#خاطره💬 بابڪ دربوڪمال به‌شهادت رسید؛ در خط پایان‌گروهڪ تڪفیری‌داعش… بابڪ بااینڪه سن وسال زیادی نداشت، دفاع‌ازاعتقادات وباورهایش رابه خیلی چیزهاترجیح داده‌است… به زندگی دراروپا؛ به خوشی‌های دنیا؛ به‌دغدغه‌های شخصی وهزارچیز دیگر… هم بسیجی بود،هم هیئتی، هم مسجدی، هم دانشجو، هم‌ورزشڪار، هم اهل‌تفریح‌وهم جوان وخوشدل و خوشحال‌ به‌قول معروف،به ظاهرش می‌رسید ولی از باطن‌اش غافل نبود؛ دوست‌و رفیق‌هم زیاد داشت، ازهمه اقشارجامعه.مشارڪت‌درفعالیت‌های اجتماعی‌و عام‌المنفعه مثل‌هلال احمرونظایرآن‌یڪی دیگرازدرخشش‌های‌زندگی‌شهیدبابڪ‌نوری است،جالب اینجاست‌ڪه‌درزمان‌حیاتش،خانواده‌اطلاعی ازاین‌حرف‌هاوگفتنی‌ها نداشتند. #شہید‌بابڪ‌نورے♥️

✍#خاطره ای از غربت امام رضا علیه السلام در ایام فتنه ی کرونا تیر ماه سال نودو نه بود که در اوج ترس از کرونا مشرف به زیارت حضرت عالم ال محمد شدم ضریح امام را داخل شیشه های حبس کرده بودند و هیچ کس نمیتوانست به سه چهار متری ضریح نزدیک شود شدید دلتنگ ایشان و غمگین از این فتنه ی صهیونیستی بودم که غربت امام را مضاعف میکرد عمدا روی زمین حرم سجده کردم و زمین را بوسیدم خادمی جاهل امد سمتم و گفت خانوم بهداشت را رعایت کن گفتم مرجع بهداشت شما کیه؟! گفت :خود ائمه هم بهداشت را رعایت میکردن گفتم:مطمئنید ائمه هم از وایتکس و کلر برای بهداشتشون استفاده میکردن؟؟ حرفی نداشت و گفت به هر حال شما باید بهداشت را رعایت کنید محل ندادم و دوباره زمین مقدس را بوسیدم کمی جلوتر رفتم پنجره ی کوچکی به حالت مشبک به شکل ضریح درست کرده بودن که مردم در صف زیارت ایستاده در حد چند ثانیه به آن پنجره چنگ بزنند و آن همه فشار روحی رسانه ای و ترس کرونایی را به امامشان بازگو کنند و شاید چند ثانیه آرامش بگیرند تا آمدم آن ضریح کوچک را ببوسم یکی دیگر از خادمین جاهل آمد و گفت خانم این چه کاریه می کنید😳 چرا وایسادید زود سلام بدید و برید🙁 گفتم :میخوام با امام رضا حرف بزنم گفت: بهداشت گفته فقط چند ثانیه سلام بدید گفتم این بهداشت مقامش بالاتر از امامه؟! گفت چه ربطی داره باید رعایت کنید گفتم اینجا محضر عالم آل محمد هستش من ایشون را عالم میدونم نه بهداشت شما را بعد هم گفتم: ا آیا تا حالا اسم رساله ی ذهبیه به گوشتون خورده؟! آیا میدونید امام رضا و پدرشون چه نسخه ای برای تقویت بدن و حفظ الصحه دارند؟؟؟ گفت خانم اینجا جای این بحثا نیست سلام بده و برو منم با چشمهایی اشکبار و صدایی بغض آلود گفتم: اتفاقا من قائلم که امام زنده هستند و در محضر ایشون باید بحث علمی کرد ولی شما فقط امام را برا سلام دادن میدونید بعد هم با بغض فراوان بلند بلند میگفتم آی مردم کرونا نقشه ی صهیونیسته برای غربت ائمه برای بیمار کردن شیعیان بیدا ر بشید تا کی گول حرفای این وزارتخونه ی استعماری را میخورید همبنجور که داشتم اینها را میگفتم چندتا خادم اومدن من را با بداخلاقی بیرون کردن و‌گفتن خانم آرامش مردم را بهم نزن☹️☹️☹️☹️🙁🙁🙁 #قیام_علیه_سازمان_صهیونیستی_بهداشت #طب_استعماری #علم_لاینفع #رساله_ذهبیه #تولد_امام_رضا_علیه_السلام #غربت_امام_رضا_علیه_السلام #جهاد_تبیین #فتنه_کرونا #دیکتاتوری_دکترها #جاهلیت_مدرن #فریب_رسانه ای @tebbesteamari

#ارسالی_فراگیران_دوره #خاطره امر به معروف در #شمـال😳 🤯مگه توی این وضعیت میشه به مردم تذکر داد که #حجاب داشته باشن😨اونم توی سواحل شمال😱 #بی_تفاوت_نباشیم http://eitaa.com/joinchat/1655439360C3ac9fe7eda به کانال آمرین بپیوندید👆

🔸 یمن را دریاب ... ! 🔸 📝#خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر پدر داشت روزهای پایانی را می‌گذراند. دکترها برایش اصطلاحِ «سپسیس عفونی» را بکار می‌بردند. «سپسیس» یک بیماری خطرناک و مرگبار است که بر اثر واکنش شدید سیستم ایمنی بدن در برابر عفونت شدید ایجاد می شود. «سپسیس شدید» منجر به «شوک سپتیک» می شود. این شوک، فشار خون پدر را کمتر از ۷ کرده بود. بوسيله دارویی که دائم و به‌تدریج به بدن تزریق می‌شد، سعی در جلوگيری از اُفت شدید فشار داشتند. این حالات، پدر را در خوابی عمیق و متفاوت فرو می‌برد؛ حالتی اغماء گونه ... از شب، نوبت حضور من بالای سرشان است. حالتی رفت و برگشت دارند. بی‌هوش و هوشیار در نیمه‌های شب نگاهی به من کردند. «علی بیا !». بعد بلافاصله گفتند: «از یمن چه خبر؟!». متعجب نگاه می‌کنم. «با موشک کجا را زده؟». گویی نظاره‌گر واقعه‌‎ای بوده که من از آن بی خبرم. می‌گویم: «خواب دیدید؛ ما الآن در بیمارستان نمازی هستیم». رویش را برمی‌گرداند. «نه، خواب نبود! یمن را دریاب. اخبار یمن را پیگیر باش. آخرالزمان از یمن آغاز می‌شود. از شلیک اولین موشک‌ها !» بعد سکوتی طولانی کرد. دوباره می‌گوید «علی بیا!». اشاره می‌کند که «سرت را جلو بیار». سرم را می‌چسبانم به دهانش. باصدای بی‌جوهره‌ای می‌گوید: «ان شاء الله تو ظهور را درک میکنی!» مو به تنم سیخ می‌شود. می‌گویم «ان شاء الله» و در دل، همۀ این فضا را حمل بر حال اغماگونه او می‌کنم و عبور میکنم ... تا این‌روزها که اولین موشک‌ها با جسارتی وصف‌ناشدنی از یمن به سمت تمام منافع اسرائیل و آمریکا شلیک میشود ... و تنگه‌ای که لقب مهمترین آبراهۀ جهان را یدک می‌کشد برای همه کشتی‌های اسرائیل و آمریکا ناایمن شده. یمن یک تنه دارد صف‌آرایی و آبروداری می‌کند. باز صدای پدر را می‌شنوم: «یمن را دریاب ...!» (منبع) @haerishirazi 🌹🌹🌹

🛑#دکتراحمدی_نژاد : #بده_بستان_رئیس مجلس #برای_رای_اعتمادبه_وزرا ‌‌ 🔸اجازه بدهيد يك #خاطره بگويم. مجلس هفتم وزراي ماراانداخت. سابقه نداشت آن تعداد وزيررا بيندازند.نمي خواهم راجع به حرف هايي كه درجلسه خودشان گفتندو بعدوزرا را انداختندبحثي بكنم.آن بماندبراي يك روزي كه اميدوارم نيازي نباشد.واقعابراي اصلاح نبود ولي وزرا راانداختند.جلسه اي تشكيل شد،سران قوا بوديم.آنجا آنها نگران بودند كه من يك عكس العمل تندي نشان بدهم.گفتندحالا شده است،فراموش كنيم وتفاهم كنيم.گفتم نه اتفاقا خيلي خوب شد. گفتندچطور؟گفتم من فكر مي كنم كشوربايد اينگونه اداره شود.گفتند يعني چه؟گفتم بالاخره مجلس يك#اختياراتي دارد،محكم روي آنها بايستدوآن را ازطرف ملت اجرا كند.من هم رئيس جمهور هستم و يك اختياراتي دارم،محكم بايستم وبراي مردم اجرا كنم. ▫️اگرمن ورئيس مجلس بنشينيم اينجاوباهم#بده_بستان كنيم.يعني بگوييم اين سه وزير راتوبده،اين سه وزيرراهم من ميدهم،به همه شان راي بدهيم وتمام شود،ظاهرقضيه اين است كه حل مي شودامادولايه پايين ترازمن وشما،اين بده بستان تبديل به رشوه مي شودواين تاپايين ترين لايه هاي اداره كشورميرود. https://t.me/+2GFACsqgbLVlMDc0