیرون و تو حیاط امیرو دیدیم امیر انگار داشت با تلفن حرف میزد و تا متوجه حضور ما شد گفت:خب رویا جان عزیزم کاری نداری؟فعلا! و بعد ب سمتمون اومد حانی سرش رو انداخت پایین از خجالت امیر:کجا تشریف میبرین؟به اجازه کی ارزو خانم!سر خود شدی!با این دوستایی که داری فکر نمیکنه ممکنه کماااااااال همنشینی روت اثر بزاره؟ حق نداری جایی بری😒 من:عه امیر اولا درست صحبت کن با خاهر من حانی دختر خوبیه دوما به تو ربطی نداره مامان وبابا میدونن کجا میرم و دست حانی رو کشیدم و با خودم از خونه بردم بیرون و سوار ماشینم شدیم و پیش ب سوی خرید حانی برای سبی و معین عطر مونت بلک خرید و پولشو حساب کرد و ولی من هر چی این پاساژو هی دور زدم دور زدم دور زدم پیدا نکردم چیز مطلوبی که میخاستم که حانی پیشنهاد کرد که براش ساعت بخرم من:پوووف حانی جونم تو هم مخت خوب کار میکنه ها حانی صداش رو کلفت مردونه کرد و گفت:چاکر داداش! اینو ک گفت متوجه ترکیدن خنده هایی از پشت سرمون شدیم چن تا پسر ازین جلفا و لات مانندا بود یکی شون صدا شو نازک دخترونه کرد و گفت:جووووون داداش جون!شماره بدم میزنگی هلو؟ محلشون ندادیم😐و سریع ازشون دور شدیم و من واس سبی ساعت سرامیکی خریدم و به سمت رستوران همیشگی مون راه افتادیم https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
باختم. من باختم و باز هم یحیی و ایمان یحیی بردند. پای دل یحیی را برای رفتن شاید می توانستم سست کنم اما پای ایمانش را، نه! اصلا دلیلم برای انتخاب یحیی همین ایمانش بود. حالا چطور می خواستم که... نه..ایمان یحیی با هیچ چیز معامله نمی شد حتی با مریم و عشق مریم. فقط می توانستم این لحظه های باقی مانده را سیر نگاهش کنم. در چشمان زیبایش غرق شوم. باید تا آنجا که می توانم یحیی را، نگاهش را، صدای خوبش را در خودم ذخیره کنم برای شاید روزهای نبودنش. وای که می فهمد درد طاقت فرسا و کمر شکن کلمه ی شاید را..شاید روزهای نبودنش...خدایا آرامم کن. پدر پناهم باش تا بتوانم راهی اش کنم. باید راهی اش کنم، اصلا مگر وظیفه ی ما جز این است؟! دلتنگی هایم که هیچ خودم و تمامِ عزیزانم فدای بانو ... ** روی سجاده ی یحیی نشسته ام و به گوشه ی اتاق خیره ام. سجاده اش پر از عطر گریه های یحیی است. باز هم مثل هر لحظه در ذهنم با یحیی حرف میزنم.هفت روز است که رفته ای یحیی. دوباره لحظه های بی تابی و انتظار من شروع شده اند. بی انصاف تا به کی مرتب چشمهایم به تلفن باشد که الان زنگ می زنی. الان زنگ می زنی. من که راضی شدم به رفتنت پس این عذاب بی خبری تلافی کدام کارم است؟ نکند به خاطر دلت باشد که...نه. یحیی من که اصلا دل تلافی کردن ندارد. یحیی من... چهره ی آرام و چشمان سیاهش به یادم می آید:"من تو را دست پدر واقعی ترت، دست مولا می سپارم!" حالا به جای یحیی شروع می کنم با مولا حرف زدن. بابا!؟ بغض و باز هم گریه. بابا همیشه با بغض همراه است. می توانم که بابا صدایتان کنم. آخر یحیی گفت که من را دست شما می سپارد و شما پدری می کنید برایم. هوا روشن تر شده است. باز هم به یاد آن روز لعنتی زمستانی می افتم و باز هم...و بعد به یاد لحظه ی خداحافظی مولا در بستر و با سر خونین می افتم و برای خودم دم می گیرم. بابا دخترت را فدای فرق شکسته ات. دخترت به فدای بی قراری زینبت. بابا این دختر بی چاره ات را تاب این بی خبری از یحیی اش نیست. بابا تو را به بی تابی دل زینبت آرامم کن. بابا...و هق هق گریه امانم نمی دهد و سرم را روی مهر و سجاده ی یحیی می گذارم و فکر می کنم در آغوشش هستم و... دستم را می خواهم تکان بدهم که نمی توانم و درد می گیرد. چشمم را باز می کنم. دستم خواب رفته است. همان جا پای سجاده خوابم برده است. ساعت را نگاه می کنم. یادم می آید که امروز کلاس دارم و باید بروم دانشگاه. سجاده و مهر یحیی را می بوسم و جمع می کنم. آبی به صورتم میزنم و آماده می شوم برای رفتن. با عجله یک لیوان شیر را به همراه یک شکلات سر می کشم. کتابها و جزوه ام را جمع می کنم و همزمان حواسم نیز به تلفن است که الان زنگ می خورد. چند لحظه ی دیگر زنگ می خورد. نه..زنگ نمی خورد. ناامید می شوم. چادرم را سرم می کنم و به سمت در می روم که تلفن زنگ می خورد. مثل برق گرفته ها به سمت تلفن می پرم و جواب می دهم: - الو یحیی؟ ✍🏻 ادامه دارد .... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
1.45M
📚 💐هفتاد نکته تربیتی از حدیث شریف کساء نکات تربیتی حدیث کساء : https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 🇮🇷این عمار🇮🇷 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
1.25M
❌عوامل ناترازی بانک ها و ایجاد نقدینگی 🔰راه برون رفت از این مرحله 💢تورم چرا و چگونه 💐دستاوردها ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 🇮🇷این عمار🇮🇷 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
1.54M
مختصری از دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی سخن پرودی نخست وزیر سابق ایتالیا در رابطه با ایران مقایسه جایگاه ایران قبل از انقلاب تا حدود دهه ۹۰ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
3.05M
📚توجه به نامه 31 نهج البلاغه ⁉️آیا تفاوت تعداد شهادت در زن و مرد باعث برتری مرد بر زن است؟ 🎙ر.فنودی ادامه دارد... 🔖 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
1.86M
🤝امام خمینی رحمت الله علیه و وحدت 💫موضوعات پیرامون وحدت در کلام امام خمینی رحمت الله علیه 🖇مجموعه عناوین و تلاش‌های حضرت امام در راه تحقق اتحاد مسلمین ❇️مفهوم تقیه در کلام امام رحمت الله علیه 🔹انواع تقیه: تقیه اضطراری تقیه مداراتی 🟢تقیه مداراتی چیست و فتوای حضرت امام در این نوع تقیه 🟡نمونه هایی از ترغیب به اتحاد مسلمین برای مقابله با دشمن مشترک و دیرینه یعنی صهیونیسم جهانی توسط امام 👌 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
2.04M
🔰ادامه علل و عوامل پیروزی و شکست نهضت‌ها ☄تداوم سیاست مذهب علیه مذهب ❌نقشه تغییر اسلام حوزه‌ها 🙈شعار اجتهاد عمومی و تمسخر تقلید و توهین به مرجعیت در سال ۸۱ در دانشگاه همدان توسط هاشم آقاجری 🌹دستور قتل پاسداران اصلی اسلام و فرمان زدن آخوندها هرجا که دیدند 🥀و چون منطق و استدلالی نداشتند رو به سیلی زدن و آتش زدن و امثال آن آوردند 🔥سیاست نفوذ و ضربه از جمله در زمان کنونی در جریان غزه تهمت ناصبی بودن آنان ادامه دارد... 🎙ر. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
1.74M
✅ادامه ی راه های مبارزه با فتنه 🎙ر.فنودی https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
3.52M
🔰خطبه ۵۰ و تاکید امیرالمومنین به مهمترین عوامل فساد جوامع انسانی 📛شیوه‌های تبلیغاتی علیه نظام اسلامی ⭕️ایجاد فتنه با امتزاج حق و باطل ⛔️کنار کشیدن در زمان فتنه نوعی کمک به فتنه 🎙ر.فنودی https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
2.77M
🔰ولایتمداران چه کسانی هستند؟ ♻️مصداق شیعتنا المتباذلون فی ولایتنا 🇵🇸مقصود از بذل محجته فیک در زیارت اربعین چیست؟ 🔰سیرتحول در لبنان توسط چه کسی و چگونه؟ 📚سه نظام اقتصادی در نظر شهیدصدر 🎙ر.فنودی https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار