ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 235.mp3
2.67M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز
🌺 سهم روز دویست و سی و پنجم خطبه 56
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز دویست و سی و پنجم
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه56 : ( برخی این خطبه را به آغاز سال ۳۷ هجری نسبت به تحرکات معاویه در بصره، در یکی از روزهای جنگ صفین نسبت می دهند)
🔹ياد مبارزات دوران پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در صفين
♦️در رکاب پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) بوديم و با پدران و فرزندان و برادران و عموهای خود جنگ می کرديم، که اين مبارزه بر ايمان و تسليم ما می افزود و ما را در جادّه وسيع حقّ و صبر و بردباری برابر ناگواری ها و جهاد و کوشش برابر دشمن ثابت قدم می ساخت. گاهی يک نفر از ما و ديگری از دشمنان ما مانند دو پهلوان نبرد می کردند و هر کدام می خواست کار ديگری را بسازد و جام مرگ را به ديگری بنوشاند. گاهی ما بر دشمن پيروز می شديم و زمانی دشمن بر ما غلبه می کرد. پس آنگاه که خدا راستی و اخلاص ما را ديد، خواری و ذلّت را بر دشمنان ما نازل و پيروزی را به ما عنايت فرمود، تا آنجا که اسلام استحکام يافته، فراگير شد و در سرزمين های پهناوری نفوذ کرد. به جانم سوگند، اگر ما در مبارزه مثل شما بوديم، هرگز پايه ای برای دين استوار نمی ماند و شاخه ای از درخت ايمان سبز نمی گرديد. به خدا سوگند، شما هم اکنون از سينه شتر خون می دوشيد و سرانجامی جز پشيمانی نداريد.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
شرح حکمت ۸۱ معیار ارزش انسانها.mp3
4.1M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت81
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت81
🔹 معیار ارزش انسانها
🔰 در حکمت ۸۱ نهج البلاغه میخوانیم:
💠 «قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ » ؛
" ارزش هر انسانی به آن چیزی است که آن را نیکو میشمارد. "
🔻همهٔ ما در ذهن و روح و روان خودمان، به یک چیزهایی شدّت علاقه داریم و برای رسیدن به آن، همّت و اهتمام داریم؛ هر کسی آنچه که در ذهن و روحش با ارزش ترین است، نیکوترین است و برایش همت و اهتمام دارد، به همان مقدار ارزش دارد؛ اگر مقام است، به همان مقدار ما می ارزیم؛ اگر مال است، اگر شهرت است، اگر احترام است، ارزش ما به همان مقدار است؛
🔻 لذا مولا علی (علیهالسلام) در حکمت ۴۷ میفرمایند: «قَدرُ الرَّجُلِ عَلی قَدرِ همَّتِه » ؛
" ارزش هر انسانی، به اندازه همّتی است که دارد. "
🔻 یعنی باید ببینیم برای رسیدن به چه هدفی، تمام وجودش و ظرفیت هایش را تجمیع کرده و همّت کرده که به آن برسد؛ بعضی از انسان ها بسیار بلند همت و در مسیر اهدافشان بسیار مستحکم و راسخ اند و بعضی ها بسیار سست و بی عنصر .
🔻 دربارهٔ مالک اشتر، مولا علی (علیهالسلام) در حکمت ۴۴۳، بعد از شنیدن خبر شهادت مالک اشتر فرمود: «مَالِكٌ وَ مَا مَالِكٌ وَ اللَّهِ لَوْ كَانَ جَبَلًا لَكَانَ فِنْداً وَ لَوْ كَانَ حَجَراً لَكَانَ صَلْداً؛
" مالک و چه مالک اشتری بود! به خدا اگر مالک اشتر کوه می بود، کوه بسیار بلندی بود و اگر سنگی بود، صخره خیلی محکمی بود. "
چرا؟ چون مالک همت بلندی برای حفظ دین و انقلاب اسلامی آن روز و امام علی (علیهالسلام) داشت.
🔻بر عکس، بعضی ها همت هایشان خیلی کوتاه است؛ لذا مولا، دربارهٔ حیوانات ( یعنی چهارپایان ، درندگان) و زنان غیر مؤمن، در پایان خطبه ۱۵۳ میفرمایند:
«إِنَّ الْبَهَائِمَ هَمُّهَا بُطُونُهَا وَ إِنَّ السِّبَاعَ هَمُّهَا الْعُدْوَانُ عَلَى غَیْرِهَا وَ إِنَّ النِّسَاءَ هَمُّهُنَّ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ الْفَسَادُ فِیهَا »
" چهارپایان، همه همت شان شکم شان است، درندگان (مثل گرگ و شغال و شیر و پلنگ)، همه همت شان دشمنی و تجاوز به حقوق دیگر حیوانات است و زنانی که تربیت نشده اند، همه همّت شان، زینت زندگی دنیا و فساد در دنیاست " ؛ در حالی که در مقابل ؛ « إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ مُسْتَکِینُونَ، إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ مُشْفِقُونَ، إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ خَائِفُون »
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
1.86M
#محتوا
#قسمت_پنجم
🤝امام خمینی رحمت الله علیه و وحدت
💫موضوعات پیرامون وحدت در کلام امام خمینی رحمت الله علیه
🖇مجموعه عناوین و تلاشهای حضرت امام در راه تحقق اتحاد مسلمین
❇️مفهوم تقیه در کلام امام رحمت الله علیه
🔹انواع تقیه:
تقیه اضطراری
تقیه مداراتی
🟢تقیه مداراتی چیست و فتوای حضرت امام در این نوع تقیه
🟡نمونه هایی از ترغیب به اتحاد مسلمین برای مقابله با دشمن مشترک و دیرینه یعنی صهیونیسم جهانی توسط امام
#لبیک_یاخامنه_ای
👌#اقتدار
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
نام رمان: #دو_مدافع
براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای #مدافع_حرم
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
May 11
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋
🦋 ‹ ﷽ ›
#رمان_دو_مدافع🕊
#پارت_15
به من که رسید دستش را دراز کرد با لبخند ملیح و گفت:
_ سلام ریحانه ام.
وااااای خداااا...
ریحانه همان دختری بود که روز کنکور...
وااایی... خدا کند یادش نیاید که من همان دختری هستم که روز کنکور به او طعنه زد.
دستش را گرفتم و آرام فشردم.
من_ سلام منم بهار بانوام.
ریحانه_ خوشبختم. علی گفت یکم خجالتی هستی اما اشکال نداره.
منم مثل دوستت بدون... امیدوارم لیاقت یه دوستی خوبو باهات داشته باشم.بریم؟
لبخند زدم به اینهمه محبت این دختر.
من_ همینطور، بریم.
مغازه لوازم حجاب دقیقا نبش کوچه بارین بود و من تا به حال ندیده بودم!!
در مغازه باز شد، تپش قلبم دیوانه کننده بود...
بهار بانوی قبلی دم دره این مغازه دفن میشد بهار جدید بیرون می آمد...
دست های خیس و عرق کرده ام را محکم در دست ریحانه فشار دادند...
ریحانه برگشت و نگاه آرامش را به من دوخت.
چقدر این چشم ها، چقدر این نگاه پاک و چه قدر این آرامش خاصش شبیه سید بود..!
" آرام و دوست داشتنی..."
ریحانه_ بهارجونم استرس نداشته باش. الان میریم تو ی چادر خوشگل عین مال خودم میگیریم برات. روسری اتم هدیه من و علی بابت چادری شدنت.
قلبم ایستاد.
یعنی علی...
" هدیه علی...؟"
داخل که شدیم از دیدن فروشنده که دختری چادری و آراسته بود به وجد آمدم...
یعنی من هم مثل او ریحانه میشدم؟؟
میان آن همه چادر یک چادر دانشجویی و یک چادر قاجاری نظرم را جلب کرد.
یک روسری انتخاب ریحانه و هدیه او و علی و چند رنگ متفاوت ساق دست.
چند تا تلق هم برای ایستادن لبه روسری هایم گرفتم و باز هم طاقت نیاوردم...
ست ساق دست هایم روسری های خوشرنگ برداشتم و خواستم حساب کنم که با دیدن
✍به قلم بهار بانو سردار
#ادامہ_دارد...
🦋
✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─