😳«ما نمی توانیم» حسن روحانی برگشت!
تحلیل خاندوزی از نوسانات این روزهای قیمت دلار
وزیر اقتصاد:
🔹واقعیت این است که ما با یک نبرد دیجیتال مواجه هستیم، اینگونه نیست که جلوی کشتیهای ما را بگیرند بلکه در یک نبرد دیجیتال از طریق شناسایی تراکنشها صرفاً سوار بر اطلاعات ردوبدل شدن دیتاها هستند.
🔹در مسائل ارزی کشور شبکههای جدید سفتهبازان هجوم میآورند و برای مقابله با این تهدیدهای دیجیتال و آفندی که در حوزه دیجیتال وجود دارد باید یک پدافند داشته باشیم.
🔹مسئله ما امروز در سبزهمیدان و بازار بزرگ نیست، این جنس از تهدید شبانهروزی است و نظام اداری ما توان مقابله با این تهدید را ندارد در نتیجه در مواجهه با تهدید عملکرد مناسبی نداریم، نتیجه این اتفاق نیز نوسانات نرخ ارز است که امروز شاهد آن هستیم.
tn.ai/2823668
@TasnimNews
😭دنبال خفقان رمزریال هستند
سلام بزرگواران
👈زنگ زدم به #وزارت_کشور میگم چرا دولت قانون عفاف و حجاب رو اجرا نمیکنه طبق قانون!!
میگه ما تو قانون اساسی همچین قانونی نداریم!!😡
زنگ زدم به این شماره(امنیتی و انتظامی) وزارت کشور
۰۲۱۸۸۹۶۷۵۹۸
بعد گفتم شکایت دارم از دولت برای قانون عفاف و حجاب و بعد وصل کردن به جایی!
که اول گفتن به نهاد ریاست جمهوری زنگ بزنید و بعد گفت قانون نداریم‼️😡
◀️به #دادستانی هم زنگ زدم
۰۲۱۳۳۹۱۷۰۰۰
گفتم مسئول این نابسامانی ها کیه درباره حجاب و بی بندوباری!!
گفت اشتباه گرفتی!!😡
👈به شهرداری تهران زنگ زدم!!
گفتم برای مترو!!
هم حجاب و هم مختلط شدن!!
گفت مترو خودش مسئول داره!!
گفتم با زاکانی میخوام صحبت کنم!!
بعد گفت من که پرسنلش باشم نمیتوانم!!!🤷♂
◀️به متروی تهران زنگ زدم!
۰۲۱ ۶۶۷۱۲۲۱۶
اولش میگه همه دنیا همینطوری است!
گفتم اینجا همه دنیا نیست!
بعدش میگه شما جوانی تحصیل کرده هستی!!!
گفتم چه ربطی داره!!
بعدش گفت به ما ربط نداره باید ورودی مترو جلوشو بگیره!!!
بعدش زنگ زدم اینجا👇
شماره دیگه مترو
۰۲۱۶۶۷۴۷۵۰۰
میگه به ما ربط نداره و همان شماره
۰۲۱۶۶۷۱۲۲۱۶ رو داد!
میگه ورودی شماره نداره!!
بعد گفت نیروی انتظامی باید جلوشو بگیره!!😡🤷♂
👈زنگ زدم ۱۱۰ گفتند چند نفر رو بگیریم⁉️🤔
گفتم تذکر بدهید!
گفت همکاران این کار رو میکنند‼️😳
بعد گفت الان شرایط طوری هست که نمیشه‼️😡
گفتم قانون رو اجرا کنید و بعد گفتم وصل کنید با فرمانده صحبت کنم!
گفت از ۱۱۸ بگیر و یا ناجا همچین چیزی!!!
◀️زنگ زدم فرماندهی تهران بزرگ!!
تا گفتم #حجاب صدا قطع شد‼️😡
◀️رفتم یک نفر رو امربه معروف و نهی از منکر کردم!!
دو نفر بودند خانم و آقا درحال تبلیغات چسباندن به در و دیوار شهر!!!
گفتم حجاب واجب است!
پسره گفت بذار راحت باشه!😡
دختره داشت با تلفن صحبت میکرد واصلا به صحبتهای من محلی نداد!!
به پسره گفتم کسی که میاد تو جامعه باید قوانین رو رعایت کنه!!
آشغال نریزه،تف نکنه،چراغ قرمز رو رعایت کنه،حجاب داشته باشه!!
بعد عصبانی شد گفت باشه😏 و بعد به کار خودشان ادامه دادند!🤷♂
#ایام_فاطمیه
#بی_تفاوت_نباشیم
#حجاب_قانونی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#اللهم_عجل_لوليک_الفرج
ارسالی
🔴 مطالبه از وزارت ارشاد و قوه قصاییه ...
✅ روزنامه اعتماد ضد انقلاب و مزدور امریکا را تعطیل کنید
و مدیر مسئول وطن فروش ان را بازداشت و مجازات کنید
🔴جنایت های روزنامه اعتماد کمتر از قاتل های شهید علیوردی و عجمیان و...
نبوده
در تمام مدت اغتشاشات
این روزنامه همسو با اینترناشنال و بی بی سی و رسانه های ضد انقلاب
از آغتشاشات حمایت کرده ...
سید حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 ماشاءالله به این کارمند بانک شیرازی👏👏
🔹این خانم بی حجاب در یکی از بانک های شیراز با امر به معروف کارمند مواجه میشه و در نهایت مجبور میشه بدون دریافت خدمات، بانک رو ترک کنه.
🔹بقیه هم یاد بگیرند حفظ حرمت قانون خدا را
🔸کانال اخبار عفاف و حجاب کشور
https://eitaa.com/joinchat/363069518C05d7b9f4e8
سؤاله دیگه پیش میاد
ـــــــــــــــــــــــ
@yamahdiadrekni72
🔰 هلیوم پارک مشهد به دستور اداره اماکن مشهد از ورود افراد بدحجاب و بی حجاب جلوگیری می کند.
🔸کانال اخبار عفاف و حجاب کشور
https://eitaa.com/joinchat/363069518C05d7b9f4e8
💠 روزهای سخت زنان عفیفه در مترو!!!
🔻برسد به دست شهردار انقلابی تهران ، جناب آقای زاکانی🔻
ساعت شش و نیم عصر
ایستگاه مترو نواب صفوی، واگن ویژه ی بانوان
✓پرده ی اول
در واگن باز شد، نگاهم به خیل عظیم مردان افتاد...
با فشار جمعیت وارد شدم. مردی که در سمت دیگر واگن بود، داد زد سوار نشید، له شدیم!
عصبانیتی که در وهله ی اول به سراغم آمده بود، فوران کرد. با صدای بلند گفتم: واگن مخصوص بانوان هست، شما سوار نمیشدین. مرد شاکی که حدودا ۳۰ سال داشت، با جمله ای بی ادبانه، صورتش را کج کرد. مردی دیگر با خنده داد زد: زن، زندگی، آزادی
تا به حال معنای این شعار را ، عینیت یافته ندیده بودم.
شعاری سخیف که زن را وسیله ای برای لذت جویی های آزادانه ی مردان در زندگی قرار می دهد.
✓پرده ی دوم
در واگن باز می شود. مردی با کاپشن مشکی از انتهای واگن می خواهد پیاده شود. در مسیر حرکت خود، زن های زیادی را رد می کند. نزدیکی های رسیدن به من، به خودم می آیم. داد میزنم که چرا فاصله اش را رعایت نمیکند. صداهای اطراف را میشنوم. دریغ از صدایی که من را در میان این آشفتهبازار یاری کند. تنها یاریگر من، کیف دانشجویی همراهم هست...
زنان اطرافم مرا دعوت به سکوت میکنند. می گویند بیدلیل اعصابم را بهم نریزم. شخصی آن وسط سعی در جمع کردن قائله با صلوات دارد.
و من!...بانوی محجبه ی مسلمان، در یک کشور اسلامی، در واگنی که ویژه ی بانوان هست، آرامشم را از دست داده ام...
#ارسالی_مخاطب
#مطالبه_بانوان_محجبه_از_شهردار_تهران
#برای_ایران_اسلامی
#برای_امنیت
#لبیک_یا_خامنه_ای
#محصنات
#بست_نشینی
•┈•┈••✾•🌿🇮🇷🌿•✾••┈•┈•
🔗 به کانال خبرگزاری زنان عفیفه جهان مُحصَنات بپیوندید
@mohsanat_ir
به نام خدا
سلام
از بانوان بستنشین حمایت کنیم و ادامه یابد ؛ بلکه جامعه به سوی بهتر شدن اوضاع حجاب و عفاف رود.
✅ روشنگری و مطالبهگری گسترش و ادامه یابد.
تبیین عمق اهداف دشمن و سند ۲۰۳۰ و جلوگیری از اجرایی شدن آن.
👌تبیین و مطالبه میتواند سبب بیداری مسئولین ناآگاه یا خوابرفته و رسوایی ناکارآمدها یا خائنین شود.
👈 همچنین کسانی که در فضای مجازی و حقیقی بدون دلیل موجه با بانوان بصیر و بستنشین مخالفت میکنند ، ممکن است ناآگاه یا نفوذی یا خائن باشند یا سعی بر اجرایی شدن اهداف دشمن ، بیدینی ، بیحیایی ، برهنگی ، فساد در اجتماع و خانوادهها را دارند.
☑️ دقیق باشیم و فریب نخوریم.
👌نشر حداکثری به شایستگان.🍃
یادداشتها و مطالب کاربردی مختلف
@matalebmokhtaleff
💠 مسئله این است، تربیت نخبه یا پرورش پخمه؟!
شاگرد اول بودم، پدرم یادم داده بود که باید همیشه درس بخوانم، وقتی مهمان می آید زود بیایم سلام کنم و بروم !
وقتی مدرسه می رفتم، پدرم خودش مرا می رساند چون مادرم گفته بود نکند توی سرویس مدرسه حرف بد یاد بگیرم.
پدرم مرا خیلی دوست داشت وحتی می گفت زنگ تفریح به حیاط نروم !چون ممکن است بچه ها اذیتم کنند! و من نه تنها زنگ تفریح مدرسه که تمام زنگهای تفریح عمرم را در اتاقی درس خواندم ! مایه افتخار پدر بودم ! شاگرد اول !
وقتی پدر مرا به مدرسه می رساند شیشه ی اتومبیل را بالا می زد که مبادا حرفی بشنوم و من در مسیر مدرسه ریاضی کار می کردم! چون پدرم می گفت نباید لحظه ها را از دست بدهم !
چقدر دلم می خواست یکبار برف بازی کنم ، اما مادر پنجره را بسته بود و می گفت پنجره باز شود من مریض می شوم.
من شاگرد اول تیزهوشان بودم ! تمام فرمول های ریاضی وفیزیک را بلد بودم ولی نمی توانستم یک لطیفه تعریف کنم !
و حالا یک پزشکم ! چه فرقی دارد تو بگو یک مهندس ! پزشکی که تا الان نخندیده است، مهندسی که شوخی بلد نیست!
من نمی دانم چطور باید نان بخرم !من نمی دانم چطور باید کوهنوردی بروم!
من شاگرد اول کلاس بودم ! اما الان نمیدانم اگر مثلا مراسم عروسی دعوت شوم چگونه بنشینم، اگر مراسم عزاداری بروم چه بگویم!
یک روز باید بنشینم برای خودم جوک تعریف کنم ! یک روز باید یک پفک نمکی را تا آخر بخورم ! یک روز می خواهم زیر برف راه بروم ! من شاگرد اول کلاسم اما از قورباغه میترسم ، از گوسفند میترسم ، مایه افتخار پدر حتی از خودش هم میترسد...
*راستی اگر پدر یا مادرم را دیدید بگویید پسرش شاگرد اول کلاس درس و شاگرد آخر کلاس زندگی است.*
#درس_همه_چیز_نیست
به کانال "مدرسه در خانه" بپیوندید 👇👇👇
@AntiSchool124
https://www.aparat.com/v/R2CnB/تحصیل_در_مدرسه_خانگی_مفیدتر_است_یا_در_فضای_مدارس؟
به کانال "مدرسه در خانه" بپیوندید 👇👇👇
@AntiSchool124
🧜♂برباد رفته🧞♀ 2
🇮🇷آینده ی دختران ایران زمین🇮🇷
💘در سالهای ابتدایی رنسانس دختران با طلاقهای پر تعداد دست به تعویض همسر می زدند و هر چه زمان به جلو می رفت تعداد تعویضها بیشتر می شد و جامعه هم اسباب این تغییرات را فراهم می نمود تا آنها را بر بال آرزوهایشان سوار کند.
💘کم کم ورق برگشت مردان در این آشفته بازار آزادی ،به قول خودشان دم به تله نمی دادند و برای انتخاب شدن شرط و شروط می گذاشتند.
کم کم روی دیگر سکه برای دختران نمایان می شد. کسانی که تا دیروز به التماس پسران توجهی نداشتند حال باید برای بدست آوردن مرد آرزوها با دیگر دخترها رقابت می کردند. تعداد مرد آرزوها کم و تقاضا روز به روز بیشتر می شد.تا جاییکه یک مرد محبوب چند زن بود.
💘حال باید دختران در این رقابت تنگاتنگ گوی سبقت را از یکدیگر می ربودند و در بیشتر مواقع از روشهای غیر اخلاقی برای رسیدن به مقصود استفاده می کردند. در میان خیل خاطر خواهان یا کسی پیروز نمی شد و مرد بی توجه به همه ی ابراز علاقه ها خود ،معشوق را بر می گزید، یا اگر کسی پیروز می شد سایر دختران را چون کفتار منتظر ویرانی زندگیش می دید و آب خوش از گلویش پایین نمی رفت و ترس از این اتفاق زندگیش را کابوس می کرد.
💘تعدادی از این دختران خسته از شکست ،تن به انتخاب طبیعت داده و با اندک خواستگاران با اکراه ازدواج می کردند .بعضی دیگر زخم خورده به انتقام روی آورده و ناجوانمردانه انتقام از دیگر مردان می ستاندند.
بعضی دیگر کنج عزلت برگزیده و قید ازدواج را زده وتنهایی را بر می گزیدند. عده ای دیگر از فضای به وجود آمده استفاده می کردند سعی می کردند ازدواج کرده و بر مردشان مسلط شوند و فرمانروایی خانه را از مردشان بستانند.
💘این پایان ماجرا نبود چون هنوز زنان سودایی را در سر می پروراندند که رنسانس بر نهالش آب می ریخت.
دخترانی که به ظاهر مرد رویاهایشان را یافته بودند ولی در حقیقت خبری از آرزوها و آمال نبود و همه چیز بوی تکرار می داد مردها هم دیگر زن مدرن را جز برای هم آغوشی نمی پسندیدند ترس و وحشت خیانت و از دست دادن مرد آرزوها چون خوره ای ریسمان پيوندهای عاشقانه را تکه تکه می کرد و دیگر عوض کردن شوهر هم جذاب نبود.
ادامه دارد..
✍بنده خدا حسن قربانپور
به کانال "مدرسه در خانه" بپیوندید 👇👇👇
@AntiSchool124