eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
23.3هزار ویدیو
650 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
6394269327.mp3
409.8K
🎤🍃 🍃 [• | •] 🎯| سلسله جلسات تحلیلے ⚙ 🔰 👤کارشناس: ⁉️| سوال: 🔻چرا این نامگذاری!؟ ✅| پاسخ 🔻صوت را بشنوید رزمایش ثامن(20) جلسه 5⃣4⃣1⃣ 🔸️جهت دریافت پاسخ پرسش‌ها و شبهات بصیرتی دوستان خود، آنان را به کانال دعوت کنید💡 ♻️ (شبکه هادیان سیاسی) 🖇 ⁉️ 🖇 👥 ◀️ نشر حداکثری https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🎤🍃 🍃 [• •] 🔰 📝 ⁉️| سوال: چرا با وجود اقدامات دولت در فروش نفتِ بیشتر و آزاد شدن بخشی از پول های بلوکه شده‌یِ ایران، در کالاها و معیشت مردم اثری دیده نمی شود؟ ✅| پاسخ 🔻در پاسخ به این سوال باید گفت: 🔹شاید این که بگوئیم دولت قبلی کم کاری کرده جمله کلیشه ای باشد ولی باید تصریح کرد در هیچ دوره ای از دولت های قبل این چنین وضعیتی مشاهده نمی‌شد که دولت را با این سطح بدهی تحویل دولت بعد دهند. ✔️ نمونه آن کسری بودجه 420 هزار میلیاردی و رکوردار بودن در استقراض از بانک مرکزی با مبلغی بیش از 160 هزار میلیارد تومان که اوج بی انضباطی در امور مالی را نشان می‌داد. ✔️ میزان بدهی خارجی به 8 میلیارد و 840 میلیون دلار رسیده بود؛ لذا در این شرایط دولت برنامه ساختاری در رفع مشکلات کشور دارد که در زمان کوتاه شاید ملموس نباشد همانطور که مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) بر عدم پول پاشی موقتی تاکید داشته و خواستار حل واقعی مسائل اقتصادی هستند و برای دولت به تحقق این امر مهم تاکید دارند. 🌀 نمونه هایی از اقدامات مهم را می‌توان در واردات واکسن و مدیریت بحران کویید 19 که روزانه به خاطر وابستگی دولت گذاشته به غرب تا 700نفر بی گناه به کام مرگ می‌رفتند؛ همچنین تسویه حساب کامل با بانک مرکزی، آزادسازی بخشی از پول های بلوکه شده با دیپلماسی اقتدار، فروش یک و نیم میلیون فروش نفت و ناکارآمد سازی تحریم، آزادسازی سواحل، و شبکه سازی برای مقابله با فرار مالیاتی و موارد بسیاری از این قبیل را نام برد. ♻️ (شبکه هادیان سیاسی) 🖇 🖇 ◀️ نشر حداڪثری (20) https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🚫اصلاحیه کلیپ منتشرشده درمورد زمان شهادت شهید مکرمی ونحوه شهادت: ❌خبرگزاری تسنیم: "گروه استان‌ها ــ فرمانده سپاه خمین جزئیات تشییع و تدفین پاسدار شهید "مهدی مکرمی" در خمین را تشریح کرد. به گزارش خبرگزاری تسنیم از اراک، روابط عمومی سپاه روح الله استان مرکزی شامگاه یکشنبه در اطلاعیه‌ای خبر از شهادت یکی از پاسداران ‌ناحیه خمین در درگیری با سارقان مسلح داد و اعلام کرد: بامداد یکشنبه چند سارق مسلح  قصد تعرض به انبار یکی از مقرهای سپاه ناحیه خمین در حومه شهر را داشتند که با هوشیاری یکی از پاسداران مستقر در محل مواجه و در هنگام فرار اقدام به تیراندازی کور می‌کنند. در این تیراندازی پاسدار رشید اسلام "مهدی مکرمی" مورد اصابت گلوله قرار گرفته و در اثر شدت جراحات به درجه رفیع شهادت نائل آمد. اما "سرهنگ علی‌اکبر حسینی" فرمانده ناحیه سپاه خمین امروز در تشریح جزئیات برگزاری مراسم تشییع و شبی با پاسدار شهید مهدی مکرمی در خمین اظهار داشت: مراسم تشییع این شهید روز سه شنبه ساعت 9 صبح با حضور پرشور مردم از مقابل سپاه ناحیه خمین به سمت گلزار شهدا این شهر برگزار می‌گردد. وی اضافه کرد: مراسم وداع با شهید با عنوان شبی با شهید دوشنبه بعد از نماز مغرب در مصلی امام خمینی (ره) خمین برگزار خواهد شد. " https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه دور بیست وششم جهت سلامتی سلامتی و ظهور امام زمان عج و سلامتی امام خامنه ای مدظله العالی ورفع مشکلات مسلمین https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔰🎬حجه الاسلام ابوالقاسمی ✅🌸نکات کلیدی https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔰برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸 🌼اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه)🌼 🍃🌛خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده!🌜🍃 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸 🔰بهجت‌الدعاء، ص ٣۴٧ ( مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعمل‌های عبادی مورد توصیه حضرت قدس‌سره) https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ ✅ ختم در ۱۹۲ روز 🌷تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز پنجاه و هشتم 🔻نامه ۵۵ تا نامه ۵۴
🌹سهم مطالعه نهج البلاغه از نامه ۵۵ تا نامه ۵۴ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به معاویه در سال٣٧ هجری پیش از نبرد صفین 🔹اندرز دادن به دشمن ♦️پس از ياد خدا و درود، همانا خداوند سبحان دنيا را برای آخرت قرار داده و مردم را در دنيا به آزمايش گذاشت، تا روشن شود كدام يك نيكوكارتر است، ما را برای دنيا نيافريده اند و تنها برای دنيا به تلاش فرمان داده نشديم، به دنيا آمديم تا در آن آزمايش گرديم. و همانا خداوند مرا به تو و تو را با من آزمود و يكی از ما را بر ديگری حجت قرار داد، تو با تفسير دروغين قرآن به دنيا روی آوردی و چيزی از من درخواست می كنی كه دست و زبانم هرگز به آن نيالود (قتل عثمان) تو و مردم شام، آن دروغ را ساختيد و به من تهمت زديد تا آگاهان شما مردم ناآگاه را و ايستادگان شما زمينگيرشدگان را بر ضدّ من تحريك می كنند. معاويه! از خدا بترس و با شيطانی كه مهار تو را می كشد، درآويز و به سوی آخرت كه راه من و تو است باز گرد و بترس از خدا كه به زودی با بلایی كوبنده ريشه ات را بركند و نسل تو را براندازد. همانا برای تو به خدا سوگند می خورم، سوگندی كه بر آن وفا دارم، اگر روزگار من و تو را در يكجا گرد آورد، هم چنان بر سر راه تو خواهم ماند. «تا خدا ميان ما داوری كند و او بهترين داوران است.» ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به طلحه و زبير 🔹پاسخ به ادعاهای سران جمل ♦️پس از ياد خدا و درود، شما می دانيد -گرچه پنهان می داريد- كه من برای حكومت در پی مردم نرفته، آنان به سوی من آمدند و من قول بيعت نداده تا آنكه آنان با من بيعت كردند و شما دو نفر از كسانی بوديد كه مرا خواستيد و بيعت كرديد. همانا بيعت عموم مردم با من نه از ترس قدرتی مسلّط بود و نه برای به دست آوردن متاع دنيا. اگر شما دو نفر از روی ميل و انتخاب بيعت كرديد تا ديرنشده (از راهی که پیش گرفته اید ) باز گرديد و در پيشگاه خدا توبه كنيد و اگر در دل با اكراه بيعت كرديد خود دانيد؛ زيرا اين شما بوديد كه مرا در حكومت بر خويش راه داديد، اطاعت از من را ظاهر و نافرمانی را پنهان داشتيد. به جانم سوگند، شما از ساير مهاجران سزاوارتر به پنهان داشتن عقيده و پنهان كاری نيستيد اگر در آغاز بيعت كنار می رفتيد (و بیعت نمی کردید ) آسان تر بود كه بيعت كنيد و سپس به بهانه سر باز زنيد. شما پنداشته ايد كه من كشنده عثمان می باشم؛ بياييد تا مردم مدينه بين من و شما داوری كنند، آنان كه نه از من طرفداری کرده نه به یاری شما برخاسته اند، سپس هر كدام به اندازه جرمی كه در آن حادثه داشته است مسؤوليت آن را پذيرا باشد. ای دو پيرمرد، از آن چه در انديشه داريد باز گرديد، هم اكنون بزرگترين مسئله شما عار است پيش از آنكه عار و آتش خشم پروردگار دامنگيرتان گردد. با درود. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(30).mp3
5.33M
🔈 ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌷 تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز پنجاه و هشتم ختم نهج البلاغه نامه ۵۵ تا نامه ۵۴
رمان عشق گمنام پارت ۵۵ نگاهی به سینی چای می اندازم وای چرا اینا این رنگی شدن دقیقا ؟ از اون ور وجدانم میگه : مگه تو اصلا نگاه کردی ببینی ؟ دیگه که نمیتونم برگردم تصمیمم میگیرم بگردونم به سمت عمو میروم تعارف میکنم میخنند بعد یه استکان چای برمیدارم . به همه تعارف میکنم آخرین نفر ویدا به سمتش میروم سینی چای را جلویش میگرم میخنند میگوید: کی بود که روز خواستگاری من میگفت هل شدی ریختی ،یکی نیست بتو بگه . علی اقا انگار که حرف ویدا را شنیده باشد آرام میخندد . روبه ویدا میگویم : باش بابا .... وبه سمت آشپز خانه میروم سینی چای را میگذارم روی میز وبه طرف بقیه میرومکنار ویدا مینشینم . خاله فیروزه میگوید : اگه اجازه بدین این دوتا جوون برن حرفاشون رو بزنن . بابا: آوا جان هوای بیرون خوبه برین اونجا باهم حرف بزنین ‌. بلند میشوم وبه بدون اینکه به عقب نگاهی بی اندازم راه می افتم به طرف در هال . وارد حیاط میشوم قدم های علی اقا درست پشت سرم حس میکنم . روی تاب مینشینم وعلی اقا هم روی صندلی اون طرف تاب .سر هردوتامون پایین . هیچ حرفی نمی زنیم .بالاخره علی اقا سکوت را میشکند میگوید : بسم ... منو که میشناسین ‌. من نه خانه دارم نه ماشین دارم ،ویدا هم گفت که حاضره ماشینش رو به من ،که من قبول نکردم . من یه شغل دارم . وروزی حلال میارم ، اول زندگی هم هیچی از پدرم قرض نمیکنم .شاید اول زندگی کمی سخت بگذرونیم . من دیگه حرفی ندارم . کمی فکر میکنم میگویم : من مشکلی ندارم همین که روزی حلال باشه بسه . کمی دیگر حرف میزنیم .... بلند میشوم میگویم: خب به نظرم دیگه کافیه . علی اقا هم بلند میشود . وقتی به جمع بقیه میریم خاله فیروزه میپرسه : خب چی شد ؟ سرخ میشوم سرم رو پایین میگیرم چیزی نمی گویم که ویدا میگوید: سکوت علامت ...... * بعد از صحبت های بزرگترها قرار بر این شد که فردا یه صیغه خونده بشه که راحت تر حرفامون رو بزنیم . ** روی تخت دراز کشیدم دارم به اتفاق چند ساعت پیش فکر میکنم .خدایا خواب نمیبینم ؟ ته دلم یه حسایی به علی آقا پیدا کردم .... خدایا خودت کمکم کن . چشمامو میبندم به خواب میروم . ادامه دارد .....🥀 نویسنده: فاطمه زینب دهقان 🌼 کپی فقط با نام نویسنده مجاز است 🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رمان عشق گمنام پارت ۵۶ با صدای آرمان که میگوید : آوا پاشو علی اومده . بیدار میشوم . لباس مناسبی میپوشم به پایین میروم . علی آقا روی مبل نشسته در حال ور رفتن با موبایلش است . سلام میکنم .نگاهی نمیکند فقط بلند میشود سلام میکند . هنوز کمی خواب آلود هستم روبه آرمان که جلوی آینه وایساد میگویم : چرا از خواب بیدارم کردی؟ آرمان میخندد میگوید : خب امروز قرار بود بریم محضر که بین شما دو تا صیغه محرمیت خونده بشه . تازه یادم می آید سریع بدون هیچ حرفی به سمت اتاقم میروم لباس های بیرونی ام را میپوشم که مامان از پایین میگوید : آوا آماده ای بریم ؟ چادرم را سرم میکنم از اتاق بیرون میروم .ومیگویم : آره حاضرم . از پله ها پایین می آیم رو به آرمان میکنم میگویم : ویدا کوشش؟ آرمان : بیرون رفت داخل ماشین . مامان: آوا صبحونه نخورین اول میریم آزمایشگاه ازمایش بدین اگه جوابش خوب بود میریم محضر . میترسم میگویم : آزما....یش مامان نگاهی بهم میاندازد میگوید: نگو میترسی . جلوی علی اقا خجالت میکشم که بگویم: آره . روبه مامان میگویم: نه کی گفته میترسم . آرمان میخندد میگوید : مععععععلومه که نمیترسی . واقعا میترسم . علی اقا چه تا الان ساکت بود گفت: بریم که دیر میشه من برای ساعت ۸ نوبت گرفتم . خاله فیروزه ،ویدا داخل یک ماشین منو مامان آرمان هم داخل یک ماشین . باباوعمو بخاطر ساعت کاریشون نتونستن بیان استرس داشتم ،استرس اینکه جواب آزمایش بد باشه . بالاخره بعد از نیم ساعت به آزمایشگاه رسیدیم . منو علی اقا وارد ازمایشگاه شدیم ،بقیه هم همون بیرون ماندن . علی اقا روبه من گفت : آوا خانم نگران هیچی نباشید ان شا الله که همچی خوب پیش بره . سری تکان دادم به محض اینکه وارد شدیم اسممان را خوندن علی اقا اول رفت . بعد از اینکه آزمایش داد به من گفت : آوا خانم برین داخل . یه نفس عمیقی کشیدم وارد اتاق شدم .روی صندلی نشستم .اونی که خون میگرفت گفت : آستین رو بزن بالا . همین کارو انجام دادم . چشمامو بستم اونم سرنگ رو کرد تو دستم . بالاخره تموم شد‌.آمدم بیرون علی آقا هم ااز روی صندلی بلند شد گففت: یکی دوساعت دیگه جوااب میاد میریم کنار بقیه تا جواب بیاد . ادامه دارد .....🥀 نویسنده: فاطمه زینب دهقان 🌼 کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رمان عشق گمنام پارت ۵۷ آرمان درحالی که داشت از آزمایشگاه بیرون می آمد مارا نگاه میکرد . رفته بود جواب آزمایش را بگیرد علی اقا خواست بره که آرمان نذاشت بره گفت خودم میرم . کم کم رسید طرف ما چهرش غمگین بود رو کرد به علی گفت : علی داداش مثل اینکه نمیشه خواهرم رو بدم دستت . بعد ررو کرد به منو گفت : آوا سوار ماشین شو میریم خونه . علی آقا سریع جواب آزمایشو از آرمان گرفت نگاهش کرد .آرمان هم شروع کرد به خندیدن . مامان : آرمان خجالت بکش الان چه وقت شوخیه . وای داشت قلبم میومد تو دهنم دلم میخواست آرمان رو تیکه تیکه کنم 😩 علی آقا یه نگاه وحشت ناک به آرمان کرد که آرمان ساکت شد . بعد هم علی آقا خندید .فقط من نمیخندیدم این وسط .. بالاخره بساط خنده تموم شد خاله فیروزه: علی مادر الان دیگه بریم محضر . علی :بریم . همگی سوار ماشین ها شدیم راه افتادیم طرف محضر . &قلبه ؟؟ من: قبله . الان دیگه منو علی اقا به هم محرم شدیم . احساس خاصی داشتم هنوز باورم نمیشد . علی آقا دستمو گرفت آروم طوری که من نشنوم گفت: دیگه مال خودم شدی ولی من شنیدم 😊 از محضر اومدیم بیرون خاله فیروزه گفت : شما دوتا برین یکم بگردین ما میریم . علی آقا :باشه از اون ور هم آرمان سویچ ماشین رو داد علی گفت ما با این ماشین میریم شما دو تا هم با اون ماشین برین . وقتی مامان و...رفتن علی رو به من گفت: خب بانو جان سوار شین که بریم یه جای خوب . از لفظ بانو جان احساس خوبی بهم دست داد . سوار شدیم وعلی هم ماشین رو روشن کرد راه افتاد . علی :خب کجا بریم ؟ اروم گفتم : نمیدونم ‌. علی : گلزار شهدا چطوری به دفعه از دهنم پرید:عالیه علی نگاهی بهم انداخت بعد اروم اروم خندید . دیگه هیچی نگفت. صدای گوشیم سکوت ماشین رو شکست ین شماره ی ناشناس بود جواب دادم من:الو بفرمایید ؟ &سلام خوبی آوا خانم. من:شما؟ &من شروین هستم . گوشی رو سریع قطع کردم که علی فهمید گفت :کی بود ؟ من: هی...چ.ی اشتباه گرفته بود . علی : اها ادامه دارد .....🥀 نویسنده :فاطمه زینب دهقان 🌼 کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
خنده هاشان خاڪی بــود... گریه هاشان آسمـــــانے... بےریا و خاڪے ڪہ باشـــــی ، آسمــــــــانےها خـاطرخواهت مےشونـد ... جــــامانده ام😔 رمضانیتون شهدایی https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔹سنگريزه" ريز است و ناچيز ... اما اگر در جوراب يا کفش باشد ، ما را از راه رفتن باز مي‌دارد !!! در زندگي هم ؛ بعضي مسائل ريزاند و ناچيز ... 🔸اما مانع حرکت به سمت خوبي ها و آرامش ما ميشوند !!! کم احترامي يا نامهرباني به والدين ؛ نگاه تحقيرآميز به فقرا ؛ تکبر و فخرفروشي به مردم ؛ منت گذاشتن هنگام کمک کردن ؛ نپذيرفتن عذر خطاي دوستان بخشي از سنگريزه هاي مسير تکامل ما هستند !!! آنها را بموقع کنار بگذاريم ... تا از زندگي لذت ببريم ...🌱 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدی که حضرت زینب سلام الله او را به مدافعی حرم انتخاب کرد...🍃 روحانی شهید مدافع حرم مجید سلیمانیان که روز قبل ازتماس اعزام به سوریه در خواب دید😴 که حضرت زینب سلام الله علیها او را به مدافعی حرم انتخاب کرده است.😭 🕊🌹 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فقط بخاطر یک عکس پروفایل!!💔 حواسمون هست با اینکار چند نفرو به گناه انداختیم! به خودمون بیایم قبل از اینکه خیلی دیر نشده! 🍃مصطفی احمدی https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📝🍃 🍃 •[ 🎤 ]• 💠 🖌| 🔥 موضوع: اصول در قرآن ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ❌ قسمت(۳) | عمل صالح 🔻وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ «۱۰۵/انبياء» 🔸 و همانا در (كتاب آسمانى) زبور (كه) بعد از ذكر، (تورات، نازل شده) نوشتيم كه قطعاً بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد 🌀پیام‌ها 1⃣ سنّت الهى آن است كه بندگان صالح، حاكم و وارث جهان باشند. «كَتَبْنا» 2⃣ پيشگوئى‌هاى قرآن قطعى است. لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ ... 3⃣ قرآن، از آينده‌ى تاريخ خبر مى‌دهد. يَرِثُها ... 4⃣ آينده از آن صالحان است. «يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ» 5⃣ دين از سياست جدا نيست. «يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ» 6⃣ عبادت تنها كافى نيست، صلاحيّت و عمل صالح نيز لازم است. «عِبادِيَ الصَّالِحُونَ» 🖇 🖇 🖇 ◀️ نشر حداڪثری https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌠🍃 🍃 •[ 🎤 ]• 🖼 ♦️سردار قاآنی: به نابودی رژیم صهیونیستی سرعت داده می‌شود ♦️فرمانده نیروی قدس سپاه: جوانان فلسطینی در عملیات‌های اخیر نشان دادند که مقاومت در فلسطین زنده است. ♦️هرکجا تشخیص بدهیم برخورد جدی با صهیونیست‌ها خواهیم کرد و آن‌ها کوچکتر از آن هستند که با ما هماوردی کنند. 🍃🌀🍃 🖇 🖇 🖇 🖇 🖇 🖇 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◉━━━━━────     ↻  ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆ 📽 🌐 موضوع: 🔴 صحبت های شنیدنیِ حجت الاسلام قرائتی در مورد شهدای اخیر حرم امام رضا(ع) 🍃🌀🍃 🖇 🖇 🖇 🖇 🖇 🖇 🖇 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─